eitaa logo
تبیین حکمتهای نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع
379 دنبال‌کننده
611 عکس
60 ویدیو
2 فایل
به غیر از مطالب منتقل شده از کانال استاد ، مابقی مطالب، پیاده شده سخنرانی های استاد مهدوی ارفع می باشد. پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت‌الاسلام مهدوی ارفعشرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا ۴.mp3
زمان: حجم: 2.47M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتاد و چهارم ❇️ ملاقات با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در رؤیا 🔹ابراز اشتیاق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای ملاقات با من! [ چند روز قبل از شهادت ] 🔻در حال سجده و راز‌ونیاز با خدا و درخواست خیر بودم که لحظاتی خواب بر چشمانم غلبه کرد و در آن حال، رؤیای شگفتی دیدم. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ایستاده بودند و خطاب به من فرمودند: «ای اباالحسن، دوری تو از من به درازا کشید. چقدر مشتاق دیدار توام! خداوند وعده‌ای را که به من داده‌ بود، دربارهٔ تو محقق ساخت و به عهدش وفا کرد!» عرض کردم: یا رسول‌الله، خداوند کدامین وعده را دربارهٔ من محقق ساخت؟ فرمودند: «این وعده دربارهٔ تو، همسرت، فرزندانت و خاندان تو بود که شما را در والاترین درجات قرب در مقام علیین جای دهد.» 🔻عرض کردم: پدر و مادرم فدایت یا رسول‌الله! پس شیعیان ما در چه جایگاهی قرار دارند؟ فرمودند: « شیعیان ما همراه ما هستند و قصرهایشان در اطراف قصرهای ما و منازلشان در مقابل منازل ماست.» پرسیدم: یا رسول‌الله، به شیعیان ما در دنیا چه عنایتی خواهد شد؟ فرمودند: « امنیت و عافیت.» 🔻پرسیدم: شیعیان ما در هنگام مرگ چگونه خواهند بود؟ فرمودند: « چگونگی مرگ بر عهدهٔ خود آنان گذاشته می‌شود. فرشتهٔ مرگ مأمور به اطاعت از آن‌هاست و با هر نوع مرگ که بخواهند، با همان می‌میرند. آری، شیعیان ما به اندازهٔ محبتی که به ما دارند، مرگ بهتری هم خواهند داشت.» 🔻عرض کردم: آیا توضیح بیشتری برای فهم این مسئله وجود دارد؟ فرمودند:« آری، جان دادن شیعیانی که بیشترین محبت را به ما دارند، مانند این است که آب سرد و گوارایی در روز گرم تابستان بنوشند و دلشان خنک شود. بقیهٔ شیعیان نیز به راحتی جان می‌دهند و چشمانشان با مرگ روشن می‌شود، مانند اینکه وارد رختخواب خود شوند و به خواب روند.» 🔹یا رسول الله از امت تو چه تلخی‌ها دیدم! [ در همان شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، به فرزندم حسن گفتم: ] 🔻فرزندم، امشب در لحظاتی که به خواب رفته بودم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را دیدم. به ایشان عرض کردم: یا رسول‌الله، چه سختی‌های خستگی‌آور و چه دشمنی‌های تلخ که از امت تو تحمل کردم! فرمودند: « نفرینشان کن!» و من این‌گونه خواستم: بار پروردگارا، بهتر از آنان را نصیب من فرما و بدتر از مرا نصیب آنان کن! ❇️ شب ضربت خوردن 🔹اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من‌ کشته خواهم‌ شد! [ آن‌ شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، در منزل دخترم ام‌کلثوم بودم. آن شب خواب نداشتم؛ ولی برای نماز شب نیز مسجد نرفتم. دخترم پرسید: چرا امشب استراحت نمی‌کنید؟ گفتم: ] 🔻اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من کشته خواهم شد! [ دخترم پیشنهاد کرد که برای اقامهٔ نماز صبح به مسجد نروم و به جای خودم جعده را بفرستم، موافقت کردم: ] 🔻آری، به جعده بگویید نماز را اقامه کند. [ ولی پس از آن گفتم: ] 🔻راهی برای گریز از اجل وجود ندارد. [ و عازم مسجد شدم.] 🔹امشب همان شب موعود است! [ در آن شب، بسیار از اتاق بیرون می‌آمدم و آسمان را می‌نگریستم و می‌گفتم: ] 🔻به خدا سوگند، به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمی‌گویم! قطعاً امشب همان شب موعود است! 🔹با آن‌ها کاری نداشته باشید [ در بیرون خانه، مرغابی‌ها اطرافم را گرفتند و سروصدا کردند، اهل منزل سعی کردند که آنها را از اطراف من دور کنند. به آنان گفتم: ] 🔻با آنها کاری نداشته باشید. آن‌ها نوحه‌خوانی و مرثیه‌سرایی را شروع کرده‌اند! 🔹برخیز برای نماز! [ مردم را که برای نماز صبح بیدار می‌کردم، دیدم ابن‌ملجم را که در میان آنان خود را به خواب زده بود. او را هم صدا زدم: ] 🔻برخیز برای نماز! 🔹سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم! [ در محراب مسجد قرار گرفتم و نماز را شروع کردم. ابن‌ملجم فریاد زد: یا علی، حکم به خدا اختصاص دارد، نه به تو و نه به اصحاب تو! سپس ضربت را بر سرم وارد کرد. ابتدا گفتم: ] 🔻 مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند! [ و سپس گفتم: ] 🔻سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم! 🔹پدرِ تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید [ فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم: ] 🔻به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید. 📚منابع: ۱. تأویل‌ الآیات‌ الظاهره، ص۷۵۲ ۲. شرح‌ الأخبار، ج۲، ص۴۵۱ ۳. الاستیعاب، ج۳، ص۲۲۰ ۴. مقتل‌ ابن‌أبی‌الدنیا، ص۲۸ ۵. مقاتل‌ الطالبیین، ص۲۵ ۶. مجمع‌ الزوائد، ج۹، ص۱۴۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔴 ویژگی دنیای حرام 💠 دنیاى حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است، دگرگون شونده و ناپایدار، فنا پذیر و مرگبار و کشنده اى تبهکار است و آنگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهش هاى آنان دمساز شد مى نگرند که جز سرابى بیش نیست. 📒 ، خطبه ۱۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸 🔸 منشور تربیت بشریت (۷) 🔸 🔴 کسانی که می خواهند نصیحت کنند: 🔻اول می رویم به سراغ بزرگ ترها و پدرها، کسانی که می خواهند نصیحت کنند؛ ببینیم امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه به آنها چه می گوید. در این چند حکمت و خطبه که عرض می کنم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعترافی را که بیان کرده بازگو می کند. 🔻 در حکمت ۷۲ می فرماید: «دنیا بدن‏ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى‏ کند، مرگ را نزدیک و خواسته‏ ها را دور و دراز مى‏ سازد، کسى که به آن دست یافت خسته مى‏ شود و آن که به دنیا نرسید رنج مى‏ برد» از فریب های دنیا که در نهج البلاغه بیش از ۲۰ بار حضرت آنها را یادآوری می کنند این است. یکی از راه های فریب دنیا این است که هرچه ما پیرتر می شویم، آرزوهای ما را جوان تر می کند. هرچه پیرتر می شویم، حرص در ما بیش تر می شود. حضرت می فرماید: «یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ» ؛ فرزند آدم‌ پیر می‌شود و هر چه‌ بسوی‌ پیری‌ می‌رود به‌ موازات‌ آن‌، دو صفت‌ در او جوان‌ می‌گردد: یکی‌ حرص‌ و دیگری‌ آرزوی‌ دراز. «کسی که به آن دست یافت خسته می شود و آن که به دنیا نرسید، رنج می برد.» 🔻 هیچ کس منهای خدا و معنویت از هیچ امکانات مادی لذت نمی برد. همه چیز در این دنیا اگر از مبدأ ملکوتی اش انقطاع پیدا کند، خسته کننده و انزجارآور است. دنیای عجیبی است؛ آنکه به او رسید از آن خسته می شود و آنکه نرسید از آن رنج می برد. 🔻 در حکمت ۴۱۵ حضرت می فرماید: « (دنیا) فریب مى‏ دهد، زیان مى‏ رساند و تند مى‏ گذرد. از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد» 🔻معلوم می شود دنیا چیز پستی است. لذا خدا دنیا را به اهل اللّه نمی دهد. دنیا به اندازهٔ یک جو هم نمی ارزد. همان طور که دنیا برای بهشت خدا و ثواب مؤمنین ظرفیت ندارد برای دشمنان و کیفر آنها هم ظرفیت ندارد. « و همانا مردم دنیا چون کاروانى باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 📒 ، نامه ۳۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 3⃣1⃣ 💎 اهمیت حسن سابقه و اصالت خانوادگی در انتخاب مسؤول 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: كارگزاران دولتی را از ميان مردمی با تجربه و با حيا، از خاندانهای پاكيزه و با تقوی كه در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرويشان محفوظ تر و طمع ورزيشان كمتر و آينده نگری آنان بيشتر است. 📚 ، نامه ۵۳ ، بند ۸
مطالب ارسالی مربوط به روز سه شنبه 15 تیر 👇👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.) {قسمت-اول} 1⃣ شكوه از ابا بكر و غصب خلافت ♦️آگاه باشيد! به خدا سوگند، ابابکر جامه خلافت را بر تن کرد، در حالیکه می دانست جايگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون مِحوَر آسياب است به آسياب، که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سيل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز انديشه ها به بُلَندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رِدای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گيری کردم و در اين انديشه بودم که آيا با دست تنها برای گرفتن حقِّ خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکی که به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ که پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه می دارد. پس از ارزيابی درست صبر و بردباری را خِرَدمندانه تر ديدم. پس صبرکردم در حالیکه گويا خار در چشم و استخوان درگلوی من مانده بود و با ديدگان خود می نگريستم که ميراث مرا به غارت می برند. تا اينکه خليفه اوّل به راه خود رفت و خلافت را به پسر خَطّاب سپرد. 2⃣ بازی ابا بكر با خلافت ♦️سپس امام(علیه السلام) مَثَلی را با شِعری از أَعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتی است؟ (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا! ابابکر که در حيات خود از مردم می خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگری در آورد؟ هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند. 3⃣ شكوه از عمرو ماجرای خلافت: ♦️سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه ای از خشونت، سخت گيری، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی است که بر شتری سرکش سوار است، اگر عَنان محکم کشد پرده های بينی حيوان پاره می شود و اگر آزادش گذارد در پرتگاه سقوط می کند. سوگند به خدا، مردم در حکومت دومی در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند و دچار دورويی ها و اعتراض ها شدند و من در اين مدّت طولانی محنت زا و عذاب آور چاره ای جز شکيبايی نداشتم، تا آنکه روزگار عُمَر هم سپری شد. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─