هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
کانال های 15 گانه مجموعه تدریس یار
👇👇👇👇👇👇
از ابتدایی تا متوسطه
کانالهایی برای بهتر دیده شدن و بهتر بزرگ شدن.
👌👌👌👌👌👌👌👌👌
جهت سفارش تبلیغ شبانه و یا روزانه
در ۱۵ کانال مجموعه تدریس یار با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
✅✅✅✅✅✅✅
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان #ایران
هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
به بزرگترین مجموعه دانشآموزی در #ایتا بپیوندید.
🌺دریافت #نمونهسوال، #جزوه و کلی اطلاعات دیگر برای افزایش نمره شما ✈️ 👇
کلاس اولی ها 👇👇👇
@tadriis_yar1
کلاس دومی ها 👇👇👇
@tadriis_yar2
کلاس سومی ها 👇👇👇
@tadriis_yar3
کلاس چهارمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar4
کلاس پنجمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar5
کلاس ششمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar6
کلاس هفتمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar7
کلاس هشتمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar8
کلاس نهمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar9
کلاس دهمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar10
کلاس یازدهمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar11
کلاس دوازدهمی ها 👇👇👇
@tadriis_yar12
کانال کلی برای معلمان
@tadriis_yar
کانال ضمن خدمت و اطلاع از مسابقات
@ltmsme
کانال ایده و نقاشی و کاردستی
@naghashi_ghese
کانال فیلم و قصه کودکانه
@ghesehayekoodakaneeh
کانالی حاوی مطالب مفید فرهنگی و پرورشی ویژه اولیا و معلمان
@madrese_yar
کانال ترفند و خلاقیت
@khalaghbashh
کانال آشپزی و نکات جالب
@ashpaziibaham
کانال خانواده سبز
@familygreen
#تخلّص :💁♂
#تخلص: اوردن نام شاعر است در بیت پایانی یا ماقبل آخر
از اختصاصات شعر فارسي انتخاب تخلص و كابرد آن در شعر است. هر شاعري نامي دارد،كنيهاي دارد، به نام پدر يا فرزندش خوانده ميشود هم چون ابن يمين، ابوالقاسم. لقبي دارد هم چونملكالشعرا، سيدالشعرا و تاجالشعرا و بالاخره تخلص كه از همه اينها مهمتر و معروفتر است و اصلاًشاعر به بركت تخلصش زنده ميماند نه نام و كنيه و لقب و فاميل هم چون فردوسي، سعدي و حافظ.
كاربرد تخلص در قصايد، قطعات، مثنويها و ترجيعبندها آن قدرها چمشگير نيست. تنها در غزل استكه به صورت يك استاندارد و يك مُهر تأييد و بالاخره به عنوان سند مالكيت يك غزل در برابر خواننده قرارميگيرد. ناظمالاطباء كرماني ميگويد: «از مفاهيم تخلص نامي است كه شاعر براي خود مقرر ميكند و بدانمشهور ميگردد. مانند فردوسي و سعدي و حافظ.
در غزليات فارسي معمول آن است كه بيت آخر به صورت نتيجه و حاصل غزل و در عين حال براييادآوري نام گوينده به صورتي دلپذير و مناسب آورده شود». ميدانم دوستان عزيز خواهند گفت:باستاني بديهيات را شرح ميكند، اما چارهاي هم نيست چون نكتهاي را كه ميخواهم عنوان كنم خيلي دقيقاست و مربوط به تخلص سعدي است و مولانا، حافظ و بالاخره صائب و بيدل با هزاران غزل كه اين نشانهرا در پايان غزليات خود دارند.
🎆✨🎑🎇🎑✨🎆🎆
کنایه های رایج در زبان فارسی 🔽🔽🔽🔽
برای پویا وزنده نگهداشتن زبان بلیغ فارسی خوبست هر روز یک کنایه رابعنوان خط خوش رونویسی کنيد تا فراموش نشوند .
✅سر دماغ بودن کنایه از
سر حال بودن
✅سر خویش گرفتن
به دنبال کار خود رفتن
✅سر به قدم کسی گذاشتن
خود را فدایی کسی دانستن
✅سر زا رفتن
در هنگام زایمان مردن
✅سر به سر کسی گذاشت
مزاحم کسی شدن
✅سر غم در بغل داشتن
غمگین بودن
✅سر را راست ( بالا )نگه داشتن
متین و راست قامت و بی ترس بودن
✅سر از هر کاری درآوردن
آگاه و با تجربه و متفکّر بودن
✅سر در مقابل کسی خم کردن
تسلیم شدن
✅سر نیاز به آستان آوردن
اعلام نیازمندی
✅سر در هر سوراخی کردن
فضول بودن
✅سر راحت بر بالین نهادن
آرامش داشتن
✅سر از پا نشناختن
شاد و خوشحال بودن
✅سر را باختن
در راه چیزی جان دادن
✅سر پیاز بودن و یا ته پیاز بودن
ارتباط داشتن با موضوعی و یا مسئله ای
✅سر بودن از دیگران
برتری و تفوّق داشتن
✅سر و ته یک کرباس بودن
از یک جنس و از یک قماش بودن
✅سر به گریبان بردن
فکر کردن
✅سری توی سرها درآوردن
مشهور شدن
✅سر سالم به گور نبردن
به مرگ طبیعی نمردن
✅سر کسی را خوردن
پر حرفی کردن در برابر او
✅سر کسی را شیره مالیدن
او را گول زدن و فریب دادن
✅سر کسی را گرم کردن
او را مشغول کردن
✅سر کسی را دور دید
از غیبت کسی استفاده کردن
✅سر کسی را زیر آب کردن
او را به شکلی نابود کردن
✅سر بار کسی بود
طفیلی و انگل زندگی دیگران شدن
✅سر به راه بودن
آرام و مطیع بودن
✅سر به کسی برداشتن ( سر بر تافتن )
قیام علیه کسی ( شورش علیه کسی )
✅سر بر خط داشتن
مطیع کسی بودن
✅سر بر گرفتن
مسافرت کردن ( مسافر شدن )
✅سر بسته
مخفی پنهان
✅سر به سر شدن
مساوی شدن
✅سر به مهر
دست نخورده
✅سر جمله
خلاصه و گزیده
✅سر جنبانیدن
تحسین کردن ( گاه علامت تعجّب است )
✅سر چشمه را کور کردن
از ابتدا چاره ی کاری را کردن ( اتفاقی را پیش بینی و مقابله کردن )
✅سر به باد دادن
جان خود را بیهوده از دست دادن
✅سر خر بودن
مزاحم بودن
✅سر کسی را خوردن
باعث مرگ کسی شدن
✅سر رشته از دست رفتن
قدرت در اختیار گرفتن امری را از دست دادن
✅سر سبز
شاد و خوشحال ، کامکار و صاحب دولت
✅سر سپاردن ( سر سپرده بودن )
فرمان بردن مطیع بودن
✅سر و کلّه زدن با کسی
بحث و جدل داشتن با او
✅سر و کیسه کردن ( سر کیسه کردن ) کسی
او را فریب دادن
✅سر یکی کردن
اتّحاد
✅سر تو لاک خود داشتن
به فکر خود بودن ، به دیگران کاری نداشتن
✅سر آوردن ( سر بردن )
عجله داشتن ( با سرعت آمدن و یا رفتن )
✅سر به تو بودن
ساکت و بی سر و صدا بودن
✅سر به زمین گذاشتن
مردن
📘📗فعل اسنادی
یا همان افعال ربطی افعالی هستند که برای نسبت دادن و پذیرفتن حالتی به کار می روند .این افعال عبارتند از :
است .بود . شد .گشت. گردید. خواهد شد .می شود .نمی شود. نشد .باشد .نمی باشد. نیست . نشد .شده است . (در کل افعالی از این قبیل یه صورت زمان های مختلف که منفی یا مثبت امری یا نهی باشد)
اگر در جمله ی شما یکی از این فعل ها یا خانواده ی انان باشد در آن جمله به دنبال مسند هم بگردید
مثلا در جمله ی زیر:
دانش اموزان حاضر بودند.
بودند:فعل ربطی یا اسنادی
حاضر:مسند
یا در جمله ی :
هوشنگ به خاطر تقلب نزد دوستانش ضایع شد.
شد:فعل ربطی یا اسنادی
ضایع:مسند
📘📗ساختمان واژه
🔹ساده : واژه هايي هستند كه از يك بخش ساخته شده اند كه معني مستقل و روشني دارند و نمي توان آنها را به اجزايي بخش كرد (گل –آب –دريا )
🔹غير ساده : واژه هايي هستند كه بيش از يك جز دارند از دو يا چند قسمت ساخته شده اند گل +دان =گلدان
غيرساده : (مشتق – مركب – مشتق مركب )
🔻مشتق :واژه هايي هستند كه از يك بخش معني دار و يك جزيي كه معني مستقل ندارد ولي پس از پيوستن به واژه معني تاز ه اي مي سازد و كلمه ي جديد پديد مي آورد دبير +ستان =دبيرستان
وند : به جزيي كه معني مستقل ندارد وند مي گويند (پسوند –پيشوند )
مهمترين پيشوندها : با+اسم =با استعداد
بي +اسم =بي هنر نا +صفت =نادرست نا +اسم =نا كام
نا +بن فعل = نا شناس ن+بن فعل =نسوز هم +اسم = هم درس
مهمترين پسوند ها :صفت +ي =سفيدي اسم +ي =بقالي
بن ماضي +ار =كردار بن مضارع +ه =خنده اسم +ه =چشمه
صفت +ه =زرده بن مضارع +ش =گويش اسم +ستان =گلستان
اسم +گاه = خوابگاه اسم +زار =لاله زار لسم +چه =قاليچه
اسم +بان =باغبان بن ماضي +ن =كشتن اسم +ك =عروسك
صفت +ا =گرما بن مضارع +ا = جويا اسم +دان =نمكدان
اعضاي بدن +ه =مشتق (دهانه ) اسم +ور =هنر ور اسم +گر =زرگر
بن مضارع +نده =رونده بن مضارع +ان =نالان اسم + ي =صفت نسبي: تهراني
🔻مركب: واژه هايي كه از دو بخش مستقل و معني دار تركيب شده اند يعني تمام اجزاي تشكيل دهند ه واژ ه ي مركب معني دار هستند گلاب پاش (گل +آب +پاش ) اسم +اسم =شاه كار صفت +اسم =چهل چراغ اسم +بن مضارع =نامه بر اسم +بن ماضي =كار كرد ضمير +بن مضارع =خود نويس اسم +صفت =قد بلند صفت +بن مضارع =نزديك بين
صفت +اسم =نو جوان
🔻مشتق مركب : واژ ه ايي است كه ويژگي مركب و مشتق را با هم داشته باشد (هيچ كاره =هيچ +كار +ه )
ساده - مشتق - مركب - مشتق مركب
بلند – بلندي – بلند قد - قدي بلند
📘📗استعاره دو گونه است:
الف) مصرحه (کلمه است).
ب) مکنیه (جمله است).
استعاره مکنیه ؛چنین است.
1: منادای غیر انسان.
2: تشخيص
3: وقتی دو کلمه مضاف و مضاف الیه داشته باشیم که کلمه اول "جانی" باشد یا اندام انسانی که به کلمه دوم می دهیم و کلمه ی دوم انسان نیست.
◀️دست قضا (قسمت اول (دست) جانی و قسمت دوم(قضا) انسان نیست.)
◀️فکر کوه
◀️زبان فکر
📘📗آموزش آرایه های ادبی
🔹1-مراعات نظیر:
آوردن واژه هایی از یک مجموعه که با هم تناسب دارند
این رابطه وتناسب می تواند از نظر جنس، نوع، مکان و ...باشد مثل ابر و بادو مه وخورشیدو فلک در کارند تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری
🔹2-تلمیح:
اشاره ای به بخشی از دانسته های تاریخی وروایات وداستان هایی که در منابع مختلف ذکر شده شده است
مثل زحسرت لب شیرین هنوز می بینم
که لاله میدمد از خون دیده ی فرهاد
🔹3-تضمین:
آوردن بخشی از آیه، حدیث، مصراع یا بیتی از شاعری دیگر در بین کلام خود است
مثل چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه ی جنات تجری تحتهاالانهار داشت
🔹4-تضاد:
آوردن دوکلمه با معنی متضاد است برای روشنگری یا زیبایی
مثل:شادی ندارد آن که ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم نیست عالمی
🔹5-تناقض یا پارادوکس:
آوردن دو واژه یا دو معنی متناقض است یعنی وجود یکی نقض وجود دیگری است
مثل هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
🔹6-حس آمیزی:
آمیختن دو یا چند حس است یعنی مثلا بو کردن که مربوط به حس بویایی است را با شنیدن که مربوط به شنوایی است ترکیب کنیم و بگوییم:بو می شنوم و موارد مشابه
مثل از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
🔹7-حسن تعلیل:
آوردن علتی ادبی برای کاری درشعر یانثرکه مبتنی بر تشبیه است و در واقع علمی وعقلی نیست
مثل:باران همه بر جای عرق می چکد از ابر
پیداست که از روی لطیف تو حیا کرد
یعنی اگر باران از ابر میبارد به این علت است که از روی لطیف تو شرمسار است مثل عرق شرم که جاری میشود
🔹8-اغراق:
ادعای وجود صفت یا حالتی است به اندازه ای که وجود آن محال و غیر ممکن باشد
مثل:هرگز کسی ندید بدین سان نشان برف
گویی که لقمه ای است زمین در دهان برف
🔹9-ایهام:
آوردن واژه ای با حداقل دومعنی که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد
مثل:بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وزعمر مرا جز شب دیجور نمانده است
مهر یعنی خورشید یامحبت وعشق
🔹10-تکرار:
تکراریک یا چند کلمه در شعر
مثل آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
🔹10-جناس:
آوردن واژه هایی است که در تلفظ مشترک ودر معنی متفاوتند
مثل ای مهرتودردلها، وی مهرتو بر لبها
وی شور تودرسرها، وی سرتودرجانها
جناس انواع مختلفی دارد:تام، ناقص حرکتی، ناقص اختلافی، ناقص افزایشی و اشتقاق
🔹11-واج آرایی:
تکرار یک یا چند صامت یا مصوت در یک مصراع یا بیت
مثل:لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست
لختی بخند خنده ی گل زیباست
🔹12-تشبیه:
ادعای شبیه بودن دویا چند چیزاست
ارکان آن:مشبه، مشبه به، ادات تشبیه ووجه شبه
مشبه ومشبه به راطرفین تشبیه می نامند
ادات تشبیه عبارتنداز مثل، مانند، چو، چون، همچووهمچون، به سان، به کردارو...
گرت زدست براید چونخل باش کریم
ورت زدست نیایدچوسروباش آزاد
ارکان تشبیه در مصراع اول:
تو:مشبه
چو:ادات
نخل:مشبه به
کریم وبخشنده بودن:وجه شبه
🔹13-سجع:
شبیه بودن دو واژه در واجها یا حروف پایانی، وزن یا هردوی آنها
مثل الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است
بین داغ و چراغ جناس وجود دارد
🔹14-استعاره:
مانند تشبیه است ولی فقط از ارکان تشبیه مشبه به یا مشبه ذکر شده است
مثل:بتی دارم که گرد گل زسنبل سایه بان دارد
در این مصراع بت ، گل و سنبل استعاره اند
با کمی دقت می فهمیم که مثلا بت در آغاز اینگونه بوده:یار مثل بت است
🔹15-تشخیص:
در واقع جان بخشیدن به اشیای بی جان است یعنی خصوصیات انسانی را به پدیده های دیگر نسبت بدهیم
مثل گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت.
📘📗انواع «چو – چون»
1- حرف ربط به معنی وقتی که ، زیرا، چون که و ... :
چو باز آمدم کشور آسوده دیدم ؛ چون نیک نظر کرد، پَرِ خویش بر او دید
2- حرف اضافه به معنی مانندِ، مثلِ، بسانِ و ... :
چون شیر به خود سپر شکن باش ؛ چو فرهادم آتش به سر می دود
3- قید پرسشی به معنی چگونه :
دوش چون بودی ؟ که شب چون بدی روز چون خاستی ** ز پیکار دل بر چه آراستی ؟
📘📗راه های تشخیص موصوف و صفت از مضاف و مضاف الیه
🔹۱_ صفت جدا از موصوف در عالم بیرون وجود ندارد ولی مضاف الیه مستقل از مضاف وجود خارجی دارد.
مثال: قلم زیبا. در این جا (زیبا) جدا از کتاب وجود خارجی ندارد.
قلم علی. در اینجا سیروس و قلم دو موجود مستقل و جدا از هم هستند.
فارسی ششم سمپاد همراه شماست.
🔹۲_ دو کلمه ( این) و (است) را به اول و آخر ترکیب اضافه می کنیم. سپس کسره بین دو کلمه را حذف می کنیم. اگر عبارت معنی بدهد٬ ترکیب وصفی ( موصوف و صفت) است اگر عبارت معنا ندهد ترکیب اضافی ( مضاف و مضاف الیه) است.
مثال: نگهبان خانه.(این) نگهبان خانه( است) عبارت معنا نمی دهد . (مضاف و مضاف الیه) .
نگهبان باهوش(این)نگهبان با هوش( است). عبارت معنا می دهد.(موصوف و صفت)
🔹۳_ در ترکیب اضافه هر دو کلمه اسم و یا یک کلمه اسم و کلمه دیگر ضمیر است. اما در ترکیب وصفی یک کلمه اسم و کلمه دیگر صفت است.
مثال: دفتر خوب ( ترکیب وصفی) .
کتاب علی ( ترکیب اضافی)
کتاب من ( ترکیب اضافی).
🔹۴_ در این روش کسره ی بین دو کلمه را حذف می کنیم سپس بعد از کلمه اول ویرگول می گذاریم و در آخر فعل ( است) را قرار می دهیم. اگر عبارت معنی بدهد٬ ترکیب وصفی و اگر معنی ندهد٬ ترکیب اضافی است.
مثال: مرد جوان .مرد، جوان است. عبارت معنا می دهد ( ترکیب وصفی)
کیف علی . کیف، علی است. عبارت معنی نمی دهد .( ترکیب اضافی)
🔹۵_ در این روش به آخر کلمه دوم ( تر) یا(ترین) اضافه می کنیم٬ سپس کسره ی بین دو کلمه را حذف کرده و در آخر عبارت فعل ( است) را اضافه می کنیم. اگر عبارت معنا دهد٬ ترکیب وصفی و اگر معنا ندهد٬ ترکیب اضافی است.
مثال: پدر علی . پدر علی تر است. عبارت معنی نمی دهد. ( ترکیب اضافی)
پدر دلسوز. پدر دلسوزتر است. عبارت معنا می دهد. ( ترکیب وصفی)
🔹۶- پس از ترکیب، ویرگول قرار می دهیم و سپس کلمه دوم را تکرار می کنیم و فعل ( است) را می افزاییم ،اگر معنا ندهد ترکیب اضافی است و اگرمعنی دهد ترکیب وصفی است.
مثال: کتاب ادبیات، ادبیات است. (ترکیب اضافی)
کتاب خوب،خوب است.(ترکیب وصفی)
🔹۷_ موصوف اسمی است که قبل از صفت می آید و معمولا(ی) به خود می گیرد.
مثال: دست زیبا می توانیم بگوییم دستی زیبا اما به مضاف نمی توانیم ( ی) اضافه کنیم.
مثال: کتاب علی٬ نمی توانیم بگوییم کتابی علی.
ترکیب وصفی : اسم + صفت
ترکیب اضافی : اسم + اسم
📘📗چگونه ترکیبات وصفی و اضافی را از هم تمیز دهیم؟
1- در بین موصوف و صفت می توانیم حرف ی بیاوریم . مانند :گل زیبا که می توان گفت: گلی زیبا. در بین مضاف و مضاف الیه نمی توانیم ی بیاوریم . مانند : کفش ستاره؛در اینجا نمی توان گفت کفشی ستاره .
🍁🍁🍁
2- در بین مضاف و مضاف الیه می توان « این » و آن » اضافه کرد مانند : ساحل دریا:ساحل این دریا یا صاحب آن مغازه اما در بین صفت و موصوف نمی توانیم صفت اشاره « این » و « آن » اضافه کنیم .
مانند :گل زیبا که نمی توانیم بگوئیم: گل این زیبا یا گل آن زیبا
🍁🍁🍁
3- اگر کسره صفت و موصوف را برداریم و فعل است را به آن اضافه کنیم جمله ای معنی دار ساخته می شود. مانند : مادر مهربان+ است که می شود مادر ,مهربان است. اما مضاف و مضاف الیه چنین نیست . مانند کیف سارا + است که می شود کیف, سارا است و جمله ما در این شکل درست نیست.
🍁🍁🍁
4- همچنین اگر به صفت ، تر اضافه کنیم کلمه ی جدید معنی دار خواهد بود مانند : کوه بلند که اگر به آن تر اضافه کنیم میشود کوه بلند تر که معنی می دهد. درحالی که اگر تر به مضاف الیه بپیوندد ، معنی نخواهد داشت ماننددرکلاس تر که معنی نمی دهد.