امشب تمام راه #مشهد و #قم معطوف به #کاظمین است؛ #رضا(ع) و #معصومه(س) در حزنی بیپایان به شبی مینگرند که آبستن رخدادی غمناک بود و یتیمی را برای ایشان به ارمغان آورد...
همان روزی که در آن عقربههای تاریخ در بیست و پنجم #رجب ایستاد و واقعهای را به ثبت رسانید که کاظمین را داغدار شهادتی مظلومانه کند؛ شهادت هفتمین ستاره از آسمان نورانی امامت و ولایت.
همان امام همامی که فرموده:«نسبت به هم نوع خود خیر و نیكی داشته باش، و سخن خوب و مفید بگو، و خود را تابع بیتفاوت و بیمسئولیت قرار مده.»[1]
اما این غروب غمبار شهادت اوست که آسمان«کاظمین» را فرا گرفته و دل فرزندانش را حزین کرده؛ غروبی که یادآور روزهای تاریک زندان برای او بود؛ روزهای تلخ تازیانه و خشم، روزهای سرشار از خلوت غریبانه مناجاتهایش؛ غروب تلخ نجوای کاظم(ع) در دل سیاهچال کاظمین و عبادت دستان در غل و زنجیرش...
ساعات پر از اندوهی که در آن«شهادت»؛ در قالب تعارف خرما تقدیم #امام_موسی_کاظم(ع) شد و هفتمین امام و حجت اهل یقین را رهسپار بهشت و دیدار معبود کرد.
و چه زیبا برای ما به یادگار گذاشت کلام نورانیاش را که:«در دین خدا، ژرفكاوی كنید؛ زیرا دین شناسی، كلید #بصیرت است.»[2]
باب الحوائج مستمندان و درماندگان بود که ۱۴ سال در عمیقترین سیاهچال جور و ستم #هارونالرشید، کورترین گرهها را به اشارتی گشود و با دستهای در زنجیرش، از حاجتمندان دستگیری کرد ...
همان امام والا مقامی که توصیه نمود:«هر كه زبانش صادق باشد کردارش پاکیزه است.»[3]
و اینک در این روز اندوه و سوگواری، که یادآور غربت و رنجهای بیپایان بابالحوائج(ع) است،