eitaa logo
تدریس یار پایه هشتم
7.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
11.2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
کانال های 15 گانه مجموعه تدریس یار 👇👇👇👇👇👇 از ابتدایی تا متوسطه کانالهایی برای بهتر دیده شدن و بهتر بزرگ شدن. 👌👌👌👌👌👌👌👌👌 جهت سفارش تبلیغ شبانه و یا روزانه در ۱۵ کانال مجموعه تدریس یار با ما در ارتباط باشید @teacherschool ✅✅✅✅✅✅✅
هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
به بزرگترین مجموعه دانش‌آموزی در بپیوندید. 🌺دریافت ، و کلی اطلاعات دیگر برای افزایش نمره شما ✈️ 👇 کلاس اولی ها 👇👇👇 @tadriis_yar1 کلاس دومی ها 👇👇👇 @tadriis_yar2 کلاس سومی ها 👇👇👇 @tadriis_yar3 کلاس چهارمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar4 کلاس پنجمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar5 کلاس ششمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar6 کلاس هفتمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar7 کلاس هشتمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar8 کلاس نهمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar9 کلاس دهمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar10 کلاس یازدهمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar11 کلاس دوازدهمی ها 👇👇👇 @tadriis_yar12 کانال کلی برای معلمان @tadriis_yar کانال ضمن خدمت و اطلاع از مسابقات @ltmsme کانال ایده و نقاشی و کاردستی @naghashi_ghese کانال فیلم و قصه کودکانه @ghesehayekoodakaneeh کانالی حاوی مطالب مفید فرهنگی و پرورشی ویژه اولیا و معلمان @madrese_yar کانال ترفند و خلاقیت @khalaghbashh کانال آشپزی و نکات جالب @ashpaziibaham کانال خانواده سبز @familygreen
:💁‍♂ : اوردن نام شاعر است در بیت پایانی یا ماقبل آخر از اختصاصات‌ شعر فارسي‌ انتخاب‌ تخلص‌ و كابرد آن‌ در شعر است‌. هر شاعري‌ نامي‌ دارد،كنيه‌اي‌ دارد، به‌ نام‌ پدر يا فرزندش‌ خوانده‌ مي‌شود هم‌ چون‌ ابن‌ يمين‌، ابوالقاسم‌. لقبي‌ دارد هم‌ چون‌ملك‌الشعرا، سيدالشعرا و تاج‌الشعرا و بالاخره‌ تخلص‌ كه‌ از همه‌ اين‌ها مهم‌تر و معروف‌تر است‌ و اصلاًشاعر به‌ بركت‌ تخلصش‌ زنده‌ مي‌ماند نه‌ نام‌ و كنيه‌ و لقب‌ و فاميل‌ هم‌ چون‌ فردوسي‌، سعدي‌ و حافظ‌.  كاربرد تخلص‌ در قصايد، قطعات‌، مثنوي‌ها و ترجيع‌بندها آن‌ قدرها چمشگير نيست‌. تنها در غزل‌ است‌كه‌ به‌ صورت‌ يك‌ استاندارد و يك‌ مُهر تأييد و بالاخره‌ به‌ عنوان‌ سند مالكيت‌ يك‌ غزل‌ در برابر خواننده‌ قرارمي‌گيرد. ناظم‌الاطباء كرماني‌ مي‌گويد: «از مفاهيم‌ تخلص‌ نامي‌ است‌ كه‌ شاعر براي‌ خود مقرر مي‌كند و بدان‌مشهور مي‌گردد. مانند فردوسي‌ و سعدي‌ و حافظ‌.  در غزليات‌ فارسي‌ معمول‌ آن‌ است‌ كه‌ بيت‌ آخر به‌ صورت‌ نتيجه‌ و حاصل‌ غزل‌ و در عين‌ حال‌ براي‌يادآوري‌ نام‌ گوينده‌ به‌ صورتي‌ دلپذير و مناسب‌ آورده‌ شود». مي‌دانم‌ دوستان‌ عزيز خواهند گفت‌:باستاني‌ بديهيات‌ را شرح‌ مي‌كند، اما چاره‌اي‌ هم‌ نيست‌ چون‌ نكته‌اي‌ را كه‌ مي‌خواهم‌ عنوان‌ كنم‌ خيلي‌ دقيق‌است‌ و مربوط‌ به‌ تخلص‌ سعدي‌ است‌ و مولانا، حافظ‌ و بالاخره‌ صائب‌ و بيدل‌ با هزاران‌ غزل‌ كه‌ اين‌ نشانه‌را در پايان‌ غزليات‌ خود دارند. 🎆✨🎑🎇🎑✨🎆🎆
کنایه های رایج در زبان فارسی 🔽🔽🔽🔽 برای پویا وزنده نگهداشتن زبان بلیغ فارسی خوبست هر روز یک کنایه رابعنوان خط خوش رونویسی کنيد تا فراموش نشوند . ✅سر دماغ بودن کنایه از  سر حال بودن ✅سر خویش گرفتن به دنبال کار خود رفتن ✅سر به قدم کسی گذاشتن خود را فدایی کسی دانستن ✅سر زا   رفتن در هنگام زایمان مردن ✅سر به سر کسی گذاشت  مزاحم کسی شدن ✅سر  غم در بغل داشتن   غمگین بودن ✅سر را راست  ( بالا )نگه داشتن متین و راست قامت و بی ترس بودن ✅سر از هر کاری درآوردن آگاه و با تجربه و متفکّر بودن ✅سر  در مقابل کسی خم کردن تسلیم شدن ✅سر نیاز به آستان آوردن اعلام نیازمندی ✅سر  در هر سوراخی کردن فضول بودن ✅سر راحت بر بالین نهادن آرامش داشتن ✅سر از پا نشناختن شاد و خوشحال بودن ✅سر را باختن در راه چیزی جان دادن ✅سر پیاز بودن و یا ته پیاز بودن ارتباط داشتن با موضوعی و یا مسئله ­ای ✅سر بودن از دیگران برتری و تفوّق داشتن ✅سر و ته یک کرباس بودن از یک جنس و از یک قماش بودن ✅سر به گریبان بردن فکر کردن ✅سری توی سرها درآوردن مشهور شدن ✅سر سالم به گور نبردن به مرگ طبیعی نمردن ✅سر کسی را خوردن پر حرفی کردن در برابر او ✅سر کسی را شیره مالیدن او را گول زدن و فریب دادن ✅سر کسی را گرم کردن او را مشغول کردن ✅سر کسی را دور دید از غیبت کسی استفاده کردن ✅سر کسی را زیر آب کردن او را به شکلی نابود کردن ✅سر بار کسی بود طفیلی و انگل زندگی دیگران شدن ✅سر به راه بودن آرام و مطیع بودن ✅سر به کسی برداشتن  ( سر بر تافتن ) قیام علیه کسی ( شورش علیه کسی ) ✅سر بر خط داشتن مطیع کسی بودن ✅سر بر گرفتن مسافرت کردن ( مسافر شدن ) ✅سر بسته مخفی پنهان ✅سر به سر شدن مساوی شدن ✅سر به مهر دست نخورده ✅سر جمله      خلاصه و گزیده ✅سر جنبانیدن تحسین کردن  ( گاه علامت تعجّب است ) ✅سر   چشمه را کور کردن از ابتدا   چاره ­ی کاری را کردن (  اتفاقی را پیش بینی و مقابله کردن ) ✅سر  به باد دادن جان خود را بیهوده  از دست دادن ✅سر خر بودن مزاحم بودن ✅سر کسی را خوردن باعث مرگ کسی شدن ✅سر رشته از دست رفتن قدرت در اختیار گرفتن امری را از دست دادن ✅سر سبز شاد   و خوشحال ، کامکار و صاحب دولت ✅سر سپاردن  ( سر سپرده بودن ) فرمان بردن مطیع بودن ✅سر و کلّه زدن با کسی بحث و جدل داشتن با او ✅سر و کیسه کردن ( سر کیسه کردن ) کسی او را فریب دادن ✅سر یکی کردن اتّحاد ✅سر تو لاک خود داشتن به فکر خود بودن   ،  به دیگران کاری نداشتن ✅سر آوردن ( سر بردن ) عجله داشتن ( با سرعت  آمدن و یا رفتن ) ✅سر به تو بودن ساکت و بی سر و صدا بودن ✅سر به زمین گذاشتن مردن
📘📗فعل اسنادی یا همان افعال ربطی افعالی هستند که برای نسبت دادن  و پذیرفتن حالتی به کار می روند .این افعال عبارتند از : است .بود . شد .گشت. گردید. خواهد شد .می شود .نمی شود. نشد .باشد .نمی باشد. نیست . نشد .شده است . (در کل افعالی از این قبیل یه صورت زمان های مختلف که منفی یا مثبت امری یا نهی باشد) اگر در جمله ی شما یکی از این فعل ها یا خانواده ی انان باشد در آن جمله به دنبال مسند هم بگردید مثلا در جمله ی زیر: دانش اموزان حاضر بودند. بودند:فعل ربطی یا اسنادی حاضر:مسند یا در جمله ی : هوشنگ به خاطر تقلب نزد دوستانش ضایع شد. شد:فعل ربطی یا اسنادی ضایع:مسند
📘📗ساختمان واژه 🔹ساده : واژه هايي هستند كه از يك بخش ساخته شده اند كه معني مستقل و روشني دارند و نمي توان آنها را به اجزايي بخش كرد (گل –آب –دريا ) 🔹غير ساده : واژه هايي هستند كه بيش از يك جز دارند از دو يا چند قسمت ساخته شده اند گل +دان =گلدان غيرساده : (مشتق – مركب – مشتق مركب ) 🔻مشتق :واژه هايي هستند كه از يك بخش معني دار و يك جزيي كه معني مستقل ندارد ولي پس از پيوستن به واژه معني تاز ه اي مي سازد و كلمه ي جديد پديد مي آورد  دبير +ستان =دبيرستان وند : به جزيي كه معني مستقل ندارد وند مي گويند (پسوند –پيشوند ) مهمترين پيشوندها : با+اسم =با استعداد بي +اسم =بي هنر       نا +صفت =نادرست          نا +اسم =نا كام نا +بن فعل = نا شناس      ن+بن فعل =نسوز         هم +اسم = هم درس مهمترين پسوند ها :صفت +ي =سفيدي     اسم +ي =بقالي بن ماضي +ار =كردار    بن مضارع +ه =خنده     اسم +ه =چشمه صفت +ه =زرده     بن مضارع +ش =گويش     اسم +ستان =گلستان اسم +گاه = خوابگاه    اسم +زار =لاله زار      لسم +چه =قاليچه اسم +بان  =باغبان     بن ماضي +ن =كشتن     اسم +ك =عروسك صفت +ا =گرما       بن مضارع +ا = جويا      اسم +دان =نمكدان اعضاي بدن +ه =مشتق (دهانه )   اسم +ور =هنر ور    اسم +گر =زرگر بن مضارع +نده =رونده    بن مضارع +ان =نالان  اسم + ي =صفت نسبي: تهراني 🔻مركب: واژه هايي كه از دو بخش مستقل و معني دار تركيب شده اند يعني تمام اجزاي تشكيل دهند ه  واژ ه ي مركب معني دار هستند گلاب پاش (گل +آب +پاش )   اسم +اسم =شاه كار    صفت +اسم =چهل چراغ    اسم +بن مضارع =نامه بر        اسم +بن ماضي =كار كرد       ضمير +بن مضارع =خود نويس         اسم +صفت =قد بلند         صفت +بن مضارع =نزديك بين صفت +اسم =نو جوان 🔻مشتق مركب  : واژ ه ايي است كه ويژگي مركب و مشتق را با هم داشته باشد  (هيچ كاره =هيچ +كار +ه ) ساده -  مشتق -  مركب   -  مشتق مركب بلند – بلندي –   بلند قد - قدي بلند
📘📗استعاره دو گونه است: الف) مصرحه (کلمه است). ب) مکنیه (جمله است). استعاره مکنیه ؛چنین است. 1: منادای غیر انسان.  2: تشخيص 3: وقتی دو کلمه مضاف و مضاف الیه داشته باشیم که کلمه اول "جانی" باشد یا اندام انسانی که به کلمه دوم می دهیم و کلمه ی دوم انسان نیست. ◀️دست قضا (قسمت اول (دست) جانی و قسمت دوم(قضا) انسان نیست.) ◀️فکر کوه ◀️زبان فکر
📘📗آموزش آرایه های ادبی 🔹1-مراعات نظیر: آوردن واژه هایی از یک مجموعه که با هم تناسب دارند این رابطه وتناسب می تواند از نظر جنس، نوع، مکان و ...باشد مثل ابر و بادو مه وخورشیدو فلک در کارند تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری 🔹2-تلمیح: اشاره ای به بخشی از دانسته های تاریخی وروایات وداستان هایی که در منابع مختلف ذکر شده شده است مثل زحسرت لب شیرین هنوز می بینم که لاله میدمد از خون دیده ی فرهاد 🔹3-تضمین: آوردن بخشی از آیه، حدیث، مصراع یا بیتی از شاعری دیگر در بین کلام خود است مثل چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه ی جنات تجری تحتهاالانهار داشت 🔹4-تضاد: آوردن دوکلمه با معنی متضاد است برای روشنگری یا زیبایی مثل:شادی ندارد آن که ندارد به دل غمی آن را که نیست عالم غم نیست عالمی 🔹5-تناقض یا پارادوکس: آوردن دو واژه یا دو معنی متناقض است یعنی وجود یکی نقض وجود دیگری است مثل هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگرست 🔹6-حس آمیزی: آمیختن دو یا چند حس است یعنی مثلا بو کردن که مربوط به حس بویایی است را با شنیدن که مربوط به شنوایی است ترکیب کنیم و بگوییم:بو می شنوم و موارد مشابه مثل از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر 🔹7-حسن تعلیل: آوردن علتی ادبی برای کاری درشعر یانثرکه مبتنی بر تشبیه است و در واقع علمی وعقلی نیست مثل:باران همه بر جای عرق می چکد از ابر پیداست که از روی لطیف تو حیا کرد یعنی اگر باران از ابر میبارد به این علت است که از روی لطیف تو شرمسار است مثل عرق شرم که جاری میشود 🔹8-اغراق: ادعای وجود صفت یا حالتی است به اندازه ای که وجود آن محال و غیر ممکن باشد مثل:هرگز کسی ندید بدین سان نشان برف گویی که لقمه ای است زمین در دهان برف 🔹9-ایهام: آوردن واژه ای با حداقل دومعنی که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد مثل:بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است وزعمر مرا جز شب دیجور نمانده است مهر یعنی خورشید یامحبت وعشق 🔹10-تکرار: تکراریک یا چند کلمه در شعر مثل آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست   عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی 🔹10-جناس: آوردن واژه هایی است که در تلفظ مشترک ودر معنی متفاوتند مثل ای مهرتودردلها، وی مهرتو بر لبها وی شور تودرسرها، وی سرتودرجانها جناس انواع مختلفی دارد:تام، ناقص حرکتی، ناقص اختلافی، ناقص افزایشی و اشتقاق 🔹11-واج آرایی: تکرار یک یا چند صامت یا مصوت  در یک مصراع یا بیت مثل:لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست لختی بخند خنده ی گل زیباست 🔹12-تشبیه: ادعای شبیه بودن دویا چند چیزاست ارکان آن:مشبه، مشبه به، ادات تشبیه ووجه شبه مشبه ومشبه به راطرفین تشبیه می نامند ادات تشبیه عبارتنداز مثل، مانند، چو، چون، همچووهمچون، به سان، به کردارو... گرت زدست براید چونخل باش کریم ورت زدست نیایدچوسروباش آزاد ارکان تشبیه در مصراع اول: تو:مشبه چو:ادات نخل:مشبه به کریم وبخشنده بودن:وجه شبه 🔹13-سجع: شبیه بودن دو واژه در واجها یا حروف پایانی، وزن یا هردوی آنها مثل الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است بین داغ و چراغ جناس وجود دارد 🔹14-استعاره: مانند تشبیه است ولی فقط از ارکان تشبیه مشبه به یا مشبه ذکر شده است مثل:بتی دارم که گرد گل زسنبل سایه بان دارد در این مصراع بت ، گل و سنبل استعاره اند با کمی دقت می فهمیم که مثلا بت  در آغاز اینگونه بوده:یار مثل بت است 🔹15-تشخیص: در واقع جان بخشیدن به اشیای بی جان است یعنی خصوصیات انسانی را به پدیده های دیگر نسبت بدهیم مثل گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت.
📘📗انواع «چو – چون» 1- حرف ربط به معنی وقتی که ، زیرا، چون که و ... : چو باز آمدم کشور آسوده دیدم ؛ چون نیک نظر کرد، پَرِ خویش بر او دید 2- حرف اضافه به معنی مانندِ، مثلِ، بسانِ و ... : چون شیر به خود سپر شکن باش ؛ چو فرهادم آتش به سر می دود 3- قید پرسشی  به معنی چگونه : دوش چون بودی ؟ که شب چون بدی روز چون خاستی ** ز پیکار دل بر چه آراستی ؟