eitaa logo
تاملات حقوقی
460 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حجاب حق ▪️ یکی از بیانات نورانی حضرت ابی ‌الحسن اول امام کاظم (سَلامُ الله عَلَیه) مطلبی است که بزرگان ما در ادبیات ما از آن بهره‌ های فراوانی بردند. اگر کسی خواست به برود، این طور نیست که یک زمان و زمین مخصوص باشد، در جایی باشد و در جایی نباشد، این طور نیست؛ ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَینَ ما كُنْتُمْ﴾. چگونه ما خدا را ملاقات نمی ‌کنیم، با اینکه در همه جا هست؟! مگر می ‌شود جایی ذات أقدس الهی نباشد و حضور نداشته باشد؟! این از کجاست؟ این از کجاست؟ چطور ملاقات نمی ‌کنیم؟ حکیم سبزواری و دیگران این را بازگو کردند _ همه اینها مستحضر هستید که هستند _ حکیم سبزواری دارد: پرده ندارد جمال غیر صفات جلال ٭٭٭ نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغز پوست ▪️ الآن پرده آفتاب چیست که ما آفتاب را نمی‌ توانیم ببینیم؟ چون اینکه ما می ‌بینیم نور آفتاب است، نه خود آفتاب؛ اینکه ما می ‌بینیم که می‌ گوییم «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، این نور آفتاب است، اینکه خود جِرم آفتاب که نیست. خود آفتاب را هر کسی بخواهد طمع کند که ببیند کور می‌ شود، حتی آن وقت ‌هایی که کسوف هست، سفارش می ‌کنند که با چشم مسلّح ببینید. آفتاب با این چشم دیدنی نیست، چه رسد به خالق آفتاب! حرف حکیم سبزواری این است که غیر از نور خدا چیزی حاجب او نیست: پرده ندارد جمال غیر صفات جلال ٭٭٭ نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغز پوست جناب این را از کجا استفاده کردند؟ چه اینکه جناب هم همین راه را رفته است که «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»؛ اینها از کجا استفاده کردند؟ از بیان نورانی أبی ‌الحسن (سَلامُ الله عَلَیه) که این را مرحوم إبن ‌بابویه قمی نقل کرد _ این چه بیان عرشی ای است!_ فرمود: «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ احْتَجَبَ بِغَیرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیرِ سِتْرٍ مَسْتُور»؛ حضرت فرمود بین خدا و خلق، حجابی غیر از نیست! تا آدم خود را می ‌بیند، دیگر او را نمی ‌بیند؛ خود این فرد حجاب است، حجاب دیگری نیست، در و دیوار که حجاب نیست. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1397/06/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
پيام تسلیت حضرت آيت الله العظمی جوادى آملى به مناسبت ارتحال آيت الله فاطمى نيا پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی، ارتحال عالم ربّانی آیت الله فاطمی نیا را تسلیت گفتند. متن پیام معظم له بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم انّا لله وانّا اليه راجعون ارتحال عالم ربّانى آيت الله فاطمى نيا ثلمه اى توان فرسا بود، زيرا سالكى عاقل، عالمى متفكر، مربى مهربان، استادى كارآزموده نسبت به طبقات جامعه بود، اميد است اخلاص در عمل و تعليم و صفاى باطن وى در پيشگاه قرآن و عترت و سعى بليغ او در هدايت امت وى را به دريافت روح و ريحان الهى نائل كند، به همه مصيبت ديدگان مخصوصاً به خاندان اين رحيل پارسا تسليت عرض مى شود. جوادى آملى ١٤٠١/٢/٢٧ 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مفاتیح الحیات 321 🔸 استفاده از فرصت ... همچنين در رواياتي می ‌فرمايد: فرصت را در وقت خود غافلگير كن، كه چون فوت شود ديگر به آن دسترسي نخواهي داشت.[1] و هر كه فرصت را از زمان (بهره‌گيري)اش به تأخير اندازد، مطمئن باشد كه از دستش خواهد رفت.[2] از دست دادن فرصت، مايه اندوه است.[3] [پس] فرصت را به وقتش درياب، تا مايه غصه نگردد.[4] تا رسد دستت به خود، شَو کـارگر چون فتی از کار، خواهی زد به سر [1] . غَافِصِ [عافص‏] الْفُرْصَةَ عِنْدَ إِمْكَانِهَا فَإِنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكِهَا بَعْدَ فَوْتِهَا (غرر الحکم، ص473 ). [2] . مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَي ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا (غرر الحكم، ص474). [3] . إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّة (نهج البلاغة، حكمت 118). [4] . بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً (نهج البلاغة، نامه 31). 📚 مفاتیح الحیات ص 217 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معراج ِ جان 🔹 در نماز كسی كه رو به قبله ایستاده است و حتی اخطار به بال هم كرده است، گفت چهار ركعت نماز به جا می‌ آورم «قربة الی الله»، این نیت به حمل اوّلی است و غفلت به حمل شایع؛ یعنی «هذه نیةٌ و هذه لیست بنیة»! آن نیست كه كسی بگوید من چهار ركعت نماز به جا می ‌آورم، نیت آن است؛ یعنی اگر مرغی از روی سكّوی پَرِشی پرواز كند، می ‌گویند منبعث شد و طیران كرد؛ این حالت انبعاث را می‌ گویند «نیت». اگر مصلّی چنین حالی در او پیدا شد، چون از این سكّوی پرش پرواز كرد، نیت كرد، آن‌گاه صلات می ‌شود . وقتی به معراج رفت، در بین مردم نیست، لذا وقتی بر می ‌گردد را رعایت می ‌كند. 🔹 اگر كسی در جمع ما نیست، الآن وارد جمع ما شد، سلام می ‌كند می گوید «سلامٌ علیكم»؛ ولی اگر كسی در جمع ما بود، دیگر به ما نمی ‌گوید «سلامٌ علیكم». اینكه نماز «تَحْرِیمُهَا التَّكْبِیرُ وَ تَحْلِیلُهَا التَّسْلِیم‏»، برای آن است كه این نمازگزار به رفته بود و در جمع ما نبود نزد ما نبود، حالا كه دارد می ‌آید، به هر حال كسی كه تازه وارد است باید سلام بكند، می‌ گوید: «السَّلَامُ عَلَیكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏»، لذا آن بزرگانی كه این معانی را یافتند، می ‌گویند ما در موقع گفتن «السَّلَامُ عَلَیكُمْ» خجالت می کشیم؛ مثل اینكه الآن که در حضور یكدیگریم خجالت می ‌كشیم كه به یكدیگر بگوییم «سلامٌ علیكم»! اگر كسی جدای از این جمع بود، وقتی وارد جمع شد، می‌ گوید «سلامٌ علیكم»؛ اما اگر كسی در بین مردم بود كه نمی ‌گوید «سلامٌ علیكم»! آن نمازگزاری كه حواسش از دنیا و از اهل دنیا پَرِش نكرد، این در بین مردم است، این چطور به خود اجازه می‌ دهد كه در آخر نماز بگوید: «السَّلَامُ عَلَیكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»، خدا می ‌داند! پس نماز كه نیتی دارد، نیت، به این معنا نیست كه یك علم حصولی را از ذهن بگذرانی، بلكه نیت آن است و آنچه ما در نماز به عنوان نیت داریم این نیت است به حمل اوّلی و غفلت است به حمل شایع! 📚 سوره مبارکه حشر جلسه 19 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 سبب راستین ▫️ ما وقتی در جهان، زندگی و خواهیم داشت كه 1️⃣ نظام هستی را بشناسیم 2️⃣ جایگاه انسان را در نظام هستی بشناسیم 3️⃣ پیوند انسان و جهان را هم خوب ارزیابی كنیم و با سامان یافتن این مثلث، خود را بشناسیم. ▫️ عدّه زیادی بر این باورند كه این نظام هستی به وسیله سلسله علل و معلول می ‌گردد و هر كاری علّتی دارد و خدای سبحان این علل است، سلسله جنبان این علل است، اوّلین علّت اوست بقیه علل و اسباب بعدی‌ اند و همان تفكر جهان ‌بینی، در مسائل اخلاقی و سیاسی و اجتماعی اینها اثرگذار بوده و می باشد؛ یعنی گاهی كار را به دیگری واگذار می ‌كنند، او را به عنوان علّت قریب می ‌شناسند؛ گاهی نیازی دارند به كسی مراجعه می‌ كنند و از او به عنوان واسطه در فیض یا سبب قریب كمك می ‌طلبند یعنی او را سبب می ‌دانند گرچه خداست. این تقریباً یك است که از نظر موحّدان جهان‌ بین، یك نگاه میانی است؛ ولی وجود مبارك مانند سایر ائمه (علیهم السلام) را مظاهر و آیات الهی می ‌دانند و اگر از غیر خدا به عنوان سبب یاد می‌ شود بازگشتش به این است كه به نظر ما اینها سبب ‌اند؛ ولی همان خدای سبحان است كه ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾. ▫️ ما لازم نیست راه های طولانی را طی بكنیم و بگوییم این شیء مسبَّب از آن سبب قریب است، آن مسبَّب از سبب دیگر است و چون تسلسل باطل است به رأس سلسله برسیم؛ آیا ما باید تسلسل را باطل كنیم و به نقطه آغازین برسیم یا در همین قدم اوّل می ‌توانیم خدا را ثابت كنیم؟ یعنی این مجاری واقعاً اسباب ‌اند واقعاً علل‌ اند منتها خدای سبحان رأس علل است كه تا این سلسله را طی نكنیم به خدا نمی ‌رسیم یا همه اینها مجاری فیض ‌اند و در عین حال كه خدای سبحان اینها را وسیله قرار داد، خدای سبحان به هر كدام از اینها، از كسی یا چیزی كه سبب قریب اینهاست نزدیك تر است؟ اهل‌بیت (علیهم السلام) این راه دوم را كه است نه راه فلسفه و كلام به ما آموختند و در دعاهای نورانی امام سجاد این مطلب شكوفاتر است. لازم نیست ما سلسله را طی كنیم و بگوییم چون تسلسل باطل است در رأس سلسله خداست، بلكه خدا را در همین قدم اول باید بكنیم و بیابیم. آپارات: https://aparat.com/v/Yy0Sa 📚 دیدار اعضای برگزار کننده همایش حضرت امام سجاد علیه السلام با آیت الله العظمی جوادی آملی تاریخ: 1390/09/02 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra