داغ رفح
داغ رفح به قلب خبر میزند شرر
سرها بدون تن شده، تنها بدون سر
وقتی جهان گرفته زبان در دهان خود
آتش زبانه میکشد و میدهد خبر
یکسو نشستهاست به سوگ پدر، پسر
سویی دگر نشسته به سوگ پسر، پدر
«آتش بگیر تا که بدانی چه میکشند»
ای پلکهای تر شده! ای بغض شعلهور!
میسوزم از صدای زنی در میان دود
میسوزم از کنایۀ این روضه بیشتر
✍🏻 #عاطفه_جعفری
🏷 #فلسطین | #غزه | #رفح
ما مسلمانیم و اصل دادخواهی کیش ماست
شیعهی لبنان و سنیِ فلسطین، خویش ماست
#عاطفه_جعفری
وعده صادق:
دعای ملت غمدیده کی محتاج آمین است؟
گریبان گیر سقفِ آهنین، آه فلسطین است
اگر چه کاممان را تلخ کرده داغ نصرالله
خبرها حاکی از خوشحالی غزهست، شیرین است
خبر پیچیده در هر کوی و برزن، باز هم دشمن
شمار کشته ها را میکند پنهان، شکست این است
چنان خالی شده دیوار ندبه، جشن سال نو
که باید گفت نامش بعد از این دیوار نفرین است
اگر دنیا دمادم جنگ اگر دنیا سراسر سنگ
همیشه یاری مظلوم ما را راه و آئین است
#عاطفه_جعفری
هم از تراوش طبع روان لطیفتر است
هم از خیال غزل بیگمان لطیفتر است
هم از سکوتِ سحرپرسۀ صحاری ها
هم از ترنم رود روان، لطیفتر است
هم از تلالؤ خورشید، بین برکۀ صبح
هم از هوای سپیدهدمان لطیف تر است
قسم به نقطۀ آغاز آفریده شدن
که از طلوع نخستِ جهان لطیفتر است
بهشت زیر قدمهای اوست آری او
زن از بهشت، از آن جاودان؛ لطیفتر است
کدام زن؟ که به او مادر پدر گفتند
ز جان عزیزتر و از بیان لطیفتر است
کدام زن؟ که سرشتِ منزّه و پاکش
از آدمی و پری توامان لطیفتر است
مباد خاطرش آزردۀ کشاکشِ دهر
که از حریر، که از پرنیان لطیفتر است
⬛⬛⬛
دریغ و درد که سیلیخورِ حوادث شد
گلی که گونهاش از ارغوان لطیفتر است
#عاطفه_جعفری
حیّ علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست، نمازی به قامتش
جاری شدهست چشمۀ آیات در حجاز
گلها شکفتهاند به شوق تلاوتش
این نور از کجاست که همواره روشن است؟
این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟
از آسمان کوه حرا، نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان امتش
حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش
#عاطفه_جعفری