eitaa logo
تاملات حقوقی
460 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدا و حجاب ۳
❤️🕊💚 مـا #مَــردِ نـبـردیـم چـه #بـرنـا چـه #پـیـر در مکـتـب مـا #مـرگ حقیـر اسـت حقیـر ... بـر مـنـبـر نـیـزہ ایـن چـنین گـفت #حـسین : #مـردانه_بجنـگ_یا_دلیـرانه_بمیـر... ❤️🕊💚
هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
ای کاش از ما نپرسند بعد از چه کرده اید .... آخر چه داریم بگوئیم جز انبوهی از ..... یعنی متفاوت به آخر برسیم وگرنه پایان همه قصه هاست..... 🌷 🌷🥀 🌷🥀🌷 🌺 @dashtejonoon1 🌹🌺
هدایت شده از استاد مهدوی‌ ارفع
25.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ۸۰ سال پاکی خداوند اولیاء خویش را در بین مردم پنهان کرده است. برادر عزیزم حجت الاسلام و المسلمین حاج غفارعلی بیگدلی که شهادت می دهم در طول عمرش نه گناهی و نه طلمی و نه تنبلی و نه کوتاهی در بندگی خدا کرد، مصداق واقعی " المطیع لله" بود... 🆔 @mahdavi_arfae
لحظۀ خداحافظی! ✍ بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود. از چارپاداری تا به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند. من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به برسند. حالا که رسیده‌اند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شده‌ام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب مانده‌ام که را بر هموطنی با ترجیح می‌دهم. این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که می‌خواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک می‌کنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانه‌ام. از این به بعد، بر نوشتن کتاب‌هایم متمرکر می‌شوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی می‌نویسم و کلامی از آنچه در این کشور می‌گذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشت‌ناپذیر است. اگر ممنوع‌الخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران ایران، به یا می‌رفتم و یا راهی عراق می‌شدم و به یادِ لحظه‌های غربت و در جوار ساکن می‌شدم. با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر می‌کنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمی‌آید.
🔴 حضرت امام هادی(ع) در بزم شاهانه 🔹 یک شب بی‌خبر و بدون سابقه، عده‌ای از دژخیمان خود را فرستاد به خانه علیه السلام که خانه‌اش را تفتیش و خود امام را هم حاضر نمایند. متوکل این تصمیم را در حالی گرفت که بزمی تشکیل داده مشغول بود. مأمورین سرزده وارد خانه امام شدند و امام را به حضور متوکل بردند. 🔹وقتی که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول میگساری بود. دستور داد که امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابی که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار». 🔹متوکل قبول کرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده». فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم». متوکل گفت: «چاره‌ای نیست، حتما باید شعر بخوانی». 🔹امام شروع کرد به خواندن اشعاری‏ که مضمونش این است: 👈 « را برای خود منزلگاه کردند، و همواره در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می‌کردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد». 👈 «آخرالامر از دامن آن قله‌های منیع و از داخل آن و مستحکم به داخل پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودال‌ها فرود آمدند!». 👈 «در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینت‌ها و آن تاج‌ها و و شکوه و ؟». 👈 «کجا رفت آن چهره‌های پرورده نعمت‌ها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده‌های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می‌داشت؟». 👈 «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره‌های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه شد که بر روی آنها حرکت می‌کنند!». 👈 «زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همان‌ها که خورنده همه چیزها بودند و حشرات زمین واقع شده‌اند!». 🔹نشئه شراب از سر میگساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشک‌هایش مثل باران جاری شد. به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار و را، ولو برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید. 📝 استاد ، ، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۳ (با تلخیص) 🏴 سالروز حضرت امام علیه السلام تسلیت باد! 🏴❁➖❁🏴❁➖❁🏴❁➖❁🏴 ✍ یادداشت های کوتاه