برادر بزرگ و برادر کوچک.mp3
زمان:
حجم:
2.6M
#قصه_شب👼🏻🌜
برادر بزرگتر و برادر کوچکتر
✅پذیرش #تبلیغات #تبلیغ ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
زمان:
حجم:
4.36M
#قصه_شب👼🏻🌜
💚انبر دست از خود راضی💚
✅پذیرش #تبلیغات #تبلیغ ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_شب
💠 قصه شب: «بهترین صدای مدرسه»
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: دوستان معلول به این خودباوری و اعتماد به نفس برسند که معلولیت محدودیت نیست.
🔷🔸💠🔸🔷
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_شب👼🏻🌜
کلک بچه خرس
ان شاءالله هفته ی خوبی رو پشت سر گذاشته باشید و هفته ی پیش رو همراه با اتفاقات و خبرهای خوب براتون باشه🌺🌹🌸
به امید خدا این هفته فعالیت های متنوع و خبرهای خوبی براتون داریم،ممنون از همراهی تک تک شماها❤️🙏
انتهای شب شد
دلها به فردا امیدوار
چشمها پر از خواب
همه میگویند زندگی بالا و پایین دارد
اما زندگی هر چه که هست
جریان دارد . . .
شب بخیر
سوپ شلغم - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.95M
#قصه_شب
#هرشب_یک_قصه_کودکانه
سوپ
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
سیب ماجراجو - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.45M
#قصه_شب
#هرشب_یک_قصه_کودکانه
سیب ماجراجو
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
فرشته و چوپان - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.6M
#قصه_شب
#هرشب_یک_قصه_کودکانه
فرشته و چوپان
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
شب بخیر پیشی - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.94M
#قصه_شب
#هرشب_یک_قصه_کودکانه
شب بخیر پیشی
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
خرگوش - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.45M
#قصه_شب
#هرشب_یک_قصه_کودکانه
خرگوش
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
جینو، خرگوش عینکی - @mer30tv.mp3
زمان:
حجم:
3.52M
#قصه_شب
جینو خرگوش عینکی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈۰
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک
.
#قصه_شب
آتنا و پل ستارهای
Bedtime Story: Athena and the Star Bridge
آتنا دختری باهوش و با پشتکار بود که هیچوقت تسلیم نمیشد.
Athena was a smart and determined girl who never gave up.
روزی شنید که بالای بلندترین کوه، پلی از ستارهها وجود دارد.
One day, she heard that on top of the tallest mountain, there was a bridge made of stars.
همه میگفتند رسیدن به آنجا غیرممکن است.
Everyone said it was impossible to reach.
اما آتنا تصمیم گرفت تلاش کند.
But Athena decided to try.
او تمرین میکرد، از تپهها بالا میرفت و باران را تحمل میکرد.
She trained, climbed hills, and endured the rain.
گاهی زمین میخورد، اما بلند میشد.
Sometimes she fell, but she got back up.
هفتهها گذشت تا به پای کوه رسید.
Weeks passed until she reached the mountain.
کوه بلند بود، اما آتنا نترسید.
The mountain was tall, but Athena wasn’t afraid.
او قدمبهقدم بالا رفت.
Step by step, she climbed.
وقتی آفتاب طلوع کرد، به قله رسید.
When the sun rose, she reached the top.
و آنجا بود: پلی از نور و ستارهها.
There it was: a bridge of light and stars.
ابر کوچکی گفت:
A small cloud said:
«تو تنها کسی بودی که با پشتکار رسیدی.»
“You’re the only one who got here with determination.”
آتنا لبخند زد و از پل گذشت…
Athena smiled and crossed the bridge...
و آن شب، ستارهای به اسم آتنا در آسمان درخشید.
That night, a star named Athena shined in the sky.
Edited by:
.
#قصه_شب
آتنا و پل ستارهای
Bedtime Story: Athena and the Star Bridge
آتنا دختری باهوش و با پشتکار بود که هیچوقت تسلیم نمیشد.
Athena was a smart and determined girl who never gave up.
روزی شنید که بالای بلندترین کوه، پلی از ستارهها وجود دارد.
One day, she heard that on top of the tallest mountain, there was a bridge made of stars.
همه میگفتند رسیدن به آنجا غیرممکن است.
Everyone said it was impossible to reach.
اما آتنا تصمیم گرفت تلاش کند.
But Athena decided to try.
او تمرین میکرد، از تپهها بالا میرفت و باران را تحمل میکرد.
She trained, climbed hills, and endured the rain.
گاهی زمین میخورد، اما بلند میشد.
Sometimes she fell, but she got back up.
هفتهها گذشت تا به پای کوه رسید.
Weeks passed until she reached the mountain.
کوه بلند بود، اما آتنا نترسید.
The mountain was tall, but Athena wasn’t afraid.
او قدمبهقدم بالا رفت.
Step by step, she climbed.
وقتی آفتاب طلوع کرد، به قله رسید.
When the sun rose, she reached the top.
و آنجا بود: پلی از نور و ستارهها.
There it was: a bridge of light and stars.
ابر کوچکی گفت:
A small cloud said:
«تو تنها کسی بودی که با پشتکار رسیدی.»
“You’re the only one who got here with determination.”
آتنا لبخند زد و از پل گذشت…
Athena smiled and crossed the bridge...
و آن شب، ستارهای به اسم آتنا در آسمان درخشید.
That night, a star named Athena shined in the sky.
Edited by: