تعلیقات
#یادداشت_وارده درباره آوینی (1) 🔻 باید دانست که تمدنها در پاسخ به یک نحوه نسبت و نگاهِ خاص انسا
درباره آوینی (2)
🔻 سید شهیدان اهل قلم در مقام کنشگر جنگ رسانه ای، خودش را زیسته است. یعنی میان او و اثرش فاصله ای نیست، دوگانگی میان اثر و وجودش دیده نمی¬شود. او همان چیزی را که زیسته، بیان کرده است و کلمات آوینی نازله¬ی مقام وجودی او هستند؛ برخلاف خیلی¬ها که میان اثر و عمل¬شان دوگانگی دیده می-شود و این دوگانگی دیر یا زود طشت رسوایی شان را به زمین می اندازد.
🔻 آوینی در جایگاه دیدبان نزاع تمدنی حق و باطل با بینشی تاریخی به تمامیت این جبهه نظر دارد و تحلیل او از روند انقلاب اسلامی و #جبهه_مستضعفان تحلیلی خرد نیست بلکه به رشد و افول این جبهه تاریخی نظر دارد. مبتنی بر چنین بینشی آوینی شاهد تحولات نوینی است که با وقوع انقلاب اسلامی در گستره تاریخ پدیدآمده است و وعده دهنده¬ی تمدن مقدمه عصر ظهور است: "حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم ، ظهور انقلاب اسلامی – و بهتر بگویم ، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی(ره)- برای من کافی بود تا باور کنم که عصر #تمدن_غرب سپری شده است و تا وضع موعود که انتظار اوست ، فاصله چندانی باقی نمانده است." مجاهد عرصه هنر و جهاد تبیین مادامیکه متذکر این بینش تاریخی نباشد و دیدبانی تاریخی نکند در فهم انقلاب اسلامی و یافت «رشدهای» در درون جبهه انقلاب و تحول تاریخی بعد از انقلاب اسلامی ناکام خواهد ماند و بمرور به ورطه شکست فکری و ارتجاع درمی¬غلطد.
شاید بعضی بپرسند راستی اگر آوینی امروز زنده بود چه میکرد؟
🔻 نقطه تمایز آوینی با دیگران در این بود که از #افق_انقلاب اسلامی و با زبان انقلاب اسلامی با مخاطبانش سخن میگفت نه اینکه از افق تمدن غرب و با زبان تمدن غرب به دفاع از انقلاب برآید. بنظر او مواجهه با پدیده¬های معاصر باید از عالَم انقلاب اسلامی باشد. آوینی در روایت فتحش، راوی توسعه حقیقت انسان بود. قران کریم این حقیقت را در مقام آموزش دعا به رسولش چنین تصویر نموده که یا رسول الله علم را چنین بخواه: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» یعنی وجود من را از حیث علم توسعه بده نه اینکه خدایا علمم را زیاد کن. توسعه وجودی در تناسب با علم است که موضوعیت دارد و آوینی اگر امروز بود از صِرف توسعه علم در جمهوری اسلامی یا درباره کیفیت حل معضل کرونا مستند نمی ساخت بلکه توسعه انسان انقلاب اسلامی ذیل این مسایل روایت میکرد.
🔻 زبان سرخ آوینی در دوره حیاتش بی تعارف و بعضا گزنده بود و همین هم حضور او را در حوزه هنری و... مشکل می¬کرد. او بدون بعضی از ملاحظات که امروز برای ما پررنگ شده، سخن میگفت. او حقیقت را بی لفافه و بی لکنت به میان می¬آورد و امروز لازمه آوینی شدن، تقوایی است که شجاعت و زبان سرخ بدهد، تقوایی از جنس تقوای مجاهدان نه تقوای عارفان گوشه نشین منفک از اجتماع.
🔻 رفتار سید مرتضی چه در روایت فتح و چه در سوره بمثابه ملکه زنبور عسلی بود که دیگران بر گردش حلقه می¬زنند تا شهدی بسازند. چشاندن شیرینی شهد انقلاب اسلامی جز به خون دل خوردن و جمع کردن مومنان به انقلاب اسلامی با وجود اختلاف سلیقه¬ها ممکن نبوده و نیست و این گسست های ناشی از اختلاف سلیقه¬ها ریشه در آن دارد که سید مرتضی ¬های جمع ما کم شده¬اند.
راستی جهادگر جهاد تبیین، چگونه می تواند در جنگ روایتها مانند سید مرتضی به پیش بتازد و عقب ننشیند شک به دل راه ندهد؟
🔻 یکی از نگرانی های آوینی خوفِ تاثر از هیمنه تکنیک، تکنیک زدگی و تکنولوژی بارگی بود. آنچنان که بعضی گفته بود من به قرائت عبدالباسط گوش نمی¬دهم چون در قرائت او غلبه فرم بر محتوا اتفاق افتاده است. گاهی ما با خود می اندیشیم که یاد گرفتن بعضی فنون سخنوری یا مناظره یا نگارش و فیلمبرداری و... دست ما را برای دفاع از انقلاب در جنگ روایتها پر میکند، حال آنکه بی مایه فطیر است و سید مرتضی نگران همین تکنیک زدگی، غلبه فرم بر محتوا و کنشگری بی پایه بود. راه طی شده آوینی دو گذرگاه را برای کنشگری در جهاد تبیین به ما می نمایاند:
1. شناخت حقیقت غرب:
سید شهیدان اهل قلم در مقام شناخت و خصوصا شناخت غرب بدنبال عمق شناخت بود نه یک شناخت سردستی و گذرا. از اینرو هیچگاه خود را مهیمن و مسیطر ندید و کیفِ دوشی آوینی در لحظه شهادت هم حاوی کتابی درباره تقابل غرب و شرق بود. بر خلاف ما که با خواندن یک جزوه یا کتاب نقطه آغاز را نقطه اوج می پنداریم.
2. شناخت حقیقت انقلاب اسلامی:
کنشگری در راستای دفاع از انقلاب اسلامی بدون فهم عمیق و دقیق از انقلاب اسلامی نتیجه عکس میدهد. و البته فهم این حقیقت جز با سابیدن زنگار دلها هم به تفصیل حاصل نمی¬شود. برای سیدِ شهید، حقیقت انقلاب یک امر شهودی بود و او که حقیقت انقلاب را زیسته بود، صدایش هم انسان را به وادی دیگری می¬بَرد و دل را نورانی می¬کند. اساسا جنس انقلاب اسلامی که به نور ولایت متصل است نمی¬تواند کنشگری برای تنویر ذهن را، بی تحول در قلوب تصور نماید.