eitaa logo
تاملات
771 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
348 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 آیین روزنامه‌نگاری در جهان مدرن ژورنالیسم و معنابخشی به زندگی روزمره 🔹منسوب به گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف نامبردار آلمانی است که گفته است: «روزنامه، انجیل انسان مدرن و روزنامه خوانی در حکم نیایش صبحگاهی اوست.» این تعبیر، شأن روزنامه در جهان جدید را به عنوان یک فرآورده فرهنگی نوپدید به گویاترین وجه ممکن می‌نمایاند. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 آیین روزنامه‌نگاری در جهان مدرن ژورنالیسم و معنابخشی به زندگی روزمره 🔹منسوب به گئورگ ویلهلم فرید
🔹 فیلسوف آلمانی با این توصیف کوتاه، انگار در ایفای وظیفه معنا بخشی به زندگی، روزنامه‌ها را شریک کتاب مقدس دانسته و برای بشر جدید که قبله‌اش جای دیگر و آیینش چیز دیگر است «نصّ» نوینی دست و پا کرده است. 🔹 هگل البته عناد و عداوتی با دینداری رایج نداشت و التزام به مسیحیت، دلالت‌های آشکاری در نظر و عمل او داشت اما به استناد تحلیلی که از پدیده مدرن روزنامه به دست داده گویی مناسک استعاری تازه‌ای برای انسان جدید برمی‌شمرد که یکی از ارکان آن، روزنامه‌خوانی است. 🔹با این حساب، به حسب تحلیل هگل، قالب فرهنگی جدیدی که به موازات قالب‌های دیگر، به زندگی انسان متجدد، معنا و گرما و روشنا می‌بخشد است؛ چیزی که صبح به صبح به عنوان نیایش صبحگاهی، آن را ادا می‌کند و به‌جا می‌آورد. عمر این انجیل جدید، البته کمابیش به حدود چهار قرن در جهان -و دو قرن در ایران- می‌رسد اما در همین دوران نه چندان دراز، جمع کثیری را می‌توان سراغ گرفت که به حلقه تابعان این مناسک و آیین نوظهور درآمده‌اند. 🔹روزنامه‌نگاری کیش تازه‌ای در میدان مذاهب و ادیان جهان نیست اما به اعتبار اینکه می‌خواهد روایت خاص خود را از حقیقت عرضه بدارد شراکت و شباهتی با نظام‌های آیینی پیدا می‌کند. این روایت‌گری خاص از حقیقت، اکنون صاحب تاریخ خاص خود شده است که فرایندهای جدیدتری به خود داده است. 🔹برای هواخواهان و طرفداران روشنگری و تجدد، و توفیر چندانی ندارند و تصنیف دانشنامه‌های عظیم و حجیم، از همان ضرورتی سرچشمه می‌گیرند که تدوین روزنامه‌های کم برگ و مختصر. آنچه این دو قالب دانایی را برای اصحاب تجدد، منزلتی کمابیش یکسان می‌بخشد چه بسا نقش مشترک‌شان در تبدیل داده‌ها و اطلاعات گسیخته، محدود و فردی به روایت و دانش هوشمند، هدفمند، جمعی و عمومی است. ✅ روزنامه‌نویسی و دائره‌المعارف‌نویسی به عنوان فرزندان عصر روشنگری، در ذات خود التزام و تعهدی اکید به عمومی‌سازی دانش و آگاهی دارند. به همین اعتبار پیوندی پنهان میان «مردم» و «روزنامه» برقرار است. ⚜️ @Taammolat74
🔉 گفتگو 🔶 موضوع |متن‌خوانی کتاب "آزادی، قانون و سازمان" جلسه دوم موسسه سُها ⏰ ۳ تیر ۱۴۰۱ ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
آزادی قانون و سازمان- جلسه دوم.mp3
24.38M
🔉 گفتگو 🔶 موضوع | کتاب "، قانون و سازمان" 🔹 ما برای شناخت و و باید وجود و جهان‌شان را از طریق فکر درک کنیم. این امور پژوهشی نیستند که بخواهیم با پژوهش درکشان کنیم. ما میخواهیم غرب را با پژوهش فهم کنیم و این نادرست است. کار پژوهش این است که با سلب حیات از آن امر، در آن تصرف می‌کنیم و به یکسری مولفه‌ها تبدیل می‌کنیم. 🔹ما وقتی از صحبت میکنیم بیشتر جنبه پژوهشی دارد، همانطور که شرق‌شناسی هم با ابژه کردن فرهنگ رقم خورده است، این درکی از آن صحنه به ما نمی‌دهد و نمیتوان به عالم غرب وارد شد. 🔹ما در واقع را به عنوان یک امر ارتباطی ما با جهان را دریافتیم در حالی که نتوانستیم تفکر را دریابیم. حاصل پژوهش و علم غرب نمی‌تواند ما را به برساند. ما فقظ ظاهر علم را گرفتیم و آن ظاهر، نمی‌توانست ما را به منشا حیات برساند. 🔹همین نوع غربزدگی مجال امتداد توسعه را از خود اروپا هم گرفت است. زبان غرب با جهان زبان و تسلط است و زبانی برای توضیح جهان خود ندارد. اینجا دیگر و هنر پروپاگاندا تبدیل می‌شود. آنچه که بوده اجساد مرده سازمان‌هاست که به جهان‌ها صادر می‌شده است. ما هم نتوانستیم مشارکت در فهم کنیم و تلاش کردیم با زبان پژوهش جهان غرب را بشناسیم. زبان درک غرب همین کاری است که داوری انجام میدهد تا جهان آزادی و غرب را توضیح بدهد.👍 ⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔰 فضای مجازی و آزادی سلسله یادداشت‌هایی در ایضاح کتاب «آزادی، قانون و سازمان» ✍️ سیدمهدی ناظمی‌قره‌
🔰 فضای مجازی و آزادی سلسله یادداشت‌هایی در ایضاح کتاب «آزادی، قانون و سازمان» ✍️ سیدمهدی ناظمی‌قره‌باغ 🔘 قسمت دوم 🔹اسارت انسان در چنگ تکنیک یحتمل برآمده از پرسش از تکنولوژی باشد. آنجا هایدگر تاکید می‌کند که تکنولوژی در تحقق، ابزار است؛ اما از لحاظ ذاتش، ابزار نیست بلکه انضباط‌بخشی و به چهارچوب کشیدن هستی و طبعا حیات آدمی است. به همین خاطر است که تکنولوژی در نسبتی وثیق با علم، با ریاضیات و با تصرف در طبیعت قرار می‌گیرد. 🔹 همه‌چیزی که مارتین هایدگر درباره نسبت انسان و تکنولوژی بیان می‌کند و مبدل به یکی از تاثیرگذارترین فقرات فلسفه او می‌شود، توضیح نسبت انسان با تکنولوژی کلاسیک است. درواقع هیدگر توضیح چندانی درباره رسانه‌ها نمی‌دهد و فضای مجازی هم اصلا در زمان او وجود نداشت. 🔹 از نظر نگارنده آن توضیح اساسی هیدگر درباره ذات تکنولوژی بسیار راهگشاست؛ اما توضیح خوبی درباره اساس تکنولوژی‌های رسانه‌ای جدید نمی‌دهد. همه تأملات اندیشمندان بعدی درباره رسانه و فضای مجازی هم مانند ، ، و دیگران، آنچنان فهم ریشه‌ای به ما نمی‌دهد که هیدگر درباره ذات تکنولوژی می‌دهد. 🔹 به هرحال و در همدلی با تلقی‌های مذکور، امروز دیگر باید روشن دانست که ، انسان و جامعه‌ای منضبط ایجاد می‌کند و این انضباط درواقع تحقق تام و تمام است و نباید آن را با نظم‌های انضمامی انسان در ادوار پیشین خلط کرد. این انضباط‌بخشی تکنیکی به‌تدریج زندگی اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و... را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. 🔹با این قید که کشورهای غربی از آنجا که به تعبیری خود مولد تکنولوژی بوده‌اند و با ذات آن انس و قرب بیشتری دارند، طبعا موفقیت‌های بیشتری هم در محدود کردن اقتضائات آن داشته‌ و از تلقی‌های جهان‌سومی به آن به‌مثابه یک الهه نجات‌بخش، خود را رها ساخته‌اند. به همین خاطر و به‌ویژه در ابعاد فرهنگی و علمی کوشیده‌اند تا روزنه‌هایی برای خلاصی از سیطره تکنولوژی بیابند. این فی‌المثل منجر به این نشده است که در دانشگاه از رایانه و سیستم‌های الکترونیک استفاده نشود (و چرا نباید بشود؟) ولی منجر به این شد که راه بیشتری برای حفظ سنت علمی و فرهنگی بشر گشوده بماند. 🔹 اما این‌بار و در زمانه ، سیطره‌ای که درست مانند زمانه سیطره تکنولوژی کلاسیک باعث فزونی‌یافتن ترس و نگرانی‌های اندیشمندان شده است، رخداد جدیدی خود را نشان می‌دهد و این رخداد، محو شدن ذهنیت انسان در فضای مجازی است. امری که با محو شدن انسان عادی با همگنان متفاوت است. ⚜️ @Taammolat74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📍دانشگاه مدرن و جامعه ایرانی نقدی بر روایت مقصود فراستخواه از نهاد علم در ایران به معنای أخص کلمه که امروزه با آن مواجه هستیم تنها از قرن نوزدهم موضوعیت یافته است. در کتاب «تعارض دانشکده‌ها» از برآمدن دانشگاه جدید مبتنی بر «عقل خودبنیاد» بحث کرد. از این منظر، نشانه‌ای از ظهور بشریت جدید است. از طریق آن؛ انسان خردورز منتقد، ابراز وجود می‌کند. نیز در کتاب «درباره روح و چارچوب سازمانی نهادهای فکری در برلین»، دانشگاه را به مثابۀ «نهاد تفکر» ومبتنی بر «آزادی علمی وآکادمیک» مفهوم‌سازی می‌کند. بدین ترتیب دانشگاه غربی به معنی مدرن آن، در متن تجربه مدرنیتۀ جوامع غربی ظهور یافت و فرزند شهر مدرن بود. در شهرهای جدید، حسّ سوژگی به بشر دست می‌داد و دانشگاه نماد ونهاد پرورش این آگاهی نوین و این نظام جدید دانایی بود. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍دانشگاه مدرن و جامعه ایرانی نقدی بر روایت مقصود فراستخواه از نهاد علم در ایران #دانشگاه_مدرن به م
🔘 بخش 1 از 2 🔹 برخی روایت‌های پربسامد ارائه می‌شود با این مفروض که جامعه ایرانی در تأسیس نهاد علمی آموزشی پایدار ناتوان بوده و در حالی که هنوز کشور ایران، حتی یک دانشگاه هم نداشت، در انگلستان، بالغ بر ده‌ها دانشگاه بزرگ با هزاران دانشجو، مشغول تربیت نسل آینده کشور خود بودند و از این دست قبیل سخنان. یکی از مروجین اصلی این نوع روایت از تأسیس نهاد علم در ایران، دکتر است. 🔹او به طور مفصل تاریخ را بازخوانی کرده و از تا بعد از انقلاب مورد خوانش قرار داده است؛ اما پرسش اصلی او در کل این روایت و بازخوانی تاریخی، این است که چرا جامعه ایرانی دچار یک پس‌افتادگی و ناهم‌‌زمانی شده و از حیث ایجاد نظام آکادمیک مدرن، دچار تعویق و تأخیر شده است؟! 🔹این پرسش در محل خود به‌جاست اما روایتی که فراستخواه در پاسخ به این پرسش ارائه می‌دهد ناصواب است. او با غفلت از فرایند جامعه ایرانی به ویژه حوزه در فرهنگی و سیستم آموزشی مدرن، نقطه پیکان انتقادات را به سمت بافتار سیاسی و اقتصادی جامعه ایرانی حواله می‌دهد. 🔹 او در جایی از کتاب خود می‌نویسد:« مقارن تغییر و تحولات دورة سوم یعنی رنسانس تا روشنگری که به گسترش آموزش و نوآوری‌ها و رهیافت‌های فکری و اجتماعی و رشد نهادهای جدید آموزشی و دانشگاهی انجامید، جامعه ایران آماج حوادثی شد که بر اثر آن، ضعف‌های ساختاری درونی جامعه شدت می‌گرفتند و آنرا در مسیر نزولی سوق می‌دادند... در حالی که جوامع غربی با نقد سنت‌های تعلیمی‌شان و با تحول بخشیدن به نهادها، برای تکوین نخستین دانشگاه‌های جدیدشان در قرن12 میلادی بسترسازی می‌کردند، مدارس نظامیة ما بر اثر سلطه مقاصد انحصارطلبانه و تنگ‌نظری‌های حکومتی، با آفت تعصب و تک‌نگری و غلبة آموزش‌های شرعی بر آموزش‌های علمی و فنی دست به گریبان بودند و به‌تدریج به انحطاط گراییده و از رونق افتاده بودند.» ص43 🔹آقای فراستخواه به طور مستقیم بر مراکز و نهادهای آموزش سنتی می‌تازد که به جای پرداختن مسائل فنی و علمی! (که مشخصا منظورشان از علم مرادف since است!) به سمت آموزش‌های دینی و شرعی می‌رفتند! در ادامه نیز حکومت صفویان را مستبد قلمداد کرده و به آن‌ها خورده می‌گیرد که چرا پیشرفت‌های جامعه غربی را نادیده انگاشتند: «بارزترین دوره‌ای که پای غربی‌ها و به‌تبع آن، برخی از آثار و محصولات علمی وفنی نوینشان به ایران باز می‌شد، دوره حکومت صفویان است. این در حالی بود که حکمرانان مستبد صفوی در عالمی از اوهام و غرور به سر می‌بردند، به راز پیشرفت‌های جوامع غربی اعتنایی نداشتند و فقط گاهی به اقتضای نیازشان به برخی نمودها و آثار جدید علمی و فنی اروپا توجه می‌کردند...» مفروض این روایت همان ادامه مسیر دوره قاجار به بعد است که راه شکوفایی ایران و توسعه را در مسیر غربی‌شدن می‌داند. ⚜️ @Taammolat74
🔘 بخش 2 از 2 🔹 این نوع روایت و دیدگاه از جهات متعددی مورد ایراد و دقت‌نظر است که مبحث مفصل خود را می‌طلبد و در این مقال شاید گنجایش پرداخت به آن نباشد، اما در مقابل روایت مستندتری نیز از وضعیت نهاد علم در ایران وجود دارد و معتقد است اساساً شکل سنتی مراکز آموزشی در عین نقاط ضعف‌هایی که داشت، پاسخگو مسائل و نیازهای زمانه بوده است و این‌گونه نیست که تنها مسیر توسعه و پیشرفت جامعه از طریق نهاد مدرنی مثل دانشگاه باشد، آن‌هم نهادی که از جهت مبنا و اغراض، ذاتاً با تفکر جامعه ایرانی که آمیخته با مذهب است، سرناسازگاری دارد. 🔹دکتر از جمله این افراد است که روایت دیگری نسبت به وضعیت نهاد علم در ایران دارد. او در مصاحبه‌ای که با همین موضوع ایراد کرده می‌گوید: «جریانی تقریباً از اوایل قاجاریه در کشور ما آمد که راه رشد و شکوفایی ایران را تبعیت از می‌دانست، همان در مؤسسات آموزشی ما رسوخ و نفوذ کرد و همه‌ی دستاوردهای گذشته را با نفرت کنار گذاشت و سپس بنای جدیدی را گذاشت که این بنای جدید مبانی آن غربی است. 🔹به همین جهت اگر شما بهترین مهندسین را هم تربیت کنید -البته این را من عرض می‌کنم و شاید هم آن‌ها به همه‌ی تعهدات خود نرسیدند- این افراد در یک نظام فرهنگی آموزش می‌بینند که آن نظام فرهنگی با ما بیگانه است. هنگامی که وارد عرصه‌ی و غیره می‌شویم به‌مراتب وضع بدتر می‌شود و افرادی کاملاً غرب‌زده بیرون می‌آیند که کاملاً سمت‌وسوی فرهنگی کشور را تدوین و تعیین می‌کنند و همین تفکر به سینمای ایران می‌آید و در بخش‌های دیگر نیز خود را نشان می‌دهد.» 🔹 حقانی همچنین مسیر برون‌رفت این مشکل را اینگونه توضیح می‌دهد: «ما به جای برخوردهای شکلی و صوری با مقولة فرهنگ در کشورمان، باید روی مبانی تأکید کنیم و اصلاح مشکلاتی که ما در حوزه‌ی مبانی داریم. باید به سمت تعامل و تلاش جدی فکری برویم. برای تعریف نظام تعلیم و تربیت خود، بر اساس مبانی ایرانی، اسلامی برویم... 🔹 اگر با این مبنا که از تجربیات دیگران استفاده کنیم و به بسترهای فرهنگی خود و زمینه‌هایی که داریم و ذخایری که در کشور از جهت فرهنگی وجود دارد، توجه کنیم و سعی کنیم با استفاده از تجربیات جدید بشری، نظام آموزشی خود را دچار یک تغییر اساسی محتوایی و روشی کنیم، می‌توان تحولات مهمی را ایجاد کرد و بومی را تأسیس کنیم. در برخی از زمینه‌ها شامل رکود هستیم؛ یعنی هیچ نوآوری را مشاهده نمی‌کنیم و لازمه‌اش این است که هم در روش‌ها و هم در مبانی با تکیه بر همان مبانی دینی اسلامی دست به نوآوری بزنیم.» این نوع روایت دوم، از سرآغاز با روایت غربی‌زده اول متفاوت است و همین مبنا در تحلیل تاریخ مؤثر باشد. بخشی از گزارش مقاله خودم در شماره 43 نشریه دیده‌بان اندیشه ⚜️ @Taammolat74
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع | مسئله در اندیشه فرهنگی 🎙 مهدی جمشیدی سلسله جلسات تحلیل شعار «زن، زندگی، آزادی» رسانه کتاب‌چی ⏰ ۲۲ آبان ۱۴۰۱ ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
دکتر مهدی جمشیدی.mp3
38.52M
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع | مسئله در اندیشه فرهنگی 🎙 🔹 یا الزامی؟ 🔹 نقش در گسترش ارزش‌های دینی و معنوی 🔹 هیجان‌زدگی و بیدقتی در فهم مسائل و رخنه فرهنگی علل اصلی وقایع اخیر بوده است. 🔹 ترکیب انتخاب ایمانی و الزام حکومتی ⚜️ @Taammolat74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا