#فارسی
#درس8
#اردک
#نشانه_اُ
#شعرو داستان
شعر نشانه اُ همراه با داستان
یک روز تو زنگ فارسی
معلم از راه رسید
یه چیزی تو دستش بود
انگاری یه جوجه بود
بله یه جوجه اُردک
یه جوجه اُردکِ زرد
زرد بود و خیلی تمیز
اونو گذاشت روی میز
پرسید که کی میدونه
این جوجه اُردکِ ما
امروز چرا مهمونه
همه تعجب کردیم
به هم نگاه می کردیم
معلم گفت که امروز
تو شهرک الفبا
یک نشانه ی زیبا
منتظره تا بیاد
خوشحاله خیلی زیاد
معلم که سکوت کرد
جوجه اُردک شروع کرد
اُ اُ اُ هستم
من اُ اول هستم
خوب و قشنگ نگاه کن
ببین اول نشستم
چون اُردک و دوست دارم
اولِ اُردک هستم
یه خط صاف و شیکم
شبیه یک نشستم
با این تفاوت که من
یه دوست ریزی دارم
روی سرم میزارم
نوشتنم آسونه
تمرین کن توی خونه
یاد میگیری خیلی زود
یک نشانه ی پر سود
جوجه اردک تنها
دیگه نموند پیش ما
اومده بود یاد بده
اُ اول و دوست ما