#یک_دقیقه_کتاب | ویژگی قوم نوح
🔹️وقتی حضرت نوح علیه السلام میگوید قرار است سیل بیاید، برای همه عجیب است. چون آن سرزمین خشک بوده و مشکل خشکسالی داشته است. فکر اینکه اینقدر باران بیاید و سیل شود؛ به طوری که از زمین و تنور و آسمان آب بجوشد، غیرممکن بود. برای همین وقتی حضرت نوح میخواهد به مردم خودش مژدهای بدهد، میگوید: «اگر ایمان بیاورید، از خدا میخواهم برایتان باران بفرستد.»
🔸️قوم نوح به شدت به ما، یعنی مردم آخرالزمان، شبیهاند. علامه طباطبایی اشاره میکند و میگوید: «تفاوت قوم نوح با بقیۀ اقوام در قرآن این است که آنها از فعل "رَأَیَ؛ دیدن" زیاد استفاده میکنند.» یعنی چیزی را قبول دارند که چشمشان ببیند و میگویند: «اگر نمیبینیم پس نیست.» این حرف عاقلانه نیست. ممکن است پشت دیوار باشد و شما نمیبینید. یا ممکن است از زاویۀ دید شما خارج باشد.
📗برشی از #کتاب_دیجیتال ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۱۷
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
#یک_دقیقه_کتاب | پرستش ثروت
🔹️وقتی قارون را روی تخت میبردند، از خودش طلا و جواهرات آویزان میکرد و مردم هم نگاه میکردند و میگفتند: «إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ» یعنی چقدر لذت میبرد، خوش به حالش.
🔸️قارون فامیل حضرت موسی علیه السلام بود. در قرآن داریم: «كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى» مردم میگفتند: «انقلاب برای اینها ساخت، ما فقط تیر و ترکشش را خوردیم. جانبازی و فحشهایش برای ما و لذتش برای دیگران بود.» قطعاً مردم هم دور او جمع میشوند.
🔹️قرآن خیلی استادانه میگوید که اینها عاشق زینت و زیورآلات قارون شدند و وقتی میخواهد دربارۀ گوسالۀ سامری بگوید، میفرماید: «مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ»
سامری به مردم گفت: «طلاهایتان را بیاورید تا یک خدا بسازیم.» یعنی ثروتهای شما، خدای شما میشود. برای همین وقتی فرزند پیغمبر میگوید: «من حسینم.» برای کسی مهم نیست. در عاشورا بر سر سرهای بزرگ دعوا بود.
📗برشی از #کتاب_دیجیتال ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۱۸
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
#یک_دقیقه_کتاب | گناه کوچک!
🔹️زمانی که ابنزیاد، هانی را گرفته بود، اگر قبیلۀ هانی میریختند آنجا را میگرفتند، ابنزیاد را میکشتند و امام حسین علیه السلام به کوفه میرسید، مردم کوفه هم با امام حسین بیعت میکردند؛ اصلاً شاید سرنوشت و ماجرای تاریخ عوض میشد.
🔸️اما قاضی شُرَیح را خواستند، گفتند: «عیبی ندارد قاضی شُرَیح بیاید نگاه کند ببیند که ما هانی را نزدیم.» دندان هانی را شکسته بودند، یک کتک اساسی زده بودند اما قاضی شُرَیح وقتی دید، رفت گفت: «او را نزدند، سالم است.» ببینید «او را زدند»، شد «او را نزدند.» یک حرف "ن" تاریخ را عوض کرد. حالا هرچه میشود برای او مینویسند. همین طور دارد کنتور میاندازد.
🔹️برای همین باید برائت بجویید، بترسید، بلرزید، بگویید: «خدا نکند من این گناهی که میکنم همچین اثری داشته باشد.» گناه را کوچک نبینید.
📗برشی از #کتاب_دیجیتال چگونه گناه نکنیم؟
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar