👆👆👆
🔸 چندی پیش کتابی را دیدم و مطالعه کردم که نگاه ابتکاری جالبی پیرامون مواجهه انتقادی با نظریهزدگی در ایران داشت. عباس کاظمی از استعاره سفر برای فهم تحولات یک نظریه استفاده کرده بود. البته به نظرم همانطور که خود او هم یادآور شده این استعاره را از ادوار سعید در مقالهای با عنوان «نظریههای مسافر»گرفته است.
مسئله کتاب مواجهه انتقادی با نظریهها در ایران است که او تعبیر به «#مصرف_نظریهها» دارد و معتقد است که استفاده از نظریهها در زمانه امروز تبدیل به کالایی لاکچری و زینتی شده است و این نتیجه رواج نوعی «نفخ نظری» و «#نظریهزدگی» در ایران است.
«وضعیتی که گویا نظریهها سفری را آغاز نکردهاند و همانند اتومبیلهای وارداتی یا تلفنهای همراه خارجی، صرفا به شکل بستهبندی سوار کشتی شده، به ایران منتقل میشوند. آنها بسیار شیک و تجملاتی وارد میشوند و نقشی عمدتا تزیینی در طاقچه اندیشه ما پیدا میکنند یا اساسا سفر خود را ناتمام به پایان میرسانند... نظریهزدگی یعنی نگاه شیفتهوار به نظریات غربی، آنگونه که ساخته شدهاند و هستند و نه آنگونه که در بستر جامعه درک میشوند... نظریهزدگی به این معناست که گمان کنیم جدیدترین نظریهها بهترین و کاملترینها هستند.»
⚜️ @Taammolat74