#آیت_الله_مصباح_یزدی
#خاطره1
#تندیس_عمار
🔻🔻#بخش_دوم
💢 تواضع و بزرگواری آیت الله مصباح
☘ آیت الله #مصباح وارد مدرسه شدند و در اتاق انتظار سالن همایش نشستند تا زمان ورود ایشان به سالن برسد. در اتاق انتظار حاج آقا ملکی (مدیر معصومیه)، آیت الله مصباح و بنده بودیم. قرار شد آقای ملکی قبل از جلسه موضوع را به ایشان بگویند.
☘ دلهره و #نگرانی داشتم که الان چه اتفاقی می افتد. نکند مخالفت کنند و همه زحمات و برنامه های ما بر باد رود. آقای ملکی آرام و بامقدمه شروع کردند به گفتن موضوع که در حاشیه مراسم قرار است تندیسی خدمت شما اهدا شود....
💢 آیت الله #مصباح که روی صندلی نشسته بودند با شنیدن این موضوع یک مرتبه حالت چهره شان #دگرگون شد با #ناراحتی توام با آرامی فرمودند:
آقا من اصلا به این کارها رضایت ندارم و سرشان پایین انداختند و دیگر هیچ نگفتند.
💢 با سکوت ایشان همه در سکوت فرو رفتند و فضا سنگین شد. با دیدن ناراحتی و واکنش ایشان #دلم_ریخت... اینطوری همه برنامه هایمان بهم می ریخت...
💢 آقای ملکی مجدد شروع به صحبت کردند که حاج آقا بچه ها خیلی زحمت کشیدند... آیت الله مصباح بعد از کمی تامل آرام سرشان را بالا آوردند و به این مضمون فرمودند: نمی خوام زحمت دوستان خراب شود ولی من به این کارها تمایل ندارم. دیگه ازاین کارها نکنید...
☘ ایشان از طرفی بشدت از اینکه مورد تجلیل قرار بگیرند، احتراز داشتند و از طرفی نمی خواستند زحمت بچه ها هدر برود. با بزرگواری از سلیقه شخصی خودشان گذشتند تا دل طلبه های جوان نشکند.
🆔 @taalighat