🍃🥀 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد
🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
◇ همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
◇ حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
◇ همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
#کتاب_مدافعان_حرم
🍃🥀شهید مدافع حرم #ابوالفضل_شیروانیان
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳
#استان_اردبیل
#ناحیه_انگوت
#حوزه_فتح_المبین_انگوت
#لطیف_خداداد
#پایگاه_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
🎴به رسانه های مجمع ایثارگران متحد بپیوندید 👇
⬅️ سایت رسمی: http://majmaard.ir
⬅️ اینستاگرام http://majmaard.ir
⬅️ ایتا: https://eitaa.com/taarigh_ir