eitaa logo
تأملات اجتماعی
185 دنبال‌کننده
301 عکس
92 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 یکی از مسائل پراهمیت که در تحلیل مسائل فردی و اجتماعی نیز تاثیر زیادی دارد، مسئله ی انسان شناسی و دنباله های آنست. مباحث این حوزه علی رغم اهمیت و تاثیر آن هنوز به جمع بندی روشن و کاربردی منتهی نشده و نیازمند تحقیقات بیشتر است. بخشی از این تحقیقات مربوط به مطالعات قرآنی و حدیثی و برخی دیگر مربوط به ابعاد فلسفی انسان است. بطور خاص، مسئله ی فطرت (که به تعبیر شهید مطهری ره، ام المسائل معارف اسلامی است) هنوز نیازمند تحقیق و بررسی است. در خلا تحقیقات کافی، انواع و اقسام انسان شناسی های رقیب ذهن دانشمندان را تسخیر کرده. شاید باور نکنیم، اما نظریه ی تکامل انواع داروین (که به اعتقاد استاد مطهری و بسیاری دیگر الزاما منافاتی با توحید ندارد) ذهن بسیاری از اساتید و دانشمندان را اشغال کرده و بر اساس آن الوهیت را انکار و از آن نتایج اجتماعی حاصل می کنند. شیوع نظریه ی تکامل بسیار بیش از آنست که تصور می کنیم و به عنوان پیشفرض در بسیاری از نظریات علمی و در حوزه های گوناگون (حتی سیاست و مدیریت) پذیرفته شده است. پاسخ این مسئله جز حوزه های علمیه بر عهده ی کیست؟ فتامل جیدا! @taamollat
📌 سئلنی احد الطلاب: ما هوالوجه في اندراج بعض مسائل المنطقية او الفلسفية في الاصول؟ و لماذا لایبحث عنها في نفس هذاالعلوم؛ لکی یتحرز عن تورم علم الاصول في مسائله؟ قلت في جوابه (والله هوالعالم):
🔹 موضوع علم اصول بنابر تعریف "دلیل" است و در آن از هرچیزی که بتواند دلیل یا حجت شرعی قرار گیرد گفت و گو می شود. این تعریف علم اصول را دارای هویتی اصالی می داند، اما تعاریف دیگر که موضوع علم اصول را عناصر مشترکه استنباط می دانند طبیعتا به هویتی آلی از اصول می رسند. هر تعریفی که از علم اصول اختیار کنیم، دامنه ی مسائل آن بسیار گسترده و عملا دربرگیرنده ی تمام مقدمات لازم برای ورود به فقه است. این رسالت وسیع برای دانش اصول موجب می شود تا مباحث متعددی را از فلسفه، منطق و... وام بگیرد. اما این وام گیری موجب بی هویت شدن علم اصول نمی شود. چون علم اصول هر یک از ان مسائل را با نگرشی اصولی بازخوانی و بازتعریف می کند. مثلا به بحث دلالت که از مباحث مشترک منطق و اصول است در اصول با صبغه ی اصولی نظر می شود که چیزی فراتر از بحث دلالت در منطق است. و یا بحث از استدلال مباشر در منطق، در دانش اصول در لباس "مفهوم و منطوق" ظاهر شده که اساسا در پی اثبات دلالت داشتن یا نداشتن نیست، بلکه در پی کشف حجیت یا عدم حجیت است. فلذا حواله دادن هر یک از این مباحث به دانش های مبدا کار صحیحی نبوده و دانش اصول را از ظرفیت ها و اهداف خود دور می کند. علوم ممکن است مسائل مشترکی داشته باشند، اما تفاوت روش و غایت میان آنها تمایز ایجاد می کند. @taamollat
📌امتداد یا استحاله حکمت و فلسفه 🔹اخیرا برخی از افراد جریان فکری دفتر فرهنگستان، مرحله جدیدی از با حکمت و فلسفه را با شعار امتداد حکمت و فلسفه اغاز کرده اند و با تقطیع کلمات حکما و فلاسفه درصدد عرضه روایتی ناقص و مخدوش از توانایی حکمت و فلسفه در امتداد عینی و اجتماعی هستند. روایتی که هدفش القا این مطالب غلط است: ❗️ ۱. ناتوانی فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در ورود به عرصه عینیت و اجتماع ❗️ ۲. بی ربطی و عدم تاثیر حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی ❗️ ۳. و در عوض می خواهند کلی گویی های دفتر فرهنگستان را تنها نسخه موجود معرفی کنند. ❇️این جریان فکری - سیاسی با تقلید کامل از و بومی سازی آن، نسخه ای از امتداد فلسفه را پیشنهاد میدهند که علی رغم تعازض ظاهری با ظواهر مدرنیته، در نهایت نوعی غرب زدگی مضاعف را در پی دارد و همچنان که امام خامنه ای صریحا به انها تذکر داده اند را انجام می دهند. 🔸بدون تردید فعالیت و نفوذ جریانات غیر معتقد در جریان اصیل امتداد حکمت و فلسفه، موجب حکمت و انحراف بزرگ در مسیر جامعه اسلامی خواهد شد که نمونه آن رامی توان در تاریخ تمدن اسلام و غرب مشاهده کرد. محمد با نگارش مقاصد الفلاسفه سر از تهافت الفلاسفه و تعطیلی عقل و حکمت شد. جریان با شرح مخدوش و اخباری مسلک کتاب مشاعر از تاسیس شیخیه و بابیه و... سر در اورد. 🔹 خطر اصلی این جریانات، نفی پیوستگی تاریخی و اصرار بر گسست تاریخی و فرهنگی تمدن اسلامی و بی بنیان سازی علوم اسلامی بخصوص دانش های مهم و سرنوشت سازی فقه و اصول فقه است. چرا که نوع این جریانات درصدد هستند و با نفی توانایی عقل در کشف حقایق، احکام و رد تونایی عقل در درک حسن و قبح ذاتی و نفی حجیت سیره و بناعقلا اساس و بنیان فقه و اصول فقه را تخریب میکنند و سعی در تاسیس اصول و روش جدید هستند که لاجرم می بایست از فلسفه ها و منطق های دیگر استفاده کنند. چنانکه اخباری گری به دستگاه فکری ابن تیمیه متمسک شد و دفتر فرهنگستان به اقتدا کرده است. ⭕️این دوستان، آزاد و مختارند که هرگونه میپسندند قلم بزنند و بر مبنای روایت مورد پسند خود را از تاریخ حکمت و امتداد فلسفه ارایه دهند، لکن در این میدان و عرصه پررقابت و سرنوشت ساز، جریان اصیل حوزوی در عرصه علوم عقلی نقش مهم و مضاعفی در جلوگیری از تحریف تاریخ حکمت و انحراف شعار اصیل امتداد فلسفه دارند و می بایست خط اصیل وصحیح امتداد حکمت و فلسفه الهی بخصوص حکمت متعالیه را به جامعه علمی و طلاب و دانشجویان دغدغه مند معرفی کنند.
تأملات اجتماعی
📌 گزارش یک کتاب مجموعه "کودکان فیلسوف" نوشته یک نویسنده ی فرانسوی مجموعه ایست که سوالات اساسی فلسفه را در قالب پرسش و پاسخ در برابر کودکان قرار می دهد. با سوالات و تناقض هایی که ذهن کودک و حتی بزرگسال را درگیر می کند. عناوین این مجموعه: - من یعنی چه؟ -خوشبختی یعنی چه؟ - زندگی یعنی چه؟ - خوب و بد یعنی چه؟ - شناخت یعنی چه؟ - باهم زندگی کردن یعنی چه؟ - آزادی یعنی چه؟ -زیبایی و هنر یعنی چه؟ احساسات یعنی چه؟ 🔹 در یکی از فصول کتاب "من یعنی چه؟" از کودک می پرسد: آیا تو یک حیوانی؟ - سپس از طرف کودک جواب می دهد: "نه، برای اینکه من حرف می زنم." - سپس این پرسش ها را در برابر او قرار می دهد: *آیا حیوانات برای حرف زدن زبان مخصوص ندارند؟ * آیا بچه در شکم مادرش حیوان است؟ *آیا هرچه پرحرف تر باشیم انسان تریم؟ 🧐 به همین آسانی ذهن کودکان درگیر افکار مورد نظر می شود. فاعتبروا
تأملات اجتماعی
این مردمان ساده هم ارکان انقلاب را شناختند. اما...
🔹 فلسفه و علوم اجتماعی 1 📌 تفکر فلسفی فقط پرداختن به مسئله ی وجود و ملحقات آن نیست. همین که سوال از چیستی و چگونگی به ذهن راه پیدا کند، پنجره های تفکر فلسفی گشوده شده است. اگرچه نام دیگری بر آن نهاده شود.
🔹 فلسفه و علوم اجتماعی2 📌 به همین ترتیب پرسش از چیستی جامعه و مسائل آن بهر عنوانی که باشد مصداقی از فلسفه ی اجتماعی است. برخی از تفکر فلسفی در باب جامعه ابا دارند. یکی از این جهت که معتقدند تفکر فلسفی از امور ثابت و حقیقی سخن می گوید و از این جهت واقعیت ذهنی را بر واقعیت خارجی تحمیل می کند. اشکالات سروش بر روش استاد مطهری از همین قبیل است. جریانات دیگری هم هستند که از تفکر فلسفی در باب جامعه نظرا می گریزند، اگر چه در عمل به آن وارد می شوند. از تفکر فلسفی درباره ی جامعه نباید هراسید. فلسفه نه دست و پای امر اجتماعی را می بندد و نه آن را از واقعیت دور می کند. فلسفه علاوه بر تبیین فلسفی برخی مسائل اجتماعی، حدود و ثغور امر اجتماعی و روش متناسب با آن را تبیین می کند و شاید حتی بتوان ادعا کرد که فایده ی دوم از فایده ی اول اولی و مهم تر است. تفکر درباره ی اصل امر اجتماعی، لایه های گوناگون آن، روش تحقیق در آن، دانش ها و منابع تاثیر گذار و... همگی مسائلی نیازمند فکر است. اینها همگی بخشی از فلسفه ی علم اجتماعی است. وللکلام تتمه @taamollat
🔹 فلسفه و علوم اجتماعی3 📌 مراد از علوم اجتماعی نیز در اینجا معنای اعم آن و علمی است که به کلیات کنش های بین فردی انسان ها می پردازد. اگر چه کنش های فردی نیز قابل و نیازمند تبیین فلسفی است، اما این نیاز در کنش های اجتماعی افزون است. علت این امر نیز آنست که در کنش های اجتماعی با اموری بسیار فراتر از امور فردی مواجه هستیم که قابل نادیده گرفتن نیستند. ماهیت کنش های اجتماعی، باید و نباید های افعال، الزام و از همه مهمتر اعتباریات اجتماعی از جمله مسائلی است که راهیابی دانش فلسفه ی متعارف به علوم اجتماعی را گریز ناپذیر می کند. @taamollat
تأملات اجتماعی
🔹 فلسفه و علوم اجتماعی3 📌 مراد از علوم اجتماعی نیز در اینجا معنای اعم آن و علمی است که به کلیات کنش
🔹فلسفه و علوم اجتماعی4 📌 دانش فلسفه و حکمت با همین وضعیت امروزین و بدون هیچ تغییری، پاسخگوی بسیاری از مقدمات و مسائل علوم اجتماعی امروز است. فلسفه و حکمت عصر ما که عصاره تلاش حکمای گذشته تا به امروز است در دو حوزه ی کلان و علوم اجتماعی نقش آفرین است و این نقش مهم از عهده ی دانش دیگری بر نمی آید. جالب است که این ظرفیت عظیم از ابتدای شکل گیری جریان حکمت اسلامی مورد توجه بوده و کسانی چون فارابی بصورت جدی به آن پرداخته و امثال خواجه نصیر بخوبی آن را ادامه داده و به عصر کنونی رسانده اند. در اثر قیم خود -اخلاق ناصری- و سایر آثار بصورت گسترده و عمیق به تحلیل مبادی و برخی مسائل علوم اجتماعی (یا همان علم مدنی) پرداخته است. - هویت و ذات انسان - نفس و بدن و ارتباط آنها بایکدیگر - قوای وجودی او و ارتباط آنها با یکدیگر -تاثیرپذیری هویت انسانی از ساختارهای اجتماعی -وحدت نوعیه ی انسانها و.... تنها تعدادی از مبادی انسان شناختی موثر در علم مدنی اوست. نکته ی جالب توجه آنست که عمده ی مسائل اتخاذ شده در حکمت عملی وی ریشه در آیات قرآن داشته و در نهایت نیز در مرحله ی بایدها و نبایدها، به دانش مصطلح ختم می شود. خواجه نصیرالدین طوسی یکی از نخبگان علمی جهان اسلام است که در پرتو قرآن و حکمت علم خویش را سامان داده و به مرحله ی عمل نزدیک نموده است. رحمه الله. @taamollat