✧✾══✾✰✾══✾✧
🌹ضرورت بازگشت به #نهج_البلاغه🌹
✧✾══✾✰✾══✾✧
یکی از دلایل ضرورت بازگشتِ
جامعه به « 🔹 *نهج البلاغه* 🔹 »
فرض کنید در خانواده ای، جمعی، شرکتی، گروهی که با هم قرار است یک هدف مشترک را تأمین کنند ۵ نفر آدم حضور دارند و هر کدام فقط یک زبان خاص را بلدند و فقط به یک زبان می توانند صحبت کنند و از یک زبان بفهمند؛ مثلاً یکی فقط فارسی می تواند صحبت کند و فقط زبان فارسی می فهمد، یکی عربی، دیگری ژاپنی، آن یکی انگلیسی و نفرپنجم فرانسوی
♦️ آیا به نظر شما اینها اصلا می توانند هیچ کار مشترکی انجام بدهند!؟
▪️ درحالی که اولین شرط تفاهم که هم زبانی است را ندارند!
♦️اگر بخواهند آن اتفاقی که به خاطرش دور هم جمع شدند رقم بزنند؛
▪️ یاباید یک *زبان مشترک* بین
خودشان درست کنند.
▪️ یا بالاخره همه افراد زبان یکدیگر را
یاد بگیرند و باهم گفتگو کنند.
♦️ *از زبان ظاهر مهمتر، زبان فکر و قلب و اندیشه است.*
▪️هرکدام از ما به یک زبان فکر می کنیم، به یک زبان می خواهیم، به این معنی که آرزوها و آرمان ها، حب و بغض ها، محبوب و مبغوض ها، ترس و شوق هایمان تعریف کننده زبان وجود ما هستند،
▪️به اصطلاح" *زبان گفتمان*" ما هستند.
🌐اگر در جمع و جامعه و امتی،گفتمانِ رأس و صدر جامعه که *رهبر جامعه* باشد، خدای نکرده با گفتمان لایه های بعدی جامعه و به خصوص توده مردم متفاوت و حتی گاهی وقتها متعارض باشد، آن جامعه نمی تواند به هدف مشترک و متعالی برسد، بلکه هر لحظه؛
در معرض 🚫 *فرو پاشی و انحطاط* 🚫 است.
✅ ما معتقدیم اگر بخواهیم گفتمان مشترک و متعالی ، نورانی و واقعی و رو به پیشرفتی در جامعه حاکم باشد؛
♦️ *بایدتمام جامعه به زبان امیرالمؤمنین ( علیه السلام) بیاندیشند و آرزو کنند؛*
♦️ *بایدخواسته ها، آرمان ها، حب و بغض ها، نفرت ها و شوق ها، خوف ها ، هماهنگ و هم سنگِ حب وبغض، خوف وشوق امیرالمؤمنین ( علیه السلام) باشد...*
#استاد_مهدوی_ارفع
#نهضت_نهج_البلاغه_خوانی
@tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 *تأمل درنهج البلاغه* 💠
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
﹃✿ *حکمت های نهج البلاغه* ✿﹄
بسم الله الرّحمن الرّحیم
╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮
*#حکمت_اول* :
در فتنه ها مانند بچه شتر دو ساله باش که نه کمر محکمی دارد که از او سواری بگیرند و نه سینه شیردهی تا او را بدوشند.
╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯
*تبيين حكمت اول :*
ممکن است تصور شود که مقصود این حکمت این است که در آشوب های اجتماعی که در آن حق و باطل به راحتی قابل تشخیص نیستند (فتنه) ، مجاز هستیم که کناره گیری کنیم و به هیچ کدام از دو گروه کمک نکنیم!!!
در حالی که این برداشت با منطق امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه صد درصد در تعارض است و مخالف است.
*اولین فتنه ای که در حکومت خود امیرالمؤمنین(ع) رخ داد فتنه جمل بود.*
🐫 در فتنه جمل، طلحه و زبیر و همسر پیامبر و عده ای دیگر؛
▪️شهر بصره را به آشوب کشیدند.
▪️فرماندار را کشتند و فتنه به پا کردند.
💠 امیرالمؤمنین(ع) برای حفظ امنیت مردم و حفظ نظام اسلامی دستور مقابله با فتنه را دادند ، همه مردم آماده شدند تا به سمت بصره بروند اما چهار نفر از بزرگان سرشناس عمدا نشستند و برای کمک بلند نشدند!
(سعد بن وقاص – محمد بن مسلمه – اسامه بن زید و عبدالله بن عمر پسر خلیفه دوم)
🔶وقتی امیرالمؤمنین(ع) از اینها پرسیدند چرا برای جنگ آماده نمیشوید به دروغ گفتند:
( ما از اینکه مسلمانی را بکشیم نگرانیم)
امیرالمؤمنین(ع) از آنها پرسیدند: آیا بر بیعت من وفادارید؟
گفتند: بله
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: پس به خانهایتان بروید.
💠وقتی که اینها رفتند مولا حکمت 15 را فرمودند:
( هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد)
🔶اینها میخواستند با این حرف و حرکت خودشان، ته دل یاران امیرالمؤمنین(ع) را خالی کنند و شک بیندازند که شما چطور به اطمینان رسیدید که بروید با مسلمان در بصره بجنگید؟
🔶خوب اگر منظور امیرالمؤمنین(ع) این بود که شما در فتنه ها اگر واقعا در تردید هستید و ندانستید که چه کنید، بروید خانه نشین شوید، پس در هیچ جای تاریخ نباید این چهار نفر را توبیخ کنند، درحالی که وقتی امیرالمؤمنین(ع) مردم را برای مبارزه با فتنه گران بصره حرکت دادند یک نفر دیگر به نام حارث بن حوط به امیرالمؤمنین(ع) گفت که من هم مخالف جنگ جمل هستم و مثل آن چهار نفر شرکت نمیکنم.اونجا بود که امیرالمؤمنین(ع) در مورد آن چهار نفر
حمکت 18 را بیان فرمودند؛
💠(درباره کسانی که از جنگ کناره گرفتند فرمود: آنها حق را خوار کردند اگر چه باطل را هم یاری نرساندند)
🔶 *بنابر این در فتنه ها حق نداریم به بهانه اینکه حق را تشخیص نمیدهیم ساکت باشیم بلکه تکلیف داریم بصیرت و علم و صبرمان را بالا ببریم تا به درستی حق را از مواضع و نشانه های آن بشناسیم.*
#استاد_مهدوی_ارفع
#نهضت_نهج_البلاغه_خوانی
@tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
﹃✿ *حکمت های نهجالبلاغه* ✿﹄
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮
*#حکمت_دوّم* :
💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمعورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختیهای خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بیارزش كرده است.*
╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯
*تبيين حكمت دوّم :*
1️⃣ #طمع
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
💠 *امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهجالبلاغه بیان فرمودند* .
✳️ *اول طمع* :
تفاوت طمع با حرص در این است که طمعکار به آنچه که از مال و قدرت و احترام و شهرت متعلق به دیگران است چشم دوخته است اما حریص دوست دارد مال و مقام بیشتری داشته باشد، چه در دست دیگران باشد چه نباشد.
🔶 شش اثر برای طمعورزی در نهجالبلاغه بیان شده است:
1. *خواری و ذلت* :
1.1 در حکمت 2
1.2 در حمکت 226 که فرمودند:( طمع کار همواره زبون و خوار است. )
1.3 در انتهای بند 4 خطبه 160 که امیرالمؤمنین(ع) در مورد حضرت عیسی(ع) فرمودند:( آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید. )
2. *بردگی* که بالاترین مصداق خفت و ذلت است: در حکمت 180 میفرمایند:( طمعورزی بردگی همیشگی است. )
3. *آفت تفکر و بیاثر کردن عقلانیت* : در حکمت 219 میفرمایند :( قربانگاه اندیشهها زیر برق طمعورزیها است.)
4. *هلاکت* :
4.1 در حکمت 275 میفرمایند:(طمع به هلاكت مىكشاند و نجات نمىدهد، و به آنچه ضمانت كند، وفادار نيست، و بسا نوشنده آبى كه پيش از سيراب شدن گلو گيرش شد، و ارزش آنچه كه بر سر آن رقابت مىكنند، هر چه بيشتر باشد، مصيبت از دست دادنش اندوهبارتر خواهد بود. )
4.2 در بند 14 نامه 31 خطاب به فرزند عزیزشان فرمودند: ( بپرهيز از آن كه مركب طمعورزى، تو را به سوى هلاكت به پيش راند، اگر توانستى كه بين تو و خدا هیچ صاحب نعمتى قرار نگيرد، ( یعنی امید و طمع به غیر خدا نداشته باشی ) چنين باش، زيرا تو، روزى خود را دريافت مىكنى، و سهم خودت را بر مىدارى، و مقدار اندكى كه از طرف خداى سبحان به دست مىآورى، بزرگتر و با ارزشتر از مال فراوانى است كه از دست بندگان دريافت مىکنی. )
5. *مقدم کردن دنیا بر آخرت* یا به تعبیر قران کریم( فروختن آخرت باقی به دنیای فانی است ): در بند 7 خطبه 91 در صفات والای فرشتگان میفرمایند: ( طمعها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند. )
6. *ایجاد ناامیدی و یاس* : در حکمت 108 در حالات قلب میفرمایند:( پس اگر در دل اميدى پديد آيد، *طمع* آن را از بین خواهد برد. )
چهار عامل از عوامل *طمعورزی* در نهجالبلاغه بیان شده است:
1. *هوای نفس*: در نامه 45 خطاب به عثمان بن حنیف فرماندار بصره مینویسند: ( من اگر مىخواستم، مىتوانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافتههاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد )
2. *احساس حاجت و نیازمندی به مردم* : در نامه 53 در سیمای قضات و داوران خطاب به مالک اشتر مینویسند: ( پس از انتخاب قاضى، هر چه بيشتر در قضاوتهاى او بينديش، و آنقدر به او ببخش كه نيازهاى او برطرف گردد، و به مردم نيازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار كه نزديكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. )
3. *سستی در یاری حق که طمع دشمن را بر میانگیزد* : در بند 3 خطبه 166 میفرمایند:( اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمىداشتيد، و در خوار ساختن باطل سستى نمىكرديد، هيچگاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمىكردند، و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمىگشت. )
4. *تکبر و سرکشی*: در بند 4 خطبه 192 فرمودند: ( افراد سركش شما تسليم شيطان شدند، و طمعورزى او در شما كارگر افتاد، و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد، و حكومت شيطان بر شما استوار شد، و با لشكر خويش به شما يورش برد، و شما را به ذلّت سقوط كشانيد. )
*سه راه پیشگیری و درمان طمعورزی در نهج البلاغه بیان شده است* :
1. *یاد مرگ* : در بند 2 خطبه 188 میفرمایند: ( مردم شما را به يادآورى مرگ، سفارش مىكنم، از مرگ كمتر غفلت كنيد، چگونه مرگ را فراموش مىكنيد در حالى كه او شما را فراموش نمىكند و چگونه طمع مىورزيد در حالى كه مرگ به شما مهلت نمىدهد. )
2. ادامه در 👇👇👇
@tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
ادامه 👆👆👆
2. *عدالت و مساوات* : در بند 1 نامه 27 به محمد بن ابیبکر مینویسند: ( با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاههايت، و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوى رفتار كن، تا بزرگان در ستمكارى تو طمع نكنند، و ناتوانها از عدالت تو مأيوس نگردند. )
در نامه 46 به مالک اشتر مینویسند: ( در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن و اشاره كردن با همگان يكسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند، و ناتوانان از عدالت تو مأيوس نگردند )
3. *تقوا* : در بند مربوط به سیمای کارگزاران دولتی در نامه 53 مینویسند: ( از خاندانهاى پاكيزه و با تقوى، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامىتر، و آبرويشان محفوظتر، و طمعوروزىشان كمتر، و آيندهنگرى آنان بيشتر است. )
#استاد_مهدوی_ارفع
#نهضت_نهجالبلاغه_خوانی
@tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
﹃✿ *حکمت های نهجالبلاغه* ✿﹄
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮
*# حکمت_دوّم* :
💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمعورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختیهای خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بیارزش كرده است.*
╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯
*ادامه تبيين حكمت دوّم :*
1️⃣ #طمع
2️⃣ #افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
💠 امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهجالبلاغه بیان فرمودند.
✳️ *اول طمع*
✳️ *دوم افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران*
✅ افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران:
🔶 اگر افشا کردن مشکلات شخصی نزد متخصص برای حل مشکل باشد مثل مراجعه مریض به پزشک یا مراجعه به قاضی اشکالی ندارد.
اما مقصود *امیرالمومنین(ع)* مواردی است که انسان مشکلات و گرفتاری های خودش را پیش دیگران بازگو میکند، در حالی که نه آنها میتوانند کاری بکنند نه مسئولیتی دارند.
🔸 در خطبه 105 می فرمایند: ( *خدا را، مبادا شكايت نزد كسى ببريد كه نمىتواند آن را برطرف سازد، و توان گرهگشايى از كارتان ندارد* .) واین باعث ذلت و خواری میشود.
🔸 در حکمت 427 فرمودند:
( *كسى كه از نياز خود نزد مؤمنى شكايت كند، گويى به پيشگاه خدا شكايت برده است، و كسى كه از نيازمندى خود نزد كافرى شكوه كند، گويى از خدا شكوه كرده است* .)
لذا بردن شکایت و مشکلات شخصی نزد مومن، برای اینکه جهت رفع آن دعا کند و حاجت ما را نزد خدا ببرد اشکال ندارد.
🔸 مقصود کلی حکمت 2 این است که در مقابل این افشای مشکلات، انسان رازداری را تمرین کند. یعنی انسان مشکلات خود را که بخشی مالی، خانوادگی و شخصی است باید بتواند در سینه خود مدیریت کند.
🔶 لذا حضرت در حکمت 6 فرمودند: ( *سينه خردمند صندوق راز اوست...* ) و این رازداری در حکمت 48 به عنوان *نشانه صحت اندیشه* بیان شده و فرمودند:
( *پيروزى* در *دورانديشى* ، و *دورانديشى* در به *كارگيرى صحيح انديشه* ، و *انديشه صحيح* به *رازدارى* است.)
در حکمت 162 فرمودند:
( *آن كس كه راز خود را پنهان دارد، اختيار آن در دست اوست* . )
در بند 10 نامه 31 خطاب به *امام مجتبی(ع)* مینویسند: ( *هرگاه خدا را بخوانى، ندايت را مى شنود، و چون با او راز دل گويى راز تو را مى داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پيشگاه او مطرح كن، تا غمهاى تو را برطرف كند و در مشكلات تو را يارى رساند* .)
🔸 در نتیجه این صبر و بردباری در نگه داشتن اسرار و زبان بستن از افشای اسرار خویش، یک فضیلت بسیار بزرگ است. مخصوصاً برای کسانی که میخواهند مسئولیت بزرگی را به عهده بگیرند یا مسئولیتی برعهده دارند.
در حکمت 176 میفرمایند: ( *بردبارى و تحمّل مشکلات، ابزار رياست است* .) که به آن سعه صدر( *سینه گشاده* ) میگویند.
*نتیجه مراقبت از اسرار و مشکلات شخصی*
در بند 2 خطبه 99 میفرمایند: ( *پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مى پذيرد و زينت و نعمتهايش نابود مىگردد و رنج و سختى آن تمام مىشود* . )
#استاد_مهدوی_ارفع
#نهضت_نهجالبلاغه_خوانی
@tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa