eitaa logo
🌼تبلیغات گسترده همت🌼
94 دنبال‌کننده
668 عکس
6 ویدیو
1 فایل
♥بسم الله الرحمن الرحیم لینک عضویت در گسترده همت ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1287651341C0f6e336d3c
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ادمین عزیز ،راستش من وارد بازی بدی شدم که خدا لعنتم کنه کاش نمیکردم اینکارو داستان اینه که شوهر من همیشه عادتشه توی خواب حرف بزنه و اسم همکارا و خانواده و رفیقش حتی اقا غلام آبدارچی شرکتشونم میگه خلاصه کلا هر کیو در طول روز میبینه اسمشو توی خواب میگه اما دو سه ماه بود توی خواب میگفت نسیم اوایل فکر میکردم اشتباه میکنم ولی دیدم واقعا نسیم تلفظ میشه گوشیشو زیر و رو کردم هیچی نبود هرکاری بگی کردم نسیمی درکار نبود که نبود ،اخر سر یه روز سر ناهار بهش گفتم راستی علی،از نسیم چه خبر؟؟؟؟یه جوری انگار که با پتک بزنی تو سرش یه متر از جا پرید، غذاش پرید تو گلوش و داشت خفه میشد گفتم اوووووه چته یه سوال بود دیگه، خودشو زد به اون راه و به بهونه ی مادرش سریع پاشد رفت ،ولی دقیقا از اون شب همه چی عوض شد من بدبخت شدم ، دیگه اخر شبا که میشد توی خواب ...👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد🔞👆
سلام ادمین عزیز تو رو خدا مشکل منم بزارید ببینم چه کار باید بکنم گرفتار داستان بدی شدم ،امشب دختر خالم زنگ زد و گفت تو رو خدا به دادم برس گفتم چی شده گفت محمد فقط داد میزنه یاسمن ،میگه قبل از مرگم بزارید یاسمن رو ببینم اصرار داره تو رو ببینه .شوهر دخترخالم که پسردایی منم میشه سه ماهه که تیمارستان بستریه و چند ماهه که شنیدیم افسردگی شدید داره من میخاستم اولش برم عیادتش ولی زنش نزاشت و گفت اینطرفا نیا که هر چی میکشیم از دست توعه😔 این ماجرای لعنتی برمیگرده به زمانی که من ۱۳ سالم بود،اون سال عید همه شهرستان جمع بودیم خونه ی مادربزرگم اون شب من متوجه پچ پچای داییم و زنش شدم ولی به روی خودم نیاوردم ،داییم چند دقیقه بعد یهو یه کاغذ تا شده از جیبش دراورد و گرفت سمت پدرم و با خنده گفت اینم شاهکار جدید دخترتون...👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد♨️🔞