تاملات
📍 یادداشت | «شادی در تنگنای ایدئولوژی رسانهای» قصهای از خلاقیتهای از دست رفته ▪️ مصاحبه رامبد ج
🔹#طنز، که زمانی قدرت نقد و بازآفرینی اجتماعی داشت، به شوخیهای بیروح تبدیل شده است. #خندوانه ترکیبی از جسارت و خلاقیت بود که از محدودیتها عبور کند و با تکیه بر خلاقیتآفرینی، آن را از دیگر برنامهها متمایز کرد. شادی در تلویزیون، بهجای اینکه از دل زندگی مردم بجوشد، بیشتر به نسخهای تزریقی بدل شده است. یک نسخه که گویی شادی را تنها در خندههای سادهلوحانه یا رقابتهای بیمعنا خلاصه میکند.
🔸رامبد خودش تصریح میکند که تلویزیون خانه اوست و حتی در روال عادی برنامه خندوانهاش بیش از 25 میلیون بیننده داشته که این سطح از مخاطب در پلتفرمهای خوب هم بیمعناست! او میگوید در خندوانه هر کاری که میخواسته کرده ولی با کجسلیقگیها و اعمال نفوذهایی در ادامه مسیر مواجهه شده که عطایش را به لقایش بخشیده است. مسئله همینجاست که چرا دیگر در #رسانه_ملی خبری از آن شکوه جمعی نیست؛ شکوهی که زمانی مأمن صداهای متنوع، شادیهای مشترک و روایتهای گوناگون بود.
🔹قصه فقط رامبد و خندوانه نیست؛ چندی پیش خبر تعلیق برنامه #شیوه هم آمد. اینها نشان میدهد تلویزیون امروز دیگر آن تلویزیون گذشته نیست. زمانی بود که این رسانه، آینهای بود از زندگی مردم؛ پر از شور، صدا، و رنگهای زندگی. اما حالا، گویی در پیچ و خم سیاستها و محافظهکاریهای بیپایان، تصویر خود را گم کرده است. هویت تلویزیون، که زمانی با جسارت و خلاقیت تعریف میشد، اکنون به قاب بیرنگی تبدیل شده که بیشتر از آنکه بازتابی از مردم باشد، سایهای از محدودیتهاست.
🔸 اگر تلویزیون بخواهد به رسانهای واقعی و ملی بدل شود، باید به یاد آورد که مأموریتش چیزی فراتر از پخش برنامههای صرفاً تبلیغاتی است. مأموریتش، ساختن جامعهای است که در آن مردم بتوانند صدای خود را بشنوند و در قاب آن، امید و آینده را ببینند.
💢 نکته نهایی اینکه این یادداشت درصدد سلبریتیپروری و مدیریت بیچون و چرا از سلبریتیها نیست! بلکه باید بین #سلبریتی_پروری و خلق ایدههای خلاقانه و جذاب تمایز گذاشت. مسئله این نیست که باید سلبریتیپروری را رواج داد و اینکه چرا تلویزیون رامبدها را از دست داده؛ بلکه مشکل در از دست دادن روح خلاقانهای است که زمانی آنرا به رسانهای ملی و تأثیرگذار تبدیل میکرد.
⚜️ @Taammolat74