eitaa logo
تاملات
761 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
347 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
📮در روزگار مرگ هنر، او () رونق بازار ادب و هنر اصیل ایرانی بود. از مواضع سیاسی هنرمندان چه موافق و چه مخالف، نباید چندان هیجان زده یا آزرده خاطر شد. آنها بیشتر اهل جهان احساس و عواطف‌اند. حق این است که به حرمت نسبتشان با هنر متعالی و اصیل تقدیر و تکریم شوند. آنها که هنرمندان را متاع سیاست و یارکشی های قدرت طلبانه خود می کنند، طرفدار هنر نیستند. ✍️ وحید یامین‌پور ⚜️ @taammolat74
تاملات
📮در روزگار مرگ هنر، او (#شجریان) رونق بازار ادب و هنر اصیل ایرانی بود. از مواضع سیاسی هنرمندان چه مو
🔰 شاید در خانه کسی باشد! ✍️ وحید یامین‌پور 🔸می‌دانم تلاشم برای ایجاد همزبانی و تفهیم منظورم بی‌فایده است. در توانم نیست که کتاب‌ها را در یک توییت بگنجانم. در توانم نیست تفاوت هنر از تبلیغات را در دو جمله توضیح دهم. در توانم نیست سیاست‌زدگی را شرح دهم. در توانم نیست بگویم چرا برخی به مولانا و ابن‌عربی که به تعبیری سنّی هستند توهین می‌کنند ولی امام خمینی و علامه طباطبایی و بزرگان از عرفا و علما آنها را گرامی می‌دارند و چارچوب کتابها و نظریه‌های خود را بر آراء آنها می‌گذارند. 🔹در توانم نیست بگویم چرا فیلسوفان بدکردار و گاه شهوترانی مثل نیچه و هایدگر مورد توجه متفکرین بزرگ عصر ما حتی شهدای حکیمی چون آوینی بودند. در توانم نیست توضیح دهم چرا آلبر کامو و داستایفسکی و چخوف و سایر نویسندگان بزرگ که نه مسلمان بودند و نه بعضی از آنها حتی به خدا اعتقاد داشتند، هنرمندان حکیم و تاریخ ساز و محترم به حساب می‌آیند. 🔸 در توانم نیست شرح دهم که گاهی ممکن است هنرمندی با هنرش شالوده و ستونهای خانه‌ی تو را محکم کند ولی گاهی با سنگی شیشه‌ی خانه را بشکند. در توانم نیست بگویم که در عصر ابتذال هنر که پاپ و راک و جاز و رپ گوشهای انسان و فرهنگ را آزرده و کَر کرده، هنرمندی که پاسبان موسیقی و آواز اصیل سنت ماست چقدر عزیز و مهم است هرچند که گاهی به ما فحش داده باشد و شیشه‌ی سیاست ما را شکانده باشد. در توانم نیست... ولی در همین جملات کوتاه چیزهایی گفتم... شاید در خانه کسی باشد. ⚜️ @taammolat74
تاملات
🔰چندخطی درباره مرحوم شجریان ✍️ نقدعلی شجریان پدیده ای بود که آوازش تا سالیان سال بر کرانه موسیقی ا
🔰هنرمند ملی، هنر ملی ✍️سیدحسین شهرستانی ۱- استاد ، بر چکاد آواز ایرانی جای داشت. هنرآفرینی او در عصر ابتذال هنر و سیطره رسانه، مغتنم بود و هست. ۲- به‌عنوان پدیده‌ی درخشان موسیقی ایرانی، دقیقا مولود شرایط پساانقلابی جامعه ایران است. به جهات متعدد، این انقلاب بود که به این پدیده فرصت پدیداری و درخشیدنی چنین بی‌همتا داد. او در جوار اساتیدی چون بزرگ، توانست در لحظات خطیری که مردمی‌ترین انقلاب تاریخ آفریده بود، به میدان آمده و خود را جاودانه سازد. ۳- گرچه فراز و فرودهای سیاست‌زدگی های دو دهه اخیر، این پدیده را تحت‌تاثیر قرار داد، لیکن جان‌مایه‌های خویشکاری این پدیده برای هنر ایرانی، فراتر از هواداریها و مخالفتهای زودگذر و هیجانی، باقی خواهد ماند. ۴- به لحاظ دست‌آوردهای هنری، شجریان و شیوه و طرز هنرمندی او باید به‌جد مورد تدقیق و تحقیق و حتی نقادی واقع شود. اساتید و محققان و دانشجویان هنر و علوم انسانی به‌دور از ستایش و نفرین باید چنین پدیده‌هایی را موضوع فکر و تحقیق قرار دهند تا فراتر از مواجهه و ، بتوانیم دست‌آوردهای او را در متن هنر و فرهنگی ملی خویش، ثبت و ذخیره سازیم. ۵- من چون بسیاری از هم‌نسلی‌هایم از دیرباز با آثار او انس و آشنایی داشتم، اما حقیقتا ربنای استاد، آنِ دیگری داشت و از جای دیگری بود. ترکیبی از سنت تلاوت مصری و آواز ایرانی در آفرینشی تازه و بدیع بود که پسند خاص و قبول عام را هر دو در پی داشت. ۶- از مواجهه نوستالژیک فانتزی طبقه شبه‌مدرن ایرانی مبتذل‌تر، تداوم مصرف قبیله‌گرایانه‌ی استاد پس از مرگ اوست. اگر واقعا مدعی هستیم که او هنرمندی "ملی" بود، پس او را بیش از این خرج رقابتهای یومیه و جناحی خویش نسازیم. ۷- از بحرانهای توسعه‌نیافتگی ما همین است که هنوز مقام و معنای "" را به‌درستی درنیافته‌ایم. مسئولیت این بحران، هم به‌گردن نهاد سیاست است و هم بر دوش نهاد هنر. 💢نتیجه این بحران تنزل شان هنر ملی و هنرمند ملی از جایگاه رفیع خویش و مصرف بی‌مبالات او در جریانهای زودگذر و نزاعهای فروملّی است. در موارد بسیار من‌جمله درخصوص مرحوم شجریان، حتی خود هنرمند هم گاه در فروکاست شان "هنرمند ملی" شرکت دارد، چرا که ایده‌ی اساسی "هنر ملی" همچنان دچار بحران است. بحرانی که نتیجه اعوجاج در نسبت میان هنر و سیاست در ایران است. روان استاد شاد باد ⚜️ @taammolat74
🔰 شجریان و منطق سیاست روزمره ✍️ پرویز امینی 🔘 بخش 1 از 2 🔸 بسیاری از واکنش‌ها به درگذشت مرحوم شجریان نشان داد که «منطق سیاست روزمره» تقریبا همه ابعاد زندگی جمعی را فرا گرفته است و از فرهنگ و هنر و اقتصاد تا حوادثی مثل سیل و زلزله و پلاسکو و فوتبال و مرگ هنرمند، خوراک این منطق است. 🔹 در کنار کسانی که بعد از درگذشت مرحوم شجریان، علاقه هنری خود را به وی ابراز کرده‌اند یا مقام فرهنگی او را پاس داشته‌اند و یا به لحاظ عاطفی و روحی نسبتی بین خود و شجریان و آوازها و تصنیف‌هایش داشته‌اند، فراوان افراد و اشخاص وجود دارند که چه در له و چه در مقام نقد، با همین منطق سیاست روزمره وارد این ماجرا شده‌اند که نه انسی با آثار هنری و موسیقیایی او داشته‌اند و نه حتی این جنبه‌ها ارزشی برایشان داشته است. اما دم غنیمت شمرده‌اند تا بتوانند از پیکر بی‌جان او خوراکی برای سفره قدرت خود فراهم سازند. 🔸 برای برخی چه پوزسیون و چه اپوزسیون، به ماقبل و مابعد سال ۸۸ تقسیم می‌شود و برای برخی دیگر حتی به ماقبل ۵۷ و مابعد ۵۷ تقسیم می‌شود. همچنانی که افتخاری، به ماقبل و مابعد روبوسی با احمدی‌نژاد تقسیم می‌شود. برای برخی از اینها، نوازنده تار ناشناخته و حتی بی‌اهمیت است در حالیکه از نظر مقام هنری و در کار خود، دارای موقعیتی بی‌بدیل است. 🔹 اما چون از نظر کالای سیاسی شدن کاربردی ندارد، هنرش نیز بی‌اهمیت می‌شود. برای برخی شهاب حسینی به عنوان بازیگر بر اساس مخالفتش با تحریم جشنواره فجر نیز به ماقبل و مابعد ۹۸ تقسیم می‌شود. قبل از ۹۸ بازیگری محجوب و با دیسیپلین و بی‌حاشیه و بعد از ۹۸ به یک بازیگر بی‌ادب تبدیل می‌شود‌ برای برخی تتلو به تتلوی خوب و بد تقسیم می‌شود. 🔸در مقطعی که تصور می‌شد به عنوان یک آس تبلیغاتی می‌تواند فضای انتخابات را دگرگون کند، قابل غبطه خوردن نیز بود اما بعدها و با خارج شدن از مدار استفاده سیاسی، به تف و لعنت خدا هم نمی‌ارزد. برای برخی با منطق سیاست روزمره هم می‌توان خانه سینما را تعطیل کرد و هم فیلم جدایی نادر از سیمین را از طرف جمهوری اسلامی نماینده اسکار کرد. به این فهرست امثال جلال آل‌احمد، شریعتی، شاملو، ابتهاح، اخوان ثالث، هدایت، نادر ابراهیمی، محمود دولت‌آبادی، علی حاتمی، حاتمی‌کیا، کیمیایی، مهرجویی، تقوایی، بیضایی، فرهادی و... را می‌توان اضافه کرد و البته این قصه پرغصه سر دراز دارد. باید بجای مصادیق، منطق این سیاست روزمره را شناخت و آن را مردود ساخت. ⚜️ @taammolat74
🔰 شجریان و منطق سیاست روزمره ✍️ پرویز امینی 🔘 بخش 2 از 2 🔸 منطق سیاست روزمره از پیش موضع مشخصی درباره مسائل و رخدادها دارد. نه حقیقت و نه اخلاق و نه فضلیت و نه انصاف و نه عدالت و نه جوانمردی و نه مردم و...، دخلی به نحوه مواجهه با پدیده‌ها و رخدادها ندارد اگرچه همواره با این عناوین و در زیر پرچم آنها منطق سیاست روزمره خود را پبش می‌برند‌. 🔹 برای منطق سیاست روزمره، همه‌چیز و همه‌کس در حکم ابزارند و تا آنجا ارج و اهمیت دارند که به رونق موقعیت قدرت آنها بیانجامد و آن را پیش ببرد و زمانی از چشم می‌افتند که بی‌بهره شده باشند. نه دفاع و نه نقد و نه مخالفت با موضوعات و نه نوع رخدادها؛ چه شیرین یا تلخ، چه فرهنگی یا اقتصادی یا هنری با ورزشی یا نظامی یا تاریخی نیز ذاتا اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است این است که این مسائل و رخدادها چگونه مقاصد قدرت ما را تأمین و تضمین می‌کنند. 🔸 اصحاب منطق سیاست روزمره در خلال هر رخدادی، باید بتواند خانه رقیب و رقبا در سیاست را ویران کند و از قِبَل آن، به خانه خود در سیاست استحکام ببخشند. پایه‌های مشروعیت رقیب را زایل و و از این نمد، کلاهی برای مشروعیت خود ببافند. نفرت از رقبا و مخالفان را در بین مردم بگستراند و از این طریق پایگاه خود در بین مردم را گسترش دهند. سر حریف را به دیوار نقد و مخالفت بکوبند و از این مسیر برای سربلندی خود عِدّه و عُدّه جمع کنند. 🔹 بنابراین منطق سیاست روزمره با جباریت نمی‌تواند خود را به حوزه خاص خود محدود کند و اجازه دهد عرصه‌ها و حوزه‌های دیگر با منطق درونی خویش کار کنند. همه عرصه‌ها و همه مسائل را حوزه نفوذ خود می‌داند و ورود و خروج به آنها را حق خود می‌داند. 💢 «سیاست‌زدگی» و «سیاست‌گریزی» دو عارضه ظاهرا متناقض حاکمیت منطق سیاست روزمره بر همه عرصه‌هاست. سیاست‌زدگی یکی از عوارض همه‌جایی شدن امر سیاسی است. درواقع بیرون سیاست نه چیزی شکل می‌گیرد و نه می‌تواند شکل بگیرد. چه پوزسیون باشی و چه اپوزسیون، باید به بند نافِ سیاست روزمره گره خورده باشی و از آن تغذیه کنی. سیاست‌گریزی عارضه دوم است که به بی‌اهمیتی امر سیاسی و نیز ارجمندی فاصله‌گذاری افراد با امر سیاسی منجر شده است که کارکرد سیاست در حوزه نفوذ مشروعش را نیز انکار می‌کند. درواقع منطق سیاست روزمره توأمان هم سیاست و هم غیر از سیاست را می‌فرساید. ⚜️ @taammolat74
تاملات
👥 #گفتگو 🔰 نظر شما درباره مرحوم شجریان چیست؟! در این روزگار مصرف -که همه چیز و همه‌کس را
🔰شجریان و دامگاه سیاست ✍️ محمدرضا کائینی 🔸این چند خط را، لَختی نگاه داشتم تا شعله خودنمایی های مجازی، قدری فرو نشیند و صدا به صدا برسد! به واقع سطور پی آمده، نوعی دریغ است بر واپسین دهه از حیات مرحوم ، که می توانست بهتر و کم افت و خیز تر، طی شود. در باب هنرش، بهتر است زعمای طایفه آواز بگویند، اما از جنبه تاریخی، می توانم ادعا کنم که وی از دوره ای به بعد، در طریق خودنمایی، تقریبا بی رقیب می تاخت و پیش از انقلاب و با وجود چهره هایی چون: و و و و و...الخ، هرگز جلوه سالیان بعد را نیافت. 🔹به قول مرحوم محمدرضا لطفی: "شجریان از سال ۵۷ و بعد از انقلاب تا امروز، بالاترین حجم تولید و بیشترین و موفق‌ترین کنسرت‌ها را داشته است، اگر شجریان قبل از انقلاب یک دهم موسیقی تولید کرده بود، بعد از انقلاب صد در صد تولید داشته است..." و من بر آن می افزایم که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، سالن بزرگ وزارت کشور، بارها به آوردگاه هنر وی مبدل شد. 🔸خرداد هشتاد و هشت اما، نشان داد که اگر هنرمند بخواهد با احساسات ذاتی، به زمین سست و مرداب گون سیاست قدم بگذارد، پایش به چاله هایی بس عمیق خواهد رفت! چرا؟ چون مثلا پهن کنندگان همان بساط، چندی بعد اذعان کردند: ادعای تقلب دروغ بوده و یا فیلم سخنرانی منتخب مردم در آن دوره نیز، آشکار ساخت که خطاب "خس و خاشاک" به تخریب گران بوده و نه کلیت معترضان (این را در شرایطی می نویسم که هیچ‌ ارادتی به احمدی نژاد ندارم!) 🔹سالیان فراوانی نپایید که استاد با مشاهده دامگه سیاست، در سکوت و بیماری فرو خفت! او دانست که وجهه اش، تنها وجه المصالحه باج گیری از حاکمیت شده و‌ نامش و نه خودش، برای جماعت موسوم به اصلاح طلب، کفایت می کرده است! هم از این روی بود که در مصاحبه با "ایران" در خرداد نود و پنج، از بسا مواضع پیش گفته خویش، در رسانه های غیر وطنی عقب نشست! 🔸اگر آنجا گفته بود: تجربه سی ساله جمهوری اسلامی ناموفق بوده است، اینجا گفت: انتقاد به یک مسئول، به معنای مخالفت با حکومت نیست و نباید قلمداد شود! یا اگر قبلا اسلام و روحانیت را با موسیقی آشتی ناپذیر دانسته بود، اینجا اذان و قرائت قرآن و روضه و آواهای مذهبی را نیز، نوعی موسیقی و جزیی از تبلیغات دینی دانست و...الخ. 💢واپسین تقلای جماعتی که در داخل و خارج، تنها به نام شجریان "طمع" داشتند و نه به هنرش "میل"، برای بلوا سازی در اطراف جنازه او صورت گرفت که شیوع کرونا و ایضا تدبیر خانواده وی و همکاری نظام، آن را بی فرجام نهاد. خدایش رحمت کند. ⚜️ @taammolat74
تاملات
👥 #گفتگو 🔰 نظر شما درباره مرحوم شجریان چیست؟! در این روزگار مصرف -که همه چیز و همه‌کس را
🔰شجریان: به‌صحنه‌آوردن میراث ✍️ حسام سلامت 🔸بیایید باری دیگر از خود بپرسیم اهمیت شجریان‌بودن در چیست؟ به نظرم می‌رسد چنین پرسشی در گرو پرسش دیگری است: شجریان چه کرد؟ اینگونه هم می‌توان پرسید: با شجریان دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟ به چشم من چنین می‌آید که به میانجی شجریان بخش چشمگیری از میراث ما به صحنه آمده و در صدای او طنین انداخته است. 🔹اهمیتی ندارد ارزیابی هر یک از ما در قبال این میراث چه باشد. آنچه در اینجا مهم است خودِ این میراث است، میراث در کلیت‌اش، که مستقل از فاصله‌ی همدلانه یا انتقادی ما نسبت به آن «هست»، آنجاست، در انتظار خوانده‌شدن. حق داریم از خود بپرسیم میراث چیست؟ شاید بیجا نباشد اگر بگوییم میراث در حُکم تمامیتِ ناهمگنی از خاطرات «ملی» و فرادادهای تاریخی است که چه بخواهیم چه نه همچون قسمی «حافظه‌ی جمعی» با ما می‌ماند. 💢میراث، به این اعتبار، «باقیمانده»ی گذشته است، آنچه به رغم گذشتگی‌اش از سپری‌شدنِ فراموشکارانه تن می‌زند و پشتِ سر گذاشته نمی‌شود، دست‌کم نه به تمامی، و پیوسته، در اشکال مبدعانه و صورت‌های خلاقانه، بازمی‌گردد و افق فهم تاریخی ما از خودمان را برمی‌سازد. 🔸با صدای شجریان بُرش‌هایی گزیده از این میراث تاریخی بر صحنه‌ احضار می‌شوند تا در اکنون ما به جریان بیافتند، تا به یاد آورده شوند، یادآوری‌ای که هرچند آنقدرها معاصرسازانه یا واسازانه نیست و از این حیث، همواره بار «سنت» را با خود حمل می‌کند اما اینقدر هست که مخاطبان آن صدا را وامی‌دارد که دست‌کم با بخشی از گذشته‌ی خود تجدید دیدار کنند و با آن چشم در چشم شوند. 🔹با شجریان این خودِ «» است که سهم چشمگیری از نیروی اندوخته‌ی تاریخی‌اش را عرضه می‌کند تا بلکه خود را از فراموشی نجات دهد. لحظه‌هایی از این میراث فرهنگی، از این باقیمانده‌ی گذشته، که به صحنه آورده می‌شود تا در برابر دیدگان کنجکاو و مشتاق ما معاصران ژست بگیرد احتمالاً ماندگارترین لحظات حیات تاریخی چندپاره‌ی ماست: از سعدی و عطار تا مولانا و حافظ، از نیما و اخوان تا سایه و شفیعی، و بسیارانی دیگر. 🔸و صدالبته چه لحظه‌هایی از این میراث که بیرون مانده‌اند. ماندگاری صدای شجریان، اگر اساساً چنین چیزی در کار باشد، از ماندگاری این میراث است. با اینهمه، کسی نمی‌داند آینده‌ی میراث چه خواهد بود، در خود فرو می‌رود و سیاه می‌شود یا چهره می‌گشاید و نو به نو خوانده می‌شود، به ویژه به دست کودکان. ⚜️ @taammolat74
🔰ما و استاد محمدرضا شجریان ✍️ میکاییل دیانی 🔘بخش 2 از 2 4️⃣ اتفاقا بر خلاف مدعیان امروز به دلایل مختلف از جمله اینکه محتوای شجریان به جامعه مذهبی نزدیک تر بود و جامعه مذهبی هم با عموم موسیقی های رایج مشکل داشت؛ شجریان جزو علاقه مندی های اصلی اش بوده و اگر هشتادوهشتی هم پیش آمد؛ بیش از همه همین گروه ناراحت شدند، چون آنها علاقه مندان اصلی شجریان و هنرش بودند و البته مدعیان طرفداری از هشتادوهشت تا امروز شجریان خیلی او و موسیقی اش را نمیشناسند مثل همین جمعی که جلوی بیمارستان جمع شده بودند و همه فرهیختگی شجریان را با سروصدا جلوی بیمارستان با صدها بیمار زخمه زدند و شعار سیاسی می دادند اما وقتی آن خبرنگار ازشان پرسید چند کار استاد را نام ببرید؛ هیچ کدام نمی دانستند؛ اشاره شان نهایتا به همان مرغ سحری بود که پشت شان به صورت دسته جمعی اجرا می شد! 5️⃣ عده ای از شجریان سواستفاده کردند؛ او که سیاسی نبود را وسط یک ماجرای سیاسی شدید کشاندند و قربانی کردند؛ چهره ملی او را خدشه دار کردند و از سرمایه اجتماعی اش گرته برداری کردند و او بعدها خودش گفت که آن ورودش اشتباه بوده و حتی انتساباتی که به او شده بود که شجریان ضد اسلام و یا ضدجمهوری اسلامی است را رد کرد و حرفش را صریح تر زد که با افراطی گری مخالف است؛ افراطی گری که به اسم اسلام با موسیقی مخالف است؛ با فلسفه مخالف است؛ حتی با شعر و ادبیات مخالف است! شجریان از خاطره هایش در مورد فحش هایی که از منافقین و توده ای ها بخاطر جمهوری اسلامی خورد گفت اما در آن لحظه دیگر نه حامیان سابقش و نه سواستفاده کنندگان بعد از هشتادوهشتش ذره ای به آن خاطره ها توجهی نکردند! 6️⃣شجریان آنقدر مهم و موثر بوده است که نمی شود دوستش نداشت؛ نمی شود به او بی احترامی کرد و نمی شود در فراقش غمگین نبود! حتی اگر بعضی ها نفهمند و همچنان نفهمیده نظر دهند؛ همچنان با عینک سیاسی به او بنگرند و یا حتی همچنان بخواهند از او یک کلاه نمدی سیاسی‌کاری برای خود ببافند! 7️⃣یکی نوشته بود «بی شک بهترین اثر استاد محمدرضا شجریان، همایون است!» رفتار پخته و سنجیده و مردم دار همایون شجریان نشان داد، در هنر شاگرد خوبی برای پدرش بوده و در سیاست ورزی و تصمیم گیری حتی جلوتر از پدرش ایستاده است! ⚜️ @taammolat74
تاملات
👥 #گفتگو 🔰 نظر شما درباره مرحوم شجریان چیست؟! در این روزگار مصرف -که همه چیز و همه‌کس را
🔰آواز خرد ایرانی در سوگ استاد محمدرضا شجریان ✍️مجید کمالی 🔸سخن، اینجا، بر سر مرگ است، مرگٍ انسانٍ بزرگی که هنر و ادب و موسیقی ایرانی را گشایش و آغازی دیگر داد. مرگ محمدرضا شجریان، فرهنگ ما را به نحوی بنیادی، به لکنت می‌اندازد. از این پس، معناها و احساساتی ژرف بیان نمی‌شوند و در گوشه‌ای از تاریخ، ساکت و پنهان می‌مانند؛ معناهایی که از شیوه بودن و توان آفرینش‌گریٍ بی‌بدیل او، خاستن می‌گرفت. 🔹این دریغ و فقدان، البته خسرانی جبران‌ناپذیر برای تاریخ و فرهنگ ماست. اما میراث شجریان، یعنی نگاه، انتخاب و روایتٍ موسیقیاییٍ او از برخی قطعات ادبی گرانقدر ٍ ایرانی، زنده و پویا خواهد ماند. 🔸هنر او، به یک معنا، به زبان آوردنٍ اصیلٍ گفته‌های شاعرانٍ حکیم و ترانه‌سرایان بود. با او، زبان فارسی و معانی ژرف شاعرانه آن، شنیدنی می‌شود؛ شنیدنی کردنٍ زبان برای قومی که توان شنیدن و از این‌رو، دیالوگ با گذشته‌اش را از دست داده، کار کمی نیست! 🔹هربار که اثری از او را می‌شنویم، از طریق لحنی که او به معانی و واژگان می‌دهد، از راهٍ حالٍ موسیقیایی و شور و عاطفه‌ای که برپا می‌کند، گشایشی تازه به تاریخ و فرهنگ مان می‌یابیم. 🔸صدای شجریان، گویی آوازٍ خردٍ پاکٍ ایرانی را به گوشمان می‌رساند، از همین روست که آثار او همه ایرانیان را فرا می‌خواند و آن‌ها را توانا به نیوشیدن حکمت ایرانی می‌کند؛ صدای رازآلود او ما را با وجود تلاطمٍ وراجی ها و هرزه‌گویی های دور و بر و نشنیدن ها و فراموشی های تاریخی مألوف، چیزهایی را از مسیرٍ فرادهشٍ اصیل - و نه خاطره بازی های کورٍ سنتی-، به یادٍ جمعی مان می‌آورد و در آناتی همسخن مان می‌کند. 💢این چنین است که نقش و جایگاه شجریان، فراتر از نقش یک هنرمند و استاد آواز به معنای متعارف کلمه است. او با هنر بی‌مانندٍ خود، مردمان را به دیدار معانیٍ اصیل ولی از دست رفته و یغما شده می‌برد؛ مردمان را سوگوار سرزمینی می‌کند که نیست آنچه باید باشد؛ اما راه امید را هم یکسره نمی‌بندد و «کویر» را جاودانه نمی‌پندارد. 🔸 هنر او بخردانه است و آرزومند زیستنی شرافتمند و امیدوار برای ایرانیان است. باز چنین است که آحاد مردم با آواز ، زبان باز می‌کنند؛ زبان‌ها و جان‌هایی که از این طریق گشوده می‌شوند، روشن است که دیگر روایت‌گر جعل ها و دروغ ها نخواهند بود و مجالٍ باور به ترفندهای ایدئولوژیک و سیاست‌زده نمی‌دهند. از این‌رو، محمدرضا شجریان، معلم روزگار ما و روزگاران آینده سرزمین مان هم است. ⚜️ @taammolat74
تاملات
👥 #گفتگو 🔰 نظر شما درباره مرحوم شجریان چیست؟! در این روزگار مصرف -که همه چیز و همه‌کس را
🔰اهمیت شجریان بودن ✍️ محمدحسین میربابا 🔘 بخش 1 از 2 🔸 «امر زیبا» را به «امر متعارف» پیوند زد. این درحالی است که «امر زیبا» در برابر «امر متعارف» مقاومت می‌کند. درواقع سنجش هنر به‌مثابه عنصر خالقانه از بازنمایی، آن را به امر زیبا پیوند می‌زند. 🔹اینجاست که امر زیبا همواره واجد سویه مقاومت است. مقاومت در برابر تعریفی که گفتمان قدرت چه در ساحت حاکمیت و چه ساحت عرف عمومی از هنر دارد. هنر شجریان روح گذشته تاریخی یک سرزمین را در بستر دوران معاصر که گام‌های سریعی به سمت مدرنیزایسون دستوری برمی‌داشت احضار کرد. 🔸این گام‌ها با وقوع انقلاب ناگهان از حرکت ایستادند و نوعی میل به رجعت به گذشته که برگرفته از رویکرد جدید گفتمان حاکم بود در وضعیت پساانقلابی دیده می‌شد. اما این گذشته نه تنها نسبتی با جغرافیای سرزمینی ایران نداشت بلکه در صدد نفی تام و تمام گذشته‌ی تاریخی-ملی با عناوین ارتجاعی و طاغوتی بود. 🔹اینجا حضور و کار هنرمندی مانند شجریان پررنگ تر می‌نمود. چرا که امر متعارفی که شجریان به آن مبادرت می‌ورزید دقیقا درپی احضار گذشته‌ای بود که حاکیت در صدد نفی و پاک کردن آن بود. دقیقاً در چنین دقیقه‌ای است که شجریان کار خودش را با فردوسی مقایسه می‌کند. اگر فردوسی زبان فارسی را از گزند نابودی در امان داشت، شجریان این رسالت را در ارتباط با موسیقی بر دوش خود احساس می‌کرد. کاری که تا حد زیادی از عهده‌ی آن برآمد. 💢 این دقیقاً لحظه‌‍ی مقاومت در برابر وضعیت موجود است و هنر شجریان واجد سویه‎‌ای کنشگر شده و «امر زیبا» از دل این مقاومت بیرون زده است. اما نکته اینجاست که هنر شجریان (موسیقی سنتی) در ذات خودش کمتر واجد نیروی اساسی در پیوند میان معاصریت به عنوان جانِ «امر زیبا» و هنر موسیقی بوده است. ✔️ [ادامه دارد...] ⚜️ @taammolat74
🔰اهمیت شجریان بودن ✍️ محمدحسین میربابا 🔘 بخش 2 از 2 🔸🔸چیزی که این پیوند را برقرار کرد از یک طرف شرایط تاریخی-اجتماعی معاصر بود که در آن حاکیمت هم به دنبال حذف موسیقی بوده و هم شرایط اجتماعی به واسطه‌ی تضاد میان نیروهای درگیر در عرصه‌ی جامعه (حکومت و مردم) همواره آبستن تحولات مختلفی بود که برای هنرمندی مانند شجریان بستری برای سوگیری مشخص ایجاد کرد و شجریان به تعبیر خودش در جبهه‌ی مردم قرار گرفت. 🔹طرف دیگر پیوند میان معاصریت و هنر شجریان ظرافت‌ها و هوش و نگاه خود ایشان به موسیقی سنتی و تلاش برای تحولات موسیقایی با حفظ قالب‌های اصلی آن بوده است. نمونه‌ی آن رفتن به سمت شعرای معاصر همچون نیما و اخوان ابتهاج و سیمین بهبهانی و... و حتی استفاده از سازهای ارکسترال در برخی کنسرت‌ها و قطعات مختلف بوده است. 🔸اینجاست که که هنرش در پیوند با امر متعارف چه در زمینه‌ی تاریخی و چه بستر انسان معاصر ایران قرار داشت در بزنگاه‌های تاریخ معاصر ایران به خصوص پس از انقلاب با سوگیری‌های مشخص در قالب آثارش که وقایع معاصر سیاسی و اجتماعی را نشانه می‌گرفت، مانند البوم‌های بیداد و نوا و عشق داند و زمستان است و سرو چشمان و فریاد ، موسیقی سنتی ایرانی را با «امر زیبا» پیوند زد. 🔹و این در حالی است که این موسیقی در پیوند کامل با «امر متعارف» قرار دارد که نشانگان کاملاً آشنای تاریخی و روانی برای مخاطب ایرانی دارد . شاید با خاموش شدن شجریان جانی که او به واسطه‌ی نوع انتخابش چه در عرصه‌ی موسیقایی و چه موضع‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی در کالبد کم رمق موسیقی سنتی دمید و آن را سرپا نگه داشت از بین برود. 💢چرا که برخورداری توأمان از این سطح از خلاقیت و نگاه اجتماعی و توانایی در پیوند زدن میان این دو در میان هنرمندان موجود در عرصه موسیقی سنتی به چشم نمی‌خورد. همان که در ابتدای یادداشت آن را پیوند میان امر زیبا و امر متعارف نامیدم. اینجاست که شجریان واجد صدای یک جمع می‌شود. صدای تکینی که در عین تکینگی سویه‌ی جمعی و تاریخی دارد. ⚜️ @taammolat74