ما تربیت نشدیم !
#تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم و… اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم…؟
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای #نقد را به ما نیاموختند. داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید: «اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی میکند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.
هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم، چند خط نمیتوانیم دربارۀ آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیدهایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که «فرع دید آمد عمل بیهیچ شکر پس نباشد مردم الا مردمک»، باید بپذیریم که آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است.
اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمیتواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشیهای غارنشینان نشان میدهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.
من پدرانی را میشناسم که در آتش محبت فرزندانشان میسوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمیشناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس میکرد و میبوسید و دست محبت بر سر و روی آنان میکشید. بسیارند پدرانی که نمیدانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یکبار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمیدهد.
در جامعهای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل میبارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم. نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی،اعتراض و عاشقی بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.
به كودكانمان مفاهيم زيبا و باشكوه زندگى را بياموزيم دوران شيرين كودكى تكرارناپذير است...
#یادداشت
#تربیت
مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
بسم الله.
السلام علیک یا ابا عبداللّه.
#شیطان برای اینکه انسان را مایوس کند از پیشرفت و تلاش برای بهتر شدن، بدیهایی را به رخ انسان میکشد که آن بدیها بعضاً دست انسان نیست.
اموری که در #قلب انسان می گذرد:
از بغض، محبت، بخل، حسد، کینه، خشم و...
به تو می گوید: تو که حسودی و حسادتت را هم نمیتوانی درست کنی، پس بیا حسادتت را توجیه کن، برو بدیهای داشته و نداشته طرف را برای همه مطرح کن تا به تو حق بدهند که از او بدت می آید!
تو که بر مصیبت حسین(ع)، گریه ات نمیگیرد، پس بیا مسخره کن گریه کنان بر حسین را!
تو که دستت نمیرود که ثروتت را در جاییکه باید خرج کنی، پس بیا اسمش را بگذار دوراندیشی!
ولی تو گوش نکن!
اگر میخواهی قلبت را اصلاح کنی و روزی را ببینی که اثری از تیرگی در قلبت نباشد،
👈فقط ادای کسانی را در بیاور که مشکل تو را ندارند.
کینه توزی؟
پیشانی رفیقت که میانه تان به دلیل اتفاقی کوچک به هم خورده را ببوس و به او محبت کن!
حزنی نمیبینی در دلت برای حسین؟
ادای محزون ها را در بیار، خودت را به گریه بزن، پیراهن مشکی بپوش، لباست را روز عاشورا گِلی کن!
به قلبت هم کاری نداشته باش که درونش چه خبر است؛ فقط دائما و پس از هر عمل ظاهری، به خدا بگو:
👈 قلبم که در اختیار توست و از دست من خارج است، من عملم و رفتارم را شبیه خوبان تو کردم، تو قلبم را شبیه قلب خوبانت کن...
بعد از ماهی و سالی، برو و درِ قلبت را بردار و ببین که هیچ چیز از بدی درش نمانده است...
پ.ن۱ : اگر عملت را انجام دادی و دعای آخرش را نکردی، بعد از مدتی #نفاق هم به ماهی های آکواریوم قلبت اضافه خواهد شد!
مواظب باش نسخه ات را نصفه اجرا نکنی!
پ.ن۲: شاید یکی از بطون و تفاسیر آیه« إنّ اللّهَ یحولُ بین المرءِ و قلبِه» همین باشد.
(انفال،24)
#یادداشت
#بدانیم_چرا_انسان_خلق_شده_ایم
#محرم #مربی
#ابعاد_تربیتی_عاشورا
#مربی_محور
مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf