#تخلّص :💁♂
#تخلص: اوردن نام شاعر است در بیت پایانی یا ماقبل آخر
از اختصاصات شعر فارسي انتخاب تخلص و كابرد آن در شعر است. هر شاعري نامي دارد،كنيهاي دارد، به نام پدر يا فرزندش خوانده ميشود هم چون ابن يمين، ابوالقاسم. لقبي دارد هم چونملكالشعرا، سيدالشعرا و تاجالشعرا و بالاخره تخلص كه از همه اينها مهمتر و معروفتر است و اصلاًشاعر به بركت تخلصش زنده ميماند نه نام و كنيه و لقب و فاميل هم چون فردوسي، سعدي و حافظ.
كاربرد تخلص در قصايد، قطعات، مثنويها و ترجيعبندها آن قدرها چمشگير نيست. تنها در غزل استكه به صورت يك استاندارد و يك مُهر تأييد و بالاخره به عنوان سند مالكيت يك غزل در برابر خواننده قرارميگيرد. ناظمالاطباء كرماني ميگويد: «از مفاهيم تخلص نامي است كه شاعر براي خود مقرر ميكند و بدانمشهور ميگردد. مانند فردوسي و سعدي و حافظ.
در غزليات فارسي معمول آن است كه بيت آخر به صورت نتيجه و حاصل غزل و در عين حال براييادآوري نام گوينده به صورتي دلپذير و مناسب آورده شود». ميدانم دوستان عزيز خواهند گفت:باستاني بديهيات را شرح ميكند، اما چارهاي هم نيست چون نكتهاي را كه ميخواهم عنوان كنم خيلي دقيقاست و مربوط به تخلص سعدي است و مولانا، حافظ و بالاخره صائب و بيدل با هزاران غزل كه اين نشانهرا در پايان غزليات خود دارند.
🎆✨🎑🎇🎑✨🎆🎆