eitaa logo
تاملات
777 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
374 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 . یکی از ویژگی های خاص این است که بیش از ادعیه دیگر است. به بخش هایی از شکر می‌پردازند که کمتر کسی به آن توجه می‌کند. ایشان نعمت های الهی که قبل از تولد و نعمت های ، و را بیان می‌کند. از دعا کردن است، و اگر کسی بخواهد این تصور را کنار بگذارند، می‌تواند در دعای عرفه کند. و می توان الله (ع) را در دعای عرفه شناخت که حضرت چقدر داشتند. بهترین شکر، است. اتفاقا اباعبد الله(ع) با همۀ وجود، و با تمام قطعات وجودش خدا را شکر کرد... 🆔 @lotfi74
🔰بزرگترین آلزایمری تاریخ علم! ملکیان چرا منکر شاگردی آیت الله مصباح شد؟! 🔸هنوز حجره‌های حوزوی شب بیداری‌هایش را فراموش نکرده‌اند که تا صبح فقط مشغول خلاصه نویسی کتاب‌های استاد مصباح بود. 🔹هنوز اهل علم دفاعیات او از استادش را فراموش نکرده‌اند که دهان بدخواهان را می‌بست. 🔸هنوز برادرانش جای خالی او را در کنار خود در موسسه فراموش نکرده‌اند که روزی مقدم بر همه‌ آنها بود. 🔹هنوز به قول رفقایش بسیاری از کتاب های استاد، قلم او را فراموش نکرده‌اند که زحمت استاد را کم می‌کرد. 🔸هنوز مردم سابقه ی فکری او را فراموش نکرده‌اند که سینه چاک مکتب انقلاب بود. 🔴 اما گویا خودش یک تنه در مقابل همه اینها ایستاده و همه را فراموش کرده..!! درود به شرفت ای بزرگترین آلزایمری تاریخ علم...!! 👈"یکی از نکاتی که کاملا درباره آن دوران من تحریف شده این است که "من شاگردی آقای مصباح را کرده‌ام" من فقط و فقط در جلسات درس عیب‌النفس اسفار ایشان شرکت کرده‌ام. مراد از شاگردی آقای مصباح اگر چیزی است که در حوزه‌های علمیه متعارف است، من تکذیب می‌کنم."(مصاحبه مصطفی ملکیان با ماهنامه برای فردا) ⚜️ @Taammolat74
🔳 قسمت من بود تا لباس آخرت را به تن کنم حالی برای نوشتن نیست اما یک بند از من برای تو به اصرار ... ▪️ خیلی سخت است که آخرین دیدار با را در غسالخانه داشته باشی، آخرین تصویر از پیکرت را نگویم، بوی خونت را چه کنم؟ روی سربند علی رضا یا زهرا نوشتم و روی سربند محمدرضا یاحسین ▪️ خودت گفته بودی که فرزندانت را برای شهادت در راه اسلام و انقلاب تربیت می‌کنی، چگونه این تصویر را فراموش کنم که روی کفن‌ات با ماژیک مشکی یادگاری بنویسم و امروز وصیت می‌کنم که همان یادگاری را روی کفنم بنویسند تا شاید نشانه‌ای باشد تا در سرای دیگر پیدایت کنم و یک بار دیگر بگویی حاج اصغر آقا مرد شو تا جانم آرام گیرد که دیگر میلی به ماندن ندارد. ▪️ مشهد که بودیم، بعد از افطار به اتاقم آمدی و وقتی دیدی برای افطار و سحری به توصیه‌ات عمل نکردم و هندوانه نگرفتم، چه پس گردنی زدی که خودت گفتی، به هیچ کسی نزدی، آخرش برای اینکه از دلم دربیاوری تا صبح برایم از ضرورت انقلابی بودن گفتی و ازم خواستی حلالت کنم، حلالت نمیکنم تا شاید بهانه‌ای شد تا دم پل صراط دیدمت و دستانت را بوسیدم. ▪️روزی که اولین سیاهه را به نام یادداشت به تو دادم، بود، چقدر از نوشته‌ام تعریف کردی، اما جلسه بعد با دو صفحه پاورقی و اشکال، نوشته‌ام را تحویل دادی و گفتی که می‌توانم. ▪️ چقدر برای ازدواجم تلاش کردی، برای همسرم تو از سختی‌های زندگی با من گفتی و همین جمعه بود که وسط مراسم عروسی، تو به امیررضا گفتی که کِل بکشد و بچه‌ها را تشویق کردی که دست بزنند، حالا چگونه دوباره این فیلم‌ها را ببینم. دلنوشته یکی از شاگردان استاد فرج‌نژاد ⚜️ @Taammolat74