eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
146 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
13.8هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‏در آشپزخانه کار میکرد؛ یک روز در آشپزخانه دستش سوخت. سوختگی اش هم خیلی عمیق بود. بچه ها بهش گفتند: "امید! دیگه از فردا نمی خواد بیای آشپز خونه اذیت میشی آب میریزه رو زخمت بدتر میشه" یکی از رفقاش تعریف میکرد می گفت: تا این را بهش گفتم خنده ای کرد و گفت:«فدا سر حضرت رقیه!» خیلی به حضرت رقیه سلام الله علیها ارادت داشت... در روضه ها آتش گرفت و امید اکبری سوخت.. عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شبه یلدا شده ورد زبونش تو ذاکری و مداحی بود... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا ╰┅─────────┅╯