eitaa logo
امام‌خمینی (رحمةالله‌علیه)
515 دنبال‌کننده
409 عکس
76 ویدیو
36 فایل
☑️ «کانال امام خمینی رحمة‌الله‌علیه» جهت آشنایی بیشتر با شخصیت و سیره‌ امام در پیام‌رسان ایتا و بله ایجاد شده است.🔻 @tabyin_imamkhomeini ✅ این کانال وابسته به مجموعه‌ی «تبیین منظومه فکری رهبری» می‌باشد.🔻 @t_manzome_f_r 📩 مدیر @tabyin_manzome
مشاهده در ایتا
دانلود
(مدظله‌العالی) 🔱 در فروردین سال ۱۳۴۲ شمسی که حوادث مدرسه‌ی فیضیه و زدن طلاب و انداختن آنها از بالای پشت بام پیش آمد، همان روز ما منزل امام رفتیم. بنده آن وقت طلبه‌ی جوانی بودم... دستگاه اختناق محمدرضا علیه حوزه‌ی علمیه، شمشیر را از رو بسته بود. در خیابان ارم قم طلبه جرأت نمی کرد - این را من به چشم خودم دیدم - از این طرف خیابان به آن طرف برود! کماندوهای دستگاه شاه مثل شمر می‌ریختند سرش، کتکش می‌زدند، عمامه اش را برمی‌داشتند و لباسش را پاره می‌کردند... ☢در چنین حالت رعب‌آوری، آن روز امام(رضوان‌الله‌علیه) بعد از نماز مغرب و عشا به خانه‌شان رفتند - همین خانه‌ای که الان هم در قم هست - طلبه‌ها هم رفتند، بنده هم بودم. ایشان خاطره‌ی اختناق دوران رضاخانی و رفتن طلبه‌ها به بیرون از قم را یادآوری کردند و گفتند آن روز ما این‌طور زندگی کردیم؛ آنها رفتند و ما ماندیم؛ حالا هم اینها خواهند رفت و شما خواهید ماند. ↩️این پیشگویىِ امام بود؛ پیشگویىِ مبنی بر وعده‌ی الهی. خدای متعال وعده کرده است که اگر جماعتی در راه او مجاهدت و ایستادگی کنند و دارای ایمان باشند، قطعاً به هدف خواهند رسید. ۱۳۸۳/۳/۲۲ ▫️بیانات در دیدار طلاب @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) 🇮🇷 امام در حالی وارد ایران شدند که جو مبارزه - لااقل در سطوحی - از ایده‌های به‌اصطلاح روشنفکری پُر بود؛ که حتّی خود روحانیون... هم در داغ کردن آن جو روشنفکری - و به عبارت دقیق‌تر، روشنفکرزدگی - دخالت داشتند؛ ❌ اما امام آمد و همه‌ی این چیزها را شست و کنار گذاشت! من احساسات خودم را از همان سخنرانی اول ایشان در فرودگاه به یاد دارم؛ واقعاً حیرت کردم که امام این ملاحظاتی را که ماها داریم، هیچ ندارد! 📣 ایشان در آن سخنرانی، اول از روحانیون اسم آورد؛ که ماها اگر جای ایشان بودیم، این کار را نمی‌کردیم! ما اگر می‌خواستیم در آن وقت‌ها سخنرانی بکنیم، شروع آن از روحانیون نبود؛ اما دیدیم که امام اصلاً این ملاحظه را نمی‌کند! (ادامه دارد...) ۱۳۷۰/۱۱/۲۸ ▫️بیانات در دیدار مسئولان مجله‌ی حوزه @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) 🛑 در همان ماه‌های اول پیروزی انقلاب، امام مسأله‌ی بی‌حجابی و حجاب را قاطع گفت. 🔺 آن وقت‌ها ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، گاهی در هیأت دولت هم شرکت می‌کردیم. من کسانی را دیدم که جزو عناصر متدین هیأت دولت بودند، اما به ما می‌گفتند این چه کاری بود که امام کرد؛ حالا چرا کرد!؟ ✅امام اصلاً دچار رودربایستی نمی‌شد. بنابراین، ملاحظه‌کاری و رودربایستی داشتن، مطلقاً باید نباشد؛ این خواهد توانست آن خلأ را...پُر کند. ۱۳۷۰/۱۱/۲۸ ▫️بیانات در دیدار مسئولان مجله‌ی حوزه @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(رحمةالله‌علیه) ☑️پشتکار امام علی رغم کهولت سنی که داشتند تا بدان حد بود که هیچ کس از‏‎ ‎‏نزدیکان ایشان نمی تواند ادعا کند که حتی برای یک بار هم که شده امام را در حال‏‎ ‎‏بیکاری و یا گذراندن بیهوده وقت دیده است. ‏‏‏ 👌ما در این مدت که در محضر امام مشرف بودیم، شاهد بودیم که در زندگی برای‏‎ ‎‏امام چیزی به اسم تعطیلی در کار مردم و انقلاب اسلامی وجود ندارد. ‏‏ برای امام هیچ فرقی بین تابستان و زمستان، شنبه و جمعه، عید و غیر عید وجود‏‎ ‎‏نداشت 📖 و در همه لحظات ایشان یا مطالعه می کردند یا عبادت، و یا گزارشات مختلف‏‎ ‎‏را که خدمتشان می رسید می خواندند. ۱۲۷۸/۱۰/۱۱ ◾️برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 339. راوی: حجه الاسلام رحیمیان. @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) 🗯در یکی از شهرها که زمان ریاست جمهوری رفته بودم، بعد که سخنرانی کردم و برگشتم بیایم، مردم دور و بر ما اجتماع کرده بودند و اظهار محبّت می‌کردند، من هم می‌رفتم طرف ماشین که سوار بشوم، شنفتم که یک خانمی از پشت سر در وسط جمعیّت مرتّب صدا می‌زند و اسم بنده را می‌آورد. فهمیدم کار مهمّی دارد؛ ایستادم. گفتم بگذارید این خانم بیاید ببینم چه‌کار دارد که در این جمعیّت این‌جور داد می‌کشد. 🧕آمد جلو، گفت که آقا پسر من اسیر شده بود -... احتمال می‌دهم گفت تنها پسرم - چند روز پیش اطّلاع پیدا کردم که در اسارتگاه شهید شده؛ به امام بگویید که ... فدای سرتان؛ و اگر باز هم پسر داشته باشم، باز هم می‌فرستم. این پیغامی بود که یک مادر [شهید گفت‌]. ببینید این روحیّه را!❤️ 📣من آمدم به امام این را عرض کردم‌، امام گریه‌اش گرفت؛ از شنیدن این سخن و این احساس، اشک به چشم امام آمد.💔 ❓این روحیّه‌ها برای چه کسی بود، برای چه بود؟ جز برای خدا یک چنین چیزهایی را انسان نمی‌تواند مشاهده کند که مادر دو شهید بچّه‌هایش را خودش ببرد داخل قبر بگذارد و گریه نکند! یا بخواهد از دوروبری‌هایش که گریه نکنند، بگوید من بچّه‌هایم را در راه خدا داده‌ام، خوشحال هم باشد؛ اینها آن آرمان است. ۱۳۹۵/۷/۵ بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدا... @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) 🌟معنویّت مردم هم امام را به هیجان می‌آورد. 👀من گریه‌ی امام را چند بار دیده‌ام ‌-آنکه من دیدم، حالا دیگرانى هم که بودند لابد دیدند؛ البتّه در روضه و ذکر مصیبت و اینها را نمی‌گویم- هر دفعه آن‌وقتى بوده که راجع به هیجان و فداکاری‌هاى مردم با امام صحبت کردیم. ♥️مثلاً یک بار من رفتم خدمت ایشان، روزى بود که در نماز جمعه بچّه‌ها آمده بودند قلّک‌هایشان را شکسته بودند. شاید یادتان باشد؛ آمدند قلّک‌ها را شکستند، پول‌ها را ریختند، که یک کوه پولى درست شد؛ در تلویزیون پخش شد. 👀امام این را در تلویزیون دیده بودند ‌-اتّفاقاً در همان بیمارستان بودند؛ یادم نیست همان روزها بود یا یک وقت دیگر بود، به‌هرحال یادم است که در همان اتاق بیمارستان این صحبت را ایشان کردند- وقتى من رفتم خدمتشان، صحبت مردم شد و اخلاص مردم، ایشان گفتند دیدى این قلّک‌ها را؟ دیدى چه کردند این بچّه‌ها؟ یک وقت دیدم چشم‌هایشان پرِ اشک شد، بنا کردند گریه کردن. ۱۳۶۸/۳/۱۸ ▫️بیانات در دیدار فرمانده و جمعی از پاسداران کمیته‌ی انقلاب اسلامی @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(رحمةالله‌علیه) آهسته راه می رفتند تا کسی بیدار نشود‏. 👈خانم امام می گفتند: بنده تا یاد دارم و در طول زندگی مشترک با ایشان هرشب (همیشه)‏‎ ‎‏به نماز شب می ایستادند و سعی داشتند که مزاحم من یا بچه ها نباشند. حتی یک شب‏‎ ‎‏هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلاً خودمان بیدار بودیم. مسافرت‏‎ ‎‏هم که می رفتیم آقا برای نماز شب که بیدار می شدند، طوری حرکت می کردند و آهسته‏‎ ‎‏راه می رفتند و وضو می گرفتند که مزاحم دیگران نبودند. ۱۲۷۸/۱۰/۱۱ ▪️برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره) @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(رحمةالله‌علیه) در دل شب، هنگامی که امام برای نماز شب برمیخاستند، لامپ را روشن‏‎ ‎‏نمی‌کردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچک استفاده می‌کردند که تنها جلوی پای‏‎ ‎‏ایشان را روشن می‌نمود. ایشان به آرامی راه می‌رفتند تا دیگران بیدار نشوند. ۱۲۷۸/۱۰/۱۱ ▪️برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره) به حقوق خانواده @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
Khamenei.ir13891112_2812_64k.mp3
زمان: حجم: 2.89M
(مدظله‌العالی) 🔊خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی از روز بازگشت امام به ایران (۱۲ بهمن ۵۷) @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) ⚜ من یک وقتی از امام (رضوان‌الله‌علیه) سؤال کردم، گفتم شما در بین این دعاهایی که هست، به کدام دعا بیشتر علاقه دارید یا بیشتر اُنس دارید... ♥️ ایشان یک تأمّل مختصری کردند، گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیّه. 🔺 اتّفاقاً این دو دعا... خیلی نزدیکند به هم از لحاظ مضامین، حتّی از لحاظ بعضی از فقرات خیلی به هم نزدیک هستند؛ خود این دعا هم واقعاً یک فرصتی است. اِلٰهی هَب لی‌ قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُ اِلَیکَ صِدقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه. واقعاً این ‌جور حرف زدن با خدای متعال و عرض حاجت کردن و عرض شوق کردن به حضرت حقّ متعال، چیز خیلی فوق‌العاده‌ای است... 💚 یا این فقره‌ی اوج این دعا که امام(رضوان‌الله‌‌علیه) مکرّر این فقره را در بیاناتشان ذکر می‌کردند: اِلٰهى‌ هَب لى‌ کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّى‌ تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور. ⁉️ ماها واقعاً چه جوری میتوانیم این‌ها را بگوییم؟ جلوی ما حجب ظلمانی هم یکی پس از دیگری هست؛ آن وقت درخواست این دعا  این است که: حَتّىٰ‌ تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور. ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ ▫️بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) ♥️ امام فقید عظیم‌الشأن(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) که حقاً از همه جهت اسوه بودند... واقعاً ازهربُعدی انسان نگاه می‌کند، می‌بیند جا دارد که انسان‌ها وطلّاب علم و روّاد طریق هدایت مردم، به‌ایشان اقتدا کنند. 💬 آن بزرگوار در قم، اولین روزی که برای درس روی منبر نشستند، من در درسشان حاضر بودم. ایشان قبلاً روی زمین می‌نشستند و درس می‌گفتند و بعد از چندی که جمعیت زیاد شد و طلّاب می‌خواستند چهره‌ی ایشان را زیارت کنند و صدایشان را درست بشنوند، اصرار کردند که روی منبر بنشینند. 🔺 گمان می‌کنم ایشان بعد از رحلت مرحوم آیةالله‌العظمی بروجردی(رضوان‌الله‌علیه) این را قبول کردند. تا آن بزرگوار حیات داشتند، ایشان منبر ننشستند. 📣 این بزرگوار، آن روز را تماماً به نصحیت گذراندند. اولین مطلبی که بعد از «بسم‌الله» فرمودند، این بود که مرحوم آقای نائینی(رحمةاللّه‌علیه)، روز اولی که برای درس روی منبر نشست، گریه کرد و گفت: این همان منبری است که شیخ انصاری(ره) روی آن نشسته، حالا من باید روی آن بنشینم. ↩️ ایشان از همین‌جا، شروع به نصیحت کردن طلّاب کردند که بفهمید چه کاری می‌کنید و چه‌قدر این مسئولیت سنگین است... ⏪ ایشان در آن روز که این صحبت‌ها را می‌کردند، در حد یک مدرّس بزرگ و یک فقیه عالی‌مقامِ مهیای مرجعیت بودند. 🔴 احساس مسئولیت، این‌قدر مهم است. از آن‌جا بگیرید، تا معممان و روحانیونی که در طبقات پایینتر هستند، تا برسد به یک مرثیه‌خوان و یک روضه‌خوان معمولی، که او هم در آن کاری که برعهده گرفته، باید احساس مسئولیت بکند. ۱۳۶۹/۱/۴ ▫️بیانات در جمع فضلا و طلّاب و روحانیون مشهد @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r
(مدظله‌العالی) 💠 مسئله‌ی اساسی در باب ماه رمضان، این است که بشر که در میان انواع عوامل و موجبات غفلت از خدا و از راه او محاصره شده و انگیزه‌های گوناگون، او را به‌سمت پایین و تنزل و سقوط می‌کشاند فرصتی پیدا کند که در آن بتواندروح را به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خدا تقرب جوید و به اخلاق الهی، تخلق پیدا کند. ماه رمضان، چنین فرصتی است... اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیرِ الی‌الله را بکنیم و می‌شود... گاهی که پس از پایان ماه رمضان، خدمت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌رسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانی‌تر شده‌اند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است. دوره‌ی ماه رمضان، برای یک انسان مؤمن و والا، این‌طوری است. آن‌قدر به او و به‌قلب و باطنش، نورانیت می‌بخشد که انسان این را در مشاهده‌ی حضوری او حس می‌کند و از حرف‌زدنش می‌فهمد که نورانی‌تر شده است. بندگان خدا همین‌طورند. ما باید از این فرصت، خیلی استفاده کنیم. ۱۳۶۹/۱/۱۸ @tabyin_imamkhomeini ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r