✅ شرط بخش پذیری بر اعداد ۲ تا ۱۹:
🔶اعدادی بر ۲ بخش پذیرند که رقم یکان آنها زوج یعنی عددهای ۰ ، ۲، ۴ ، ۶ ، ۸ باشند.
🔶اعدادی بر ۳ بخش پذیرند که مجموع ارقام آن ها بر ۳ بخش پذیر باشند.
🔶اعدادی بر ۴ بخش پذیرند که ۲ رقم سمت راست آن ها بر چهار بخش پذیر باشند
🔶اعدادی بر ۵بخش پذیرند که رقم یکان آنها ۰ یا ۵ باشد .
🔶اعدادی بر ۶ بخش پذیرند که هم بر ۲ وهم بر ۳ بخش پذیر ند.
🔶اعدادی بر ۷ بخشپذیرند که اگر رقم یکان آنها را ۲ برابر کنیم و ازبقیه ارقام کم کنیم و همین طور این عمل را ادامه می دهیم تا آخر حاصل بر ۷ بخشپذیر باشد.
🔶اعدادی بر ۸ بخشپذیرند که ۴ برابر رقم صدگان را با ۲ برابر رقم جمع کرده وحاصل را با رقم یکان جمع کنیم جواب بدست آمده بر ۸ بخشپذیر باشد.
🔶اعدادی بر ۹ بخش پذیرند که مجموع ارقام آن ها بر ۹ بخش پذیر باشند.
🔶اعدادی بر ۱۰ بخش پذیرند که هم بر ۲ وهم بر ۵ بخش پذیر باشند. (یعنی رقم یکان آنها صفر باشد )
🔶اعدادی بر ۱۱ بخشپذیرند که اگر ارقام آنها را یک در میان با هم جمع کنیم و دو عدد حاصل را از هم کم کنیم جواب بدست آمده بر ۱۱ بخشپذیر باشد.
🔶اعدادی بر ۱۲ بخش پذیرند که هم بر ۳ و هم بر ۴ بخش پذیر باشند.
🔶اعدادی بر ۱۳ بخش پذیرند که رقم یکان را ۴ برابر کنیم و به بقیه ارقام بیفزاییم و این عمل را ادامه دهیم اگر حاصل مضربی از ۱۳ باشد آن عدد بر ۱۳ بخشپذیر است.
🔶اعدادی بر ۱۵ یخش پذیرند که هم بر ۳ وهم بر ۵ بخش پذیر باشند.
🔶اعدادی بر ۱۷ بخشپذیرند که اگر ۵ برابر رقم یکان را از بقیه ارقام کم کنیم و این عمل را ادامه دهیم حاصل بر ۱۷ بخشپذیر باشد.
🔶اعدادی بر ۱۹ بخشپذیرند که اگر ۲ برابر رقم یکان را با بقیه ارقام جمع کنیم و این عمل را ادامه دهیم حاصل بر ۱۹ بخشپذیر باشد.
نکات مهم املایی فارسی هفتم:
در املا به نوشتن کلمات همآوا دقت کنید که اشتباه نشود مانند سفر (مسافرت) و صفر (ماه صفر)، قریب (نزدیک) و غریب (بیگانه)، حیات (زندگی) و حیاط (محوطه)، خورد (خوراک / میل کرد) و خُرد (ریز و کوچک).
در املا برخی کلمات ما را به اشتباه میاندازند. باید به تلفظ کلمات و معنی آنها توجه شود مانند سِلاح (اسلحه) و صَلاح (خوبی)، فراغ (آسودگی) و فراق (جدایی)، مایع (آب) و مایه (باعث) [مثلٍ مایهٔ افتخار: باعث افتخار].
هر گاه کلمه با ه ناخوانا (غیرملفوظ) تمام شود مثل خسته، آهسته، زنده و شکفته، اگر به حرف مصدرساز «ی» بچسبد، آن ه تبدیل به گ میشود:
خسته + ی= خستگی
زنده + ی= زندگی
شکفته + ی= شکفتگی
آهسته + ی= آهستگی.
برخی کلمات دو املا دارند و هر دو شکلشان درستاند: اتو / اطو، علایق / علائق، بلوار / بولوار، جرئت / جرأت، مسئله / مسأله، هیئت / هیأت، بلیت / بلیط، توس / طوس، اتاق / اطاق، قورباغه / غورباغه.
[معمولاً شکل اول این کلمات مناسبترند].
هنگام نوشتنِ فعل سومشخص جمع ماضی مانند نوشتند، گفتند، داشتند، نیستند، خوردند، آنها را به شکل درست زبان رسمی بنویسیم یعنی با حرف د.
اگر د را از این فعلها برداریم دیگر فعل نیستند و نوشتنشان در زبان رسمی بدون د غلط است:
آنها در منزل نیستن. غلط.
آنها در منزل نیستند. درست.
آنها ماشین داشتن. غلط.
آنها ماشین داشتند. درست.
توضیح:
گفتن و نوشتن و داشتن و خوردن و ... مصدرند (یعنی از بن ماضی + ن ساخته شدهاند) و گفتند و نوشتند و خوردند و داشتند و ... فعل سومشخص جمع ماضیاند.
کلماتی مانند موسی، عیسی، مصطفی، مرتضی، مجتبی، کبری، صغری باید به همین شکل نوشته شوند. یعنی دراصل با یٰ؛ ولی آ تلفظ میشود. تلفظ آنها با شکل نوشتاریشان متفاوت است.
گزاردن یعنی انجام دادن و ادا کردن با ز است: مانند سپاسگزار، نمازگزار، نماز گزاردن، خبرگزاری.
گذاشتن یعنی قرار دادن با ذال است: مانند کتاب را سر جایش گذاشت.
گذار و گذر با ذال است، یعنی عبور: گشت و گذار، گذر کردن.
بهتر است هنگام شنیدنِ نشانههای اختصاری در املا، شکل نوشتاری کامل آنها نوشته شود: مانند «ص»: صلوات الله علیه [رجوع کنید به صفحه ۸۴ فارسی هفتم].
برخی از کلمات حروف ناخوانا دارند، باید به رسمالخط (شیوهٔ نگارش) آنها توجه کرد: خواهش، بالأخره، خواهر، خوش، خواستن.
در کلمات مرکب هم جدانویسی و هم پیوستهنویسی درست است:
خوشحال / خوشحال، کتابخانه / کتابخانه، راهگشا / راهگشا.
تنوین برای کلمات عربی است: مثلاً اصلاً، جِدّاً، مُرتباً.
پس گاهاً، خانوادتاً، تلفناً غلطاند.
برخی کلمات در گفتار دچار تغییر میشوند، آنها را باید به شکل درست نوشتاری بنویسیم:
مجتبیٰ، اجتماع که مشتبا و اشتما شنیده میشوند.
نکات مهم املایی فارسی هفتم
✏️✏️ چگونه بدانیم کدام واژه ریشه عربی و کدام ریشه فارسی دارد؟
هرچند برای کسی که به دو زبان چیره نیست کار دشواری است ولی راه های ساده ای هم وجود دارد که دانستن آنها جالب است.
از میان 32 حرف الفبای فارسی برخی حروف تنها ویژه واژه های عربی است .
حرف (ث) : هر واژه ای که دارای ث است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد . جز (کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد) ، ( تـَهمورث : دارنده ی سگ نر قوی ) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نام هایی مانند ادوارد ثورندایک و ... که بسی آشکار است نام های لاتین هستند نه عربی یا فارسی.
حرف (ح): هر واژه ای که دارای حرف ح است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد.غیر از کلمه ی حوله که درست آن هوله است وبه گمان نزدیک به یقین ریشه ی ترکی دارد و به معنی (پُرزدار ) است . عرب به هوله (حوله) می گوید : مِنشَفة در سعودی / خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق / بِشکیر یا فوطة در سوریه .واژه حول و حوش هم به گمان بسیار فارسی و درست آن هول و هوش است . کردهای فهلوی یا فَیلی هنوز به خانه می گویند هاوش که با house در انگلیسی همانندی دارد.
حرف (ذ) : هرچند در فارسی کهن تلفظ این حرف مانند تلفظ عربی آن وجود داشته اما امروزه دیگر هیچ ایرانی ای ذال را ذال تلفظ نمی کند بلکه زاء تلفظ می نماید .بیش از 95% واژه های دارای ذال ریشه ی عربی دارند مگر واژه هایی مانند گذر ، گذراندن ، گذشتن ، پذیرش ، پذیرفتن ، آذین، گنبذ (امروزه گنبد خوانده می شود.)ذانستن ( که امروزه دانستن تلفظ می شود. اما کردها ، لَکها و برخی دیگر از اقوام ایرانی ذانستن را زانستن تلفظ می کنند. مانند تالشی ها که به (می دانم) می گویند ( زُنُـمzonom) و کردها می گویند ( اَزانِـم یا زانِـم یا مَزانِم یا دَزانِم )
حرف(ص): هر کلمه ای که صاد دارد بی شک عربی است مگر عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده اند تا با انگشت شست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند.
صابون هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن سابون است و این واژه از فارسی به بیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است . ما سابون را به صورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم.اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شده ی اَسپَدانـه یا سپاهان است.
حروف( ض/ظ /ع ): بدون استثنا تنها ویژه واژه های دارای ریشه ی عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجود ندارد .
حرف(ط) : جنجالی ترین حرف در املای کلمات است . مخرج طاء تنها ویژه واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه هایی که با ط نوشته می شوند یا عربی اند و یا اگر عربی نیستند غلط املایی هستند . مانند طهران ،طالش، اصطهبان ، طوس که خوشبختانه امروزه دیگر کسی تهران ،تالش ، استهبان و توس را دیگر نادرست نمی نویسد. اما بلیت واژه ای فرانسوی است . تایر tire واژه ای انگلیسی است . اتاق مغولی است . تپش فارسی است و دلیلی ندارد که آن ها را نادرست بنویسیم و امروزه دیگر این واژه ها را درست می نویسند مگر کسانی که با ریشه واژه ها آشنا نیستند.
حرف( ق ): نیز در مرتبه دوم حروف جنجالی است . در فارسی قاف نداریم غ داریم . قاف ویژه واژه های عربی در 90 درصد موارد است واژه های عربی دارای ریشه ی اغلب سه حرفی و دارای وزن و هم خانواده اند مانند: قاسم ، تقسیم ، مقسِّم ، انقسام ، قَسَم ، قسمت ، اقسام ، مقسوم ، قسّام ، منقسم و تشخیص واژه ی عربی الاصل دارای قاف کار ساده ای است . اما دیگر کلمات قاف دار یا ترکی اند و یا مغولی . مانند قره قروت: کشک سیاه / قره قویونلو : صاحبان گوسفند سیاه/ قره گوزلو: دارنده ی چشم سیاه / قزل آلا : ماهی طلایی
کلماتی مانند آقا ،قلدر ، نیز مغولی اند. کلمه قوری نیز روسی است اصلاً قوری ،کتری ، سماور ، استکان همه واژه های روسی اند و اینها زمان قاجاریه و در دوره صدارت اعظمی امیر کبیر وارد ایران شدند . کلماتی مانند قند و قهرمان و قباد معرب کند کهرمان و کَواذ هستند همان گونه که کرماشان یا کرمانشاه را عرب قرماسان یا قَرمسین تلفظ می کرده اما امروزه ما ایرانیان کرمانشاه یا کرماشان را قرماسان یا قرمسین تلفظ نمی کنیم اما کواذ را قباد می گوییم و این تأثیر زبان عربی بر فارسی است.
حروف چهارگانه ( گ /چ/ پ / ژ ) : نیز در عربی فصیح یعنی نوشتاری وجود ندارد. و هر کلمه ای که دارای یکی از این چهار حرف است حتماً عربی نیست و به احتمال بسیار ریشه ی فارسی دارد . مانند منیژه ، مژگان ، ژاله ،پروین ، پرنده ، گیو، گودرز ،منوچهر ، پریچهر و ... البته اغلب چنین است و موارد اندکی نیز امکان دارد از دیگر زبانها باشد مانند پینگ پونگ که چینی است . یا چاخان و خپل که مغولی اند . اشتباه نکنید چاخان ترکی نیست . مغولی است زیرا در ترکی به دروغ می گویند یالان .یا پارتی partyکلمه ای انگلیسی است و آپارتمان واژه ای فرانسوی است.