#یک_روایت_عاشقانه
جمعه به جمعه با دوستاش می رفت کوهنوردی . یه بار نشد دست خالی برگرده.
همیشه برام گل های وحشی زیبا یا بوته های طلایی می آورد؛
معلوم بود که از میان صد تا شاخه و بوته به زحمت چیده:)
بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایل شو جمع کنم ، دیدم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود "
جریانش را پرسیدم گفتند :
از ارتفاعات لولان عراق آورده بود🥹
شک نداشتم که برای من آورده بود...
به روایت همسر#شهید_آبشناسان🥀
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●