امروز عید مبعث است
همه تبریک فرستادند
اما امروز عید مبعث است
روز شهادت شهدای #خانطومان!🥀
آقا #رحیم_کابلی روزه است🌙
#محمد_بلباسی از دیشب آب نخورده✨
#محمود_رادمهر از دیشب
پشت بیسیم دارد تکبیر میگوید✊
#بهمن_قنبری دیروز شهید شده!🕊
دستگاه #دیپلماسی گفته کاری نکنند؛ چون وسط مذاکرات #برجامیم! ما به آمریکا قول دادیم دست توی بینیمان نکنیم، اَخ است🇺🇸😈
#النصره و #داعش دارند هِی نیرو خالی میکنند. ۲۰۰۰ نفر آمده اند. حالا ۷۰۰ نفرشان به درک واصل شدند👺
اینطرف، مثل دیروز،
۱۳ مرد روی زمین میفتند😔
دیشب فیلم راهرفتن زینب بلباسی را میدیدم. می خندید و می دوید. تازه فهمیدم چقدر از نبودن محمد گذشته است💔
چند سال از شهادتشان میگذرد❣
#علی_عابدینی زخمی بود🩸
#علیرضا_بریری گرسنه ماند😰
#سعید_کمالی
و #علی_جمشیدی کنار هم افتادهاند💞
#حسن_رجایی_فر دستهایش زخم شده است؛ از بس کیسه سنگر جابجا کرده است؛ دوروزه نخوابیده است😭
#حسین_مشتاقی و #سیدرضا_طاهر که از ساختمان زرد برگشتند، میگویند بچهها هنوز تشنهاند🌊
از #سیدسجاد_خلیلی خبری نیست⏰
#سید_جواد_اسدی رفته است اسناد را برگرداند، میتوانست عقبنشینی کند و نکرد؛ حالا او و محمود همانجا ماندهاند⏳
#رضا_حاجی_زاده لبهایش ترک خورده است😔
ژنرالهای روس هنوز منتظر دستورند🇷🇺
بچههای لشگر نمیدانند برگردند یا نه😥
#خانطومان یک خواب نبود✋
یک واقعیت است🕯
نمیدانم کسی خبر دارد یا نه!
۲۷و ۲۸ رجب سالروز شهادت ۱۳ مرد مازندرانی🇮🇷
#ایران، آسوده بخواب✌️
قهرمانان وطن بیدارند!!
#لشکر_عملیاتی۲۵_کربلا_مازندران
#شهدای_خانطومان
#عید_مبعث
@tafahos5
30.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 جواد جان؛ خان طومان دیگه کجوئه !!!
.
🎥 #کلیپ دیدار و مصاحبه مادر #شهیدی که یک فرزندش را در دوران دفاع مقدس و فرزند دیگرش را بعنوان شهید مدافع حرم تقدیم #انقلاب کرد. ( ▪️مادر #شهیدان سید خیراله و سید جواد اسدی_ساری ؛ روستای امره _اردیبهشت ۱۴۰۲)
#خان_طومان
#سید_جواد_اسدی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀 #خواب شهادت #سید_جواد_اسدی در #خان_طومان سال ۹۵
در یکی از روزهای اردیبهشت ۹۵ در قرارگاه تاکتیکی #یگان_ویژه_۲۵_کربلا ، #سید_جواد گفت: حاج آقاحاج، میخواهم کمی باهم صحبت و درد و دل کنیم.
گفتم : سیدجان بفرما (آخه بنده سیدها رو بنام صدا نمیکردم).
#سید_جواد ، از وضعیت منطقه و نیروها و پیگیریهایش گزارش داد.
بنده هم گوش میکردم.
از وجود نیروهای جاسوس در بین نیروها گفت (غیر ایرانی بودند).
ادامه داد...
از برخوردهایش با تعدادی از متخلفین (فاطمیون) گزارش داد.
بنده هم چند تذکر را جهت رعایت موضوعات گفتم.
#سید_جواد متوجه برخورد و رفتارهای خشن با غیرایرانیها شده بود.
درد و دل و صحبتهای اصلی اش شروع شد.
فهمیدم که همه آن گزارشات مقدمه مطالب اصلی سید هست.
او میخواست کمی از دلش بگوید و سفره دلش را باز کند.
بنده و #سید_جواد ، علاوه بر همکار و همرزم، یه طوری بچه محل سببی میشدیم.
بعصی اوقات لفظ بچه محل را بهش میگفتم.
#سید_جواد از حماسه سازی رزمندگان #لشکر_۲۵_کربلا تعریف کرد.
بعد گفت، ما باید هوای همه این رزمندگان را در عقبه داشته باشیم.
از مسؤل وقت رده خودش تعریف میکرد که خیلی هوای نفرات را داره..
بنده گوش میکردم و گهگداری اشاراتی داشتم و تصدیق یا رد میکردم.
سید ادامه داد که هوای خانوادهام را داشته باشید. از #همسر و پسرش #سید_احمد و زحمات اونها میگفت.
سفره دل سید باز شده بود. یکطرفه صحبت میکرد. از مادرش گفت و خوابی که مادرش دیده بود گفت و گفت و گفت.
بنده هم با آرامش گوش میکردم، با هم لبخند هم میزدیم.
#سید_جواد ادامه داد که حاج آقا، خواب #شهادت خودم را دیدم.
و بحث اصلی این بود که میخواست به بنده بگوید.
گفتم سیدجان، خواب چگونه بود؟
خندید و بانشاط و شادابی گفت:
حاج آقا، چند شب قبل خواب دیدم که در اثر جراحت به شهادت رسیدم.
اول یاد خواب مادرم افتادم که برای شهادت یکی دیگر از پسرهایش به فرزندانش گفته بود.
(#سید_جواد همیشه میگفت که شهید دوم خانواده بنده هستم.)
دوم اینکه بعد از شهادت، روحم به سمت آسمان بالا آمد، از بالای جنازه ام به پیکر بی جانم نگاه میکنم و میخندم و لذت میبرم.
#سید_جواد ادامه داد که حتما توی این منطقه شهید خواهم شد و راضی هستم.
کمی به او سفارش کردم که سیدجان برای شما که برادر شهید هستی شهادت ممنوع است.
مواظب خودت باش.
#سید_جواد هم لبخندی زد.
از هم خدا حافظی کردیم.
چند روزی گذشت و در روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ در درگیری شدید با جبهه کفر، #سید_جواد_اسدی و #محمود_رادمهر در کنار یکدیگر در #خان_طومان به شهادت رسیدند.
🌹 روحشان شاد