هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت صد و هفتاد و پنجم
❇️ سفارش به مدارا با ابنملجم
🔹از همان غذایی که به من میدهید او را نیز اطعام کنید!
[ هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سؤالی که پرسیدم دربارهٔ قاتلم، ابنملجم، بود. گفتند: او را دستگیر کردهایم. سفارش کردم: ]
🔻با همان غذایی که به من میدهید، او را نیز اطعام کنید؛ با همان نوشیدنیهایی که برای من میآورید، او را نیز سیراب کنید. اگر زندگی من ادامه داشت، خودم دربارهٔ او تصمیم میگیرم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربت بر او وارد کنید و از زیادهروی بپرهیزید.
🔻آیا در حق تو نیکی نکردم؟!
[ از فرزندانم خواستم ابنملجم را بیاورند تا با وی سخن بگویم. از وی پرسیدم: ]
🔻ای دشمن خدا، آیا من در حق تو نیکی نکردم؟! آیا آن همه احسان و خوبی را بهیاد نداری؟!
[ گفت: آری، قبول دارم. پرسیدم: ]
🔻پس چرا چنین کردی؟
[ او در پاسخ گفت: چهلروز بود که این شمشیر را تیز میکردم؛ سپس از خدا خواستم که بهوسیلهٔ آن بتوانم بدترین خلق خدا را بکشم! به وی گفتم: ]
🔻آری، چنین خواهد بود؛ اینگونه میبینم که تو بدترین خلق خدایی که با همان شمشیر کشته خواهیشد!
به خدا سوگند، در حالی به تو آن همه نیکی میکردم که میدانستم تو قاتل من خواهیبود! ولی آنگونه رفتار میکردم، تا در محضر الهی حجت را بر تو تمام کرده باشم!
🔹یک ضربت در مقابل یک ضربت!
[ و به اطرافیانم تذکر جدی دادم: ]
🔻ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من در خون مسلمانان فروروید و دست به کشتار بزنید و برای توجیه عمل خویش بگویید که امیرالمؤمنین کشته شده است! بدانید که نباید برای قصاص خون من، جز قاتل من، کس دیگری کشتهشود.
🔻درست بنگرید! اگر من از ضربت او کشته شدم، او را فقط یک ضربت بزنید در مقابل ضربتی که وارد کرده است و دست و پا و دیگر اعضای او را قطع نکنید؛ زیرا من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمودند: « بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ دیوانه باشد.»
[ و خطاب به فرزندم حسن گفتم: ]
🔻فرزندم، در مقابل یک ضربت، یک ضربت بزن و نه بیشتر!
❇️ گفتوگوهایی با عیادتکنندگان
🔹اصبغ، گریه مکن که من رو به سوی بهشت کردهام!
[ اصبغبننباته به همراه جمعی به عیادت من آمد. فرزندم حسن از آنان عذرخواهی کرده و خواسته بود که به منازلشان برگردند. جز اصبغ، همه بازگشته بودند. به وی اجازهٖ عیادت دادند. وقتی مرا در آن حال دید که سرم را با پارچهٔ زردی بستهاند و رنگ رخسارم نیز زرد شده است، خودش را روی پاهایم انداخت و گریست. او را دلداری دادم و گفتم: ]
🔻اصبغ گریه مکن! به خدا سوگند، من رو به سوی بهشت کردهام.
[ اصبغ گفت: فدایت شوم، به خدا سوگند، میدانم که شما به طرف بهشت میروید. اگر گریه میکنم برای غم ازدستدادن شماست. نمیدانم دوری شما را چگونه تحمل خواهم کرد. فدایت شوم! میدانم که بعد ازاین، دیدار با شما میسر نخواهد شد و دیگر سخنی از شما نخواهم شنید. سخنی برایم بفرمایید که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیده باشید. در پاسخ درخواست وی گفتم: ]
🔻آری اصبغ، رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در یکی از روزهایی که در بستر بیماری بودند و روزهای آخر زندگی خویش را سپری میکردند، به من دستور دادند:« ای علی، به مسجد برو خطاب به مردم بگو: من فرستادهٔ رسولخدا هستم و پیام ایشان را به شما ابلاغ میکنم: لعنت خدا و لعنت ملائکهٔ مقرب الهی و انبیای مرسل خداوند و لعنت رسول خدا بر کسی باد که به غیر پدر خویش منتسب شود و نیز بر کسی که به غیر ولیّ و مولای خویش منتسب شود و کسی که به اجیر و کارگزارش ظلم کند و حق او را نپردازد.»
🔻من به مسجد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمدم و پیام رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را همانگونه که فرموده بودند، ابلاغ کردم. از میان جمعیت، تنها عمربنخطاب در آن جلسه سخن گفت. وی خطاب به من گفت: یا ابالحسن، مطلب را رسانیدی؛ اما توضیح ندادی و سخنانت را تفسیر نکردی.
تنها پاسخی که به وی دادم، این بود: این سخن را به اطلاع رسولخدا صلیاللهعلیهوآله خواهم رساند.
🔻به خدمت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله برگشتم و سخنان عمر را به عرض ایشان رساندم. حضرت فرمودند: به مسجد برمیگردی و بالای منبر میروی و بعد از بهجاآوردن حمد و ثنای الهی به مردم اعلام میکنی:« ای مردم هرچه به شما تعلیم میدهیم، تأویل و تفسیر آن نیز نزد ماست. بدانید که من پدر شما هستم. بدانید که من ولی و مولای شما هستم و بدانید که من اجیر و کارگزار شما هستم.»
📚منابع:
۱. المسترشد، ص۳۶۷
۲. خوارزمی، مناقب، ص۳۸۸
۳. کافی، ج۱، ص۲۹۹
۴. شیخطوسی، الأمالی، مجلس۵، ح۴، ص۱۲۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
🌹کودکان نهج البلاغه ای🌹
⚠️ شوخی بیجا نکن!
🙋♂ بچّه خوب و عاقل شوخی بیجا نمی کنه
📒 #نهج_البلاغه ، برگرفته از حکمت ۴۵۰
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸
🔸 منشور تربیت بشریت (۸) 🔸
🔴 کسانی که می خواهند نصیحت کنند
🔻در یکی دیگر از حکمت ها حضرت می فرمایند: «کسی که می خواهد به تأدیب دیگران اقدام کند، اول باید به تأدیب خود اقدام کند.»
🔻 پس معلوم می شود وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) می خواهد فرزندش حسن بن علی را تربیت کند، اول خودش را تربیت کرده.
وقتی به او می گوید به سراغ دنیا نرو معلوم می شود خودش با دنیا چه معامله ای کرده است .
🔻 پدری حرف و نَفَس او در فرزندش اثر دارد که خودش هم عمل کند، نه که فقط شعار دهد. ضرار بن ضمره ضبایى؛ یکی از یاران امام علی (علیه السلام) به شام رفت و بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید- خوش تر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.
در حکمت ۷۷ چنین آمده: «گفت: على علیه السّلام را در حالى دیدم که شب، پرده هاى خود را افکنده بود و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود مى پیچید و محزون مى گریست و مى گفت) اى دنیا! اى دنیاى حرام! از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مى کنى یا شیفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گیرى؟ هرگز مبادا، غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه کرده ام، تا بازگشتى نباشد، دوران زندگانى تو کوتاه، ارزش تو اندک و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و عظمت روز قیامت»
🔻 این حرفها را کسی می زند که قَسیمُ النّار وَ الجَنَّه است. چرا ما از این ضجّه ها نداریم ؟! چقدر به بعد از مرگ اطمینان داریم ؟!
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
📒 #نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
⚜ ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 4⃣1⃣
💎 مردمی بودن، خصلت مسؤول دولت اسلامی
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسيدگی كنی و در مجلس عمومی با آنان بنشين و در برابر خدایی كه تو را آفريده فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند.
📚 #نهج_البلاغه، نامه ۵۳ ، بند ۸
#انتخاب_اصلح
#ویژگی_اجتماعی
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
مطالب ارسالی مربوط به روز چهارشنبه 16 تیر 👇👇👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
خطبه ۲ختم روزانه نهج البلاغه(34).mp3
زمان:
حجم:
2.1M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۲
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
هدایت شده از ادمین یار (هر محب علی یک کانال)
سهم #روز_صد_ونودم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه2 : ( پس از بازگشت از نبرد صفين در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود.)
{قسمت-اول}
1⃣ ستايش پروردگار
♦️ستايش می کنم خداوند را برای تکميل نعمت های او و تسليم بودن در برابر بزرگی او و ايمن ماندن از نافرمانی او. و در رفع نيازها از او ياری می طلبم؛ زيرا آن کس را که خدا هدايت کند، هرگز گمراه نگردد و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد و هر آن کس را که خداوند بی نياز گرداند نيازمند نخواهد شد. پس ستايش خداوند، گرانسنگ ترين چيز است و برترين گنجی است که ارزش ذخيره شدن دارد و گواهی می دهم که جز خدای يکتای بی شريک معبودی نيست، شهادتی که اخلاص آن آزموده و پاکی و خلوص آن را باور داريم و تا زنده ايم بر اين باور استواريم و آن را برای صحنه های هولناک روز قيامت ذخيره می کنيم، زيرا شهادت به يگانگی خدا نشانه استواری ايمان، بازکننده درهای احسان، مايه خشنودی خدای رحمان و دورکننده شيطان است.
2⃣ ويژگی های پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️و شهادت می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينی آشکار و نشانه ای پايدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشکارکننده فرستاد تا شک و ترديدها را نابود سازد و با دلايل روشن استدلال کند و با آيات الهی مردم را پرهيز دهد و از کيفرهای الهی بترساند.
3⃣ شناخت عصر جاهليت:
♦️خدا پيامبرِ اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دين پاره شده و ستون های ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود؛ راه رهايی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدايت بی نور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصيت می شد و شيطان ياری می گرديد؛ ايمان بدون ياور مانده و ستون های آن ويران گرديده و نشانه های آن انکار شده، راههای آن ويران و جادّه های آن کهنه و فراموش گرديده بود. مردم جاهلی شيطان را اطاعت می کردند و به راههای او می رفتند و در آبشخور شيطان سيراب می شدند. با دست مردم جاهليّت، نشانه های شيطان، آشکار و پرچم او برافراشته گرديد. فتنه ها مردم را لگدمال کرده و با سُم های محکم خود نابودشان کرده و پابرجا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بی خبر و فريب خورده، در کنار بهترين خانه (کعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگی می کردند. خواب آنها بيداری و سُرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمينی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی