eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چاپلوسی  🔹خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ [آل عمران، ۱۸۸] گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال می‌شوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است!» تمجید و تقدیس دیگران به واسطه افعال و خلقیات نیکشان لازمه اخلاق اسلامی و نوعی شکرگزاری از آفریده های خداوند است. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می‌فرماید: «رُبَّما اسْتَحْلَی النَّاسُ الثَّناءَ بَعْدَ الْبَلاءِ؛ [۱] چه بسا مردم ستایش کسی را بخاطر تلاش‌ها و زحمت هایش شایسته می دانند». 🔹این احترام‌ها هر چند بر تواضع آدمی می افزاید ولی نباید از حد خود بگذرد و نام گیرد. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «اذا مَدَحْتَ فَاخْتَصِرْ...؛ [از کتاب غررالحکم] اگر مدح کردی، مختصر کن...». کما اینکه اگر شخصی را به واسطه عمل ناشایست یا سخن ناپسند مورد مذمت قرار دادید، تعدّی از حد مورد نیاز شایسته نیست و لازم است همواره جایی برای آشتی باز بماند. امیرالمؤمنین در ادامه حدیث قبل می‌فرماید: «...اذا ذَمَمْتَ فَاقْتَصِرْ؛ اگر کسی یا چیزی را مذمّت کردی آن را کوتاه کن». احترام بیشتر از حد جواز، و خضوع و خشوع بیش از حد معمول، برای کسی خلق اسلامی شمرده نمی شود و دو منشاء ناپسند دارد که عبارتند از: سفاهت و کم خردی یا فرصت طلبی و منفعت خواهی. انسانی که بیش از حد از کسی مدح می کند و یا او را مذمت می نماید، عاقل نیست، او سفیه و احمق است. 🔹امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیث دیگری می‌فرماید: «اکبَرُ الْحُمْقِ الْاغْراقُ فِی الْمَدْحِ وَ الذَّمِّ؛ [همان] بزرگترين حماقت، اغراق در ستايش و نكوهش است». چنین کسی در پی رسیدن به منافع خویش است و لذا صفت مداحی، وصف قریب فرصت طلبانی است که همواره، باصطلاح «نان به نرخ روز می خورند» و گاهی با عمرو، و گاهی با زید می جوشند؛ کسانی که گاه خبث باطنی، آنها را فرمان به جدال و خصومت می دهد، و گاه به تملق و مداحی وادار می کند. نزد آنان هدف، وسیله را توجیه می کند، و آنچه برای آنها مهم است رسیدن به منفعت پیش بینی شده آنهاست و نه هیچ چیز دیگر. امام علی علیه السلام در روایت دیگری می‌فرماید: «احْتَرَسُوا مِنْ سَوْرَةِ الْاطْراءِ وَ الْمَدْحِ فَانَّ لَهُما ریحاً خَبیثاً فِی الْقَلْبِ؛ [همان] از شراره تملق و مداحی دوری گزینید که حاکی از بوی کثیف قلب مداحان و تملق گویان است». 🔹بنابراین مدح و ستایشی که اولّا لله صورت پذیرد، و برای مطامع دیگر و امیال دنیوی نباشد و ثانیاً از حد خود نگذرد، مذموم شمرده نمی شود. بلی، مدحی که از تعادل خارج شود، خلق اسلامی شمرده نمی شود. امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی دیگر می‌فرماید: «ایاک وَ الْمَلَقَ فَانَّهُ لَیسَ مِنْ خَلائِقِ الْایمانِ؛ [همان] از بپرهیز که آن از اخلاق مؤمن نیست». و نیز می فرماید: «لَیسَ الْمَلَقُ مِنْ خُلْقِ الْانْبِیاءِ؛ [همان] از شیوه ها و خُلقیات انبیاء نبوده است». 💠یک استثناء 🔹قبل از پیگیری بحث، لازم به توضیح است که اهمیت علم و دانش و تعلیم و تعلّم بدان حد است که اگر یادگیری منوط به چاپلوسی و تملّق از معلّم بوده و به غیر آن راهی نباشد، چنین عملی جایز است، مشروط بر آنکه عواقب منفی تملّق در معلّم بوجود نیاید. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «لَیسَ مِنْ اخْلاقِ الْمُؤمِنِ الَّتمَلُّقُ وَ الَحَسدُ الّا فی طَلَبَ الْعِلْمِ؛ [۲] و حسد خلق و خوی مؤمن نیست، الّا در مورد ». پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، (صبحی صالح) خطبه ۲۱۶ [۲] مستدرك الوسايل، ج ۹، ص ۱۸۱ و كنز العمال، ۲۹۳۶۴ 📕غضنفری، علی؛ اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج ۱، ص ۲۹۳ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از دیدگاه اسلام «مدح» و «تمجید» پسندیده است یا ناپسند؟ 🔹 و و ثناخوانى نسبت به ديگران بر دو گونه است: گونه اى از آن و سازنده و سبب دلگرمى خادمان و يأس خائنان و پيشرفت جامعه است. بخش ديگرى سبب و عقب افتادگى و تقويت شوكت ظالمان است. قسم اوّل داراى سه شرط است: نخست اينكه «مُدِحَ مَنْ يَسْتَحَقُّ الْمَدْحَ»؛ (آن كس كه مدح و ثناست، مدح و ستايش شود). شرط دوم اين است كه مدح از حدّ نكند. شرط سوم اينكه هدف گوينده تقرّب نابجا به شخص مقابل و رسيدن به خود نباشد. 🔹در روايتى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «إِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشَ وَ غَضِبَ الرَّبُّ» [۱] (هرگاه ، و ستايش شود، به لرزه در مى آيد و خداوند غضب مى كند). در حديث ديگرى آمده است: «اَلثَّناءُ بِأَكْثَرِ مِنَ الاِْسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصيرُ عَنِ الاِْسْتِحْقاقِ عَيٌّ أَوْ حَسَدٌ» [۲] (مدح و ستايش بيش از استحقاق است و كمتر از آن ناتوانى در اداى سخن است يا حسد). اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه بايد «ظرفيت شخص ممدوح» در نظر گرفته شود؛ مبادا و ستايش سبب او گردد و از مسير حق منحرف شود؛ همان گونه كه در جمله ديگرى از كلمات قصار مولا مى خوانيم: «رُبَّ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ» [۳] (چه بسيار اشخاصى كه به واسطه و ، گرفتار و فتنه مى شوند). 🔹بى شك در صورتى كه همه اين جهات در نظر گرفته شود، و ستايش نشانه و و سبب و صالحان مى شود. در دنياى امروز نيز جلسات فراوانى براى نكوداشت خادمان پرسابقه جامعه، عالمان بزرگ و نيكوكاران ممتاز گرفته مى شود و هر سال سعى مى كنند به نويسندگان بهترين كتاب سال، كارگران و كشاورزان نمونه و يا پيام آوران صلح و دوستى در جهان، جوايزى اهدا و از آنان كنند، كه اگر رنگ و بوى سياسى پيدا نكند و روابط بر ضوابط حاكم نگردد و آن شرط سوم كه در بالا به آن اشاره شد، يعنى حسن نيّت كارگردانان حفظ گردد، به يقين آثار بسيار ارزنده اى دارد. 🔹ولى نوع دوم، درست در مقابل آن است؛ يعنى هنگامى كه ، مورد مدح و تمجيد قرار گيرند و يا افراد لايق، بيش از حد، ثناخوانى شوند، و يا عوامل سياسى و حب و بغضها و منافع شخصى، انگيزه اين كار مى شود، بدكاران تشويق مى شوند، و افراد فاضل، لايق و نيكوكار مأيوس مى گردند؛ يكّه تاز ميدان اجتماع مى شوند و منزوى مى گردند. 🔹در حديثى از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى خوانيم: «إيّاكَ وَ الْمَلَقُ فَإنَّ الْمَلَقَ لَيْسَ مِنْ خَلائِقِ الاِيمانِ» [۴] (از بپرهيز كه با ايمان سازگار نيست). در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) آمده است: «أُحْثُوا في وُجُوهِ الْمُدّاحينَ التُّرابَ» [۵] (به صورت خاك بپاشيد). آخرين نكته‌ی لازم به ذکر، اين است كه گاه و ستايش جنبه مثبت دارد و واجد همه شرايط بالاست، ولى آثار نامطلوبى در افكار عمومى ايجاد مى كند، و ممدوح، متّهم به دوست داشتن چاپلوسی مى شود كه در اينجا نيز از آن بايد اجتناب كرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۴، ص۱۵۰، باب۷ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۵۳۵، قصار [۳۵۳] ۳۴۷ [۳] همان، ص ۵۵۶، قصار [۴۷۱] ۴۶۲ [۴] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامي‏، قم، چ۲، ص ۱۷۰، قصار ۶۶ [۵] من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى، چ۲، ج۴، ص۱۱ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش اول) 🔸در «تشویق کردن» بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم كه تبعات منفی ای به بار نیاورد؛ از جمله این شرایط می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1⃣ نبايد به كيفيّتى باشد كه مايه و تشويق شونده، يا خاموش شدن شعله فعّاليّت ها و نظم و انضباط او گردد. 2⃣اساس بايد بر باشد تا به افراد شخصيّت والا دهد؛ امّا اين بدان معنا نيست كه از تشويق هاى مادّى بكلّى چشم پوشيده شود. 3⃣ يك فرد نبايد مفهوم مخالفى براى ديگران باشد، و مايه تحقير و توهين آنها گردد؛ و اين از و دقيقى است كه ذوق و سليقه مديران و فرماندهان ضامن اجراى آن است. 4⃣ نبايد پرخرج و داراى هزينه فراوان باشد؛ زيرا اوّلاً و افتخار را از مسائل معنوى به مادّى مى كشاند، و ثانياً عملاً در مورد افراد كمى صورت مى گيرد؛ در حالى كه بايد كاملاً «گستردگى» و شمول داشته باشد. 5⃣ بايد بر اساس «ضوابط» صورت گيرد نه «روابط»، و چيزى اسفبارتر از اين نيست كه افرادِ تحت پوشش فرماندهى و مديريّت ببينند «روابط» بر اين مسأله حاكم است نه «ضوابط»، كه اين امر مايه و و فقدان نشاط در يك تشكيلات مى شود. 6⃣طبيعى است كه ميان و كار انجام شده بايد تناسبى وجود داشته باشد، و سلسله مراتب و كمّيّت و كيفيّت در اين زمينه ملحوظ گردد. (عليه السلام) فرمود: «اَلثَّناءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الاسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصيرُ عَنِ الاسْتِحْقاقِ عِىٌّ أَوْ حَسَدٌ» [۱] (ثنا گفتن و بيش از حدِّ و لياقت، تملّق و است، و كمتر از حدِّ لازم، ناشى از عجز يا حسد است!). 7⃣ معمولاً در حضور جمع صورت مى گيرد و يا نتيجه آن به اطّلاع عموم مى رسد، ولى مواردى وجود دارد كه بايد شكل خصوصى و محرمانه داشته باشد، و مديران با ذكاوت خود مى توانند اين موارد استثنائى را تشخيص دهند. ... پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۳۵، (حکمت ۳۴۷) 📕مديريت و فرماندهى در اسلام‏، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۹ش، ‏چ دوازدهم، ص ۱۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel