هدایت شده از تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
💐#تنها_اسلام است که میتواند شعار #زن_زندگی_آزادی سر دهد؟
❇️اسلام در #جاهلیت_قدیم اعراب جاهلی را از زنده بگور کردن #دختران مانع شد و الان نیز در #جاهلیت_مدرن از شی وارگی و کالا و عروسک شدن #زنان جلوگیری می کند.
فرهنگ جاهلی عرب، عزت و افتخار را در داشتن فرزندان پسر میدانست و نگهداری دختران را مایه ننگ و به همین دلیل آنها را میکشتند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ»؛[1] و چون یکى از آنان را به (تولد) دختر بشارت دهند (از فرط غیظ و غضب) صورتش سیاه گردد، در حالىکه خشم گلویش را مىفشارد.
«یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛[2] از بدى بشارتى که به او داده شده از میان قبیله خود متوارى شود (و نمىداند) آیا او را با سرافکندگى نگاه دارد یا (زنده) در زیر خاکش نهان سازد. هان، بد قضاوتى مىکنند.
قرآن میفرماید در جاهلیت عرب وقتى براى ایشان خبر مىآوردند که دختردار شدید از خشم سیاه مىشدند، و از بدى خبرى که به آنان داده شد و از فشار افکار عمومى که آنرا بد مىپنداشتند پنهان گشته، به فکر فرو مىرفتند که آیا این نوزاد دختر را نگه دارند و ذلت و خوارى دختر دارى را تحمل کنند و یا زنده زنده در خاک پنهانش سازند، همچنانکه عادت اکثرشان در باره دختران متولد شده این بود.
شروع این فرهنگ غلط به جنگ بنى تمیم با کسراى ایران باز میگردد، در آن جنگ عدهاى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتى که میان دو طرف صلح بر قرار شد بنى تمیم اسیران خود را مطالبه کردند، دربار کسرى آنان را مخیر کرد که مىخواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند. عدهاى از دختران از رفتن به قبیله خویش خوددارى نمودند، مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند، زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند. قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشى در میان آنان تبدیل به یک سنت شد.[3]
زنده به گور دختران در زمان جاهلیت را میتوان به دلایل زیر دانست:
1. دختران نقشی در اقتصاد و تولید نداشته و بار زندگى بودند؛ لذا قرآن میفرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ...»؛[4] و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مىدهیم.
2. در زمان جاهلیت معمولاً میان قبائل عرب جنگ و درگیری بود و سرنوشت و بقای قبیله در این جنگها رقم میخورد؛ لذا آنان برای این نبردها فرزندان شجاع و دلیر میخواستند، و این از عهده زنان و دختران خارج بود.
3. در جنگها، دختران اسیر میشدند و مورد تجاوز دشمن قرار مىگرفتند؛ از اینرو برای آنکه دچار چنین مشکلی نشوند، خود آنها را زنده به گور میکردند.[5]
[1]. نحل، 58.
[2]. همان، 59.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 401، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
[4]. انعام، 151.
[5]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 270، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 143، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 410، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.
هدایت شده از تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
💐#تنها_اسلام است که میتواند شعار #زن_زندگی_آزادی سر دهد.
❇️اسلام در #جاهلیت_قدیم اعراب جاهلی را از زنده بگور کردن #دختران مانع شد و الان نیز در #جاهلیت_مدرن از شی وارگی و کالا و عروسک شدن #زنان جلوگیری می کند.
فرهنگ جاهلی عرب، عزت و افتخار را در داشتن فرزندان پسر میدانست و نگهداری دختران را مایه ننگ و به همین دلیل آنها را میکشتند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ»؛[1] و چون یکى از آنان را به (تولد) دختر بشارت دهند (از فرط غیظ و غضب) صورتش سیاه گردد، در حالىکه خشم گلویش را مىفشارد.
«یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛[2] از بدى بشارتى که به او داده شده از میان قبیله خود متوارى شود (و نمىداند) آیا او را با سرافکندگى نگاه دارد یا (زنده) در زیر خاکش نهان سازد. هان، بد قضاوتى مىکنند.
قرآن میفرماید در جاهلیت عرب وقتى براى ایشان خبر مىآوردند که دختردار شدید از خشم سیاه مىشدند، و از بدى خبرى که به آنان داده شد و از فشار افکار عمومى که آنرا بد مىپنداشتند پنهان گشته، به فکر فرو مىرفتند که آیا این نوزاد دختر را نگه دارند و ذلت و خوارى دختر دارى را تحمل کنند و یا زنده زنده در خاک پنهانش سازند، همچنانکه عادت اکثرشان در باره دختران متولد شده این بود.
شروع این فرهنگ غلط به جنگ بنى تمیم با کسراى ایران باز میگردد، در آن جنگ عدهاى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتى که میان دو طرف صلح بر قرار شد بنى تمیم اسیران خود را مطالبه کردند، دربار کسرى آنان را مخیر کرد که مىخواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند. عدهاى از دختران از رفتن به قبیله خویش خوددارى نمودند، مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند، زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند. قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشى در میان آنان تبدیل به یک سنت شد.[3]
زنده به گور دختران در زمان جاهلیت را میتوان به دلایل زیر دانست:
1. دختران نقشی در اقتصاد و تولید نداشته و بار زندگى بودند؛ لذا قرآن میفرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ...»؛[4] و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مىدهیم.
2. در زمان جاهلیت معمولاً میان قبائل عرب جنگ و درگیری بود و سرنوشت و بقای قبیله در این جنگها رقم میخورد؛ لذا آنان برای این نبردها فرزندان شجاع و دلیر میخواستند، و این از عهده زنان و دختران خارج بود.
3. در جنگها، دختران اسیر میشدند و مورد تجاوز دشمن قرار مىگرفتند؛ از اینرو برای آنکه دچار چنین مشکلی نشوند، خود آنها را زنده به گور میکردند.[5]
❇️اسلام نه تنها در عصر جاهلیت قدیم با ممانعت از زنده بگور کردن دختران، مایه زندگی آنان شد، بلکه در دوران جاهلیت مدرن نیز #تنها_اسلام قادر است زنان را از #شیء وارگی و #کالا و #عروسک_شدگی آنان جلوگیری کند.
____________________
[1]. نحل، 58.
[2]. همان، 59.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 401، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
[4]. انعام، 151.
[5]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 270، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 143، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 410، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.