eitaa logo
شهدا
381 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
49 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
آنها معلم بودند و عاشق عاشق یاد دادن و یاد گرفتن و این صفات در وجود آنها موج می زد عکس ماندگار معلم شهید گرانقدر مجاهد و قهرمان کشتی استان کرمان سردار شهید حاج محمد میرزابیگی در کلاس درس... 🔹بخشی از کتاب حاج محمد اولین روزی که به مدرسه رفتم سال ۱۳۶۴ بود هشت سال داشتم و نابینای مطلق بودم آن زمان هیچ مدرسه‌ ای برای کودکان استثنایی در روستای نبود در شهر هم مدرسه‌ای تازه تأسیس شده بود و ما خبر نداشتیم یکی از معلم های روستا به پدرم گفته بود مدرسه کودکان استثنایی در شهر باز شده که به کودکان نابینا هم آموزش می دهند. 🔸وقتی فهمیدم مدرسه ای مخصوص کودکان استثنایی باز شده و تازه کودکان نابینا را هم آموزش می دهند باورم نمی شد هیچ‌کس باورش نمی شد چنین مدرسه‌ ای باشد... 🔹در مدرسه علاوه بر دانش‌ آموزان نابینا و ناشنوا کودکان کم‌ توان ذهنی هم بودند کار کردن و توضیح دادن یک کار اشتباه برای کودکان کم‌ توان ذهنی کار خیلی سختی بود ولی آقای میرزابیگی همیشه با صبر و حوصله و مهربانی با بچه ها برخورد می‌کرد و با ملایمت کار اشتباه آنها را توضیح می‌ داد. 🔸آن زمان خیلی از مدیرها و معلم‌ ها بچه ها را کتک می‌زدند دانش‌آموزان هم از ترسشان کار بدی نمی کردند اما ایشان به هیچ وجه تنبیه نمی کرد همیشه با تشویق و جایزه بچه ها را جذب می کرد آن هم بچه‌های استثنایی را... ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
شهید : بچه‌ها قدر این زمان و این شرایطی که ما در آن هستیم بدانید! همانطور که ما الان می‌خوریم بحال شهدای صدر و شهدای ... درآینده هم انسان‌هایی می آیند که غبطه میخورند... چقدر دقیق فرمودند... ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
به روایت همسر 🔹شهریور سال ۹۴ مثل همیشه برای کار عازم اصفهان شد اما بعد از چند روز که تماس گرفت، بجای اصفهان سر از درآورده بود و به جای گچ و سیمان، به دست گرفته بود. 🔹هر روز تماس می‌گرفت که شرایط را توضیح دهد و مرا قانع کند. اوایل آرام و قرار نداشتم و با هر تلفن تمام وجودم آشوب می‌شد. ناراحت می‌شدم از بی خبر رفتنش، از در معرض خطر بودنش. اما حرف‌هایش آرامم می‌کرد. 🔹از اسارت زنان و دختران مسلمان می‌گفت. از مبارزه با ظلم جهانی می‌گفت. از وظیفه شرعی که بر عهده من بود می‌گفت و کار به جایی رسید که دفعات بعد، نیازی به قانع کردن من نداشت؛ خود من مشوق همسرم می‌شدم. 🔹از نهم محرم ۹۵ به بعد خبری از همسرم نشد. مدتی مفقود بود و بعد از شش ماه بی‌خبری، زمانی که مناطق تحت نفوذ داعش به دست نیروهای افتاد، پیکر بی سرش را در خاک‌های حلب تفحص کردند. 🔹طبق اطلاعاتی که بعدا به دست آمد، همسرم و شش نفر دیگر در محاصره داعشی‌ها قرار گرفتند که بعد از اتمام مهمات، به دست سربریده شدند و پیکرهایشان یکی پس از دیگری به آغوش خانواده‌هایشان بازگشت. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
گرامی باد یاد و خاطره شهدای قنیطره جهاد مغنیه" به همراه گروهی از نیروهای سپاه پاسداران و حزب الله لبنان هنگام بازدید از شهر «مزرعه» الامل در منطقه «قنیطره» هدف حمله موشکی بالگرد اسرائیلی قرار گرفت. 🕊شادی روح بلندشان صلوات ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🔹 یکی از هم‌سنگرهایش بعد از شهادتش می‌گفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمود‌رضا یاد گرفتم تا می‌نشست پشت فرمان کمربندش را می‌بست. یک‌بار به او گفتم اینجا دیگر چرا می‌بندی؟ اینجا که پلیس نیست؟! گفت: میدانی چقدر زحمت کشیده‌ام با تصادف نمیرم؟ 📗برداشتی از کتاب "تو شهید نمی‌شوی" حیات جاودانه به روایت برادر ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیق_شهید آره رفقا رفیق شهید خیلی تو زندگی انسان تاثیر داره حتما پیشنهاد میکنم برا خودتون انتخاب کنید 🌱 خدا رو شکر عکس آقا مهدی هم با هوش مصنوعی درست کرده بودن...🙃 شهدا شهید_آقا_مهدی_باکری ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیعه به چی مینازی؟! به بابام علی . .😉❤️ استوری ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود؛ لحظه‌ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد . همینطور کھ نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی‌اش درآورد، کنار دروازه گذاشت و داد زد: بچه‌ها کجا رفتید؟ بیایید براتون گردو آوردم😃🥜! شهیدابراهیم‌هادی بࢪادرشهیدمـ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آرامشی این چنین آرزوی ماست | یک فیلم فوق العاده که بعد از سالها منتشر شد | 🔹️ در وسط معرکه جنگ که منطقه مورد حمله راکتی دشمن قرار گرفته ، نوجوانی مجروح بدون هیچ ترس و تکانی سر برآستان جانان می‌گذارد و چه زیبا پروردگار خویش را صدا می کند. ◇ وقتی بادقت نگاه می کنیم انگار در وسط آغوش خداوند است. 🔹️ خدا از آرامشی که به این جوانان دادی به ما هم عطا کن ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا