eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 🌸یا رَبَّ از غیب 🍀به ما برگ و براتی بفرست 🌸تلخی ذائقه را 🍀شهد و نباتی بفرست 🌸تو هم ای بنده 🍀اگر شکر گذاری به خدای 🌸بر پنج تن آل عبا 🍀صلواتی بفرست 🌺🍃 الّلهُمَّ 🌸🍃 صَلِّ 🌺 🍃 علی 🌸 🍃 مُحَمَّدٍ 🌺 🍃 وَآل 🌸 🍃 مُحَمَّد 🌺🍃وَعَجِّل 🌸🍃 فَرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا ، مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا... قصد من از حیات، تماشای چشم توست ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا... 🌼اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، 🌼اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآن 🌸 تعجیل در فرج مولایمان صلوات: 🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🌹 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
43.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☺️ 😍 ۲- این قـســـمت: 🤨گـیــرم پــدر تـو بـود فــاضــل 🚶‍♂از فضل پدر تورا چه حاصل؟ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡••♡••♡••♡••♡
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸فضیلت و مراقبات روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه - روز نزول سوره «هَل اَتی» 🔹 روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه روز نزول سوره «هَل اَتیٰ» است. این‌گونه که در احادیث وارد شده است، حَسَنِین علیهما السّلام بیمار شدند. 🌸 پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای عیادت آنها آمدند. به حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: 🌸ای ابالحسن! چیزی نذر کن تا اگر خدای متعال دو پسر تو را شفا داد، آن‌ کار را انجام دهی، و اگر خواستۀ تو هم عملی نشد، انجام آنچه نذر کردی بر تو واجب نخواهد بود. 🌸️علیّ بن ابیطالب علیه السّلام فرمودند: من نذر می‌کنم اگر حَسَنِین علیهما السّلام خوب شوند، سه روز پیاپی روزه بگیرم. فاطمه زهرا سلام الله علیها هم فرمودند: من هم همین نذر را می‌کنم. فضّه هم که خادمۀ ایشان و زن بسیار عارفه، بزرگوار و عظیم‌القدری است، گفت: من هم نذر می‌کنم. لذا این سه نفر نذر کردند در صورت بهبودی حال حَسَنِین علیهما السّلام، سه روز پیاپی روزه بگیرند. 🌸️پس از بهبودی حَسَنِین علیهما السّلام این سه بزرگوار به همراه حَسَنِین علیهما السّلام، جهت ادای نذر خود، سه روز پیاپی روزه گرفتند. 🌸️امّا هر سه شب پیاپی، طعام افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیری که به در منزل آنها آمده بودند، بخشیدند و با آب افطار نمودند... 🌸️سوره «هَل اَتی (انسان)» ماجرای انفاق خالصانۀ اهل‌بیت علیهم ‌السّلام را نقل کرده و سپس به مقامات بلند معنوی اهل‌بیت علیهم‌ السّلام در جهان دیگر اشاره می‌کند. 🔹 برای این روز بسیار شریف اعمال زیر وارد شده است: 🔹 روزه داشتن اين روز، به پيروى از اهل بیت علیهم السّلام 🔹 صدقه به مساكين و ايتام، و سعى در اطعام ايشان به خصوص در شب بیست و پنجم 🔹 از آن‌جا كه بعضى از علماء اين روز را روز مباهله می‌دانند، مناسب است زيارت جامعه ائمه و دعاى مباهله نيز در اين روز خوانده شود @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌷 ❇️ حضرت امام علیه‌السلام فرمودند: 💠 جدم در روز از میان جان ها، پدرم و از میان فرزندان، مرا و برادرم را و از میان زنان، مادرم را آورد. 👌 پس ما اهل او و گوشت و خون او هستیم. ما از او هستیم و او از ماست. 📚 امالی، ص ۵۶۱. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⚪ ۲۵ذی‌الحجه، روز نزول سوره انسان در شأن اهل بیت(ع) و روز تکریم خانواده روز وتکریم ،،، باز نشستگان را گرامی میداریم.... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅خاکشیر قاتل کبدچرب! طب سنتی مصرف خاکشیر را برای پاکسازی کبد توصیه می‌ کند ، ✅هر روز صبح 2 قاشق غذاخوری خاکشیر رو در 2 لیوان آب جوش بریزید , ✅ناشتا میل کنید و تا نیم ساعت چیزی نخورید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انیمیشن ماجرای مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران🫐🌻❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌☞❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟💟@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزی ملانصرالدين خطايی مرتکب ميشود و او را نزد حاکم مي برند تا مجازات را تعيين کند. حاکم برايش حکم مرگ صادر مي کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گويد: اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بياموزانی از مجازاتت در می گذرم. ملانصرالدين نيز قبول می کند و ماموران حاکم رهايش می کنند. عده ای به ملا می گويند: مرد حسابی آخر تو چگونه مي توانی به يک الاغ خواندن و نوشتن ياد بدهي؟ ملانصرالدين می گوید: انشاءالله در اين سه سال يا حاکم می ميرد يا خرم... هميشه اميدوار باشيد بلكه چيزی به نفع شما تغيير كند ... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید! طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه... اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره! گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه! مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد، اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد. گفتند: پس خوابه! طلاها رو بزاریم زیر جعبه. بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن !! یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹 ✔️به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند ✔️به آسمان رود و کار آفتاب کند 🌟فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده : 🔹يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! 💫شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : به آسمان رود و كار آفتاب كند . 💫پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : به آسمان رود و كار آفتاب كند 🔹از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : به آسمان رود و كار آفتاب كند 💫فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . 💫مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ 🔹گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . 💫هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . 💫آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . 🔹چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ 💫راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم ، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . 💫طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند 🔹طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه سجده شكر كرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند به آسمان رود و كار آفتاب كند. 📚کتاب عبرت آموز،استاد شيخ حسين انصاريان 🌤الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة🌤 📝 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 عالمی می گفت : 🔸 در ویلاباغ یکی از دوستان نشسته‌ایم. روی بسیاری از درخت‌های گیلاس هنوز میوه‌هایش مانده است و به رنگ سیاهی می‌روند. از پسر صاحب باغ می‌پرسم: چرا این گیلاس‌ها، نعمت‌های خدا را که رسیده است جمع نمی‌کنید؟ 🔸می‌گوید: حوصله نداریم. می‌گویم: اجازه بده من چند نیازمند را بیاورم برای خودشان جمع کنند، سکوت می‌کند و تمایلی نشان نمی‌دهد. ❓ تعجب می‌کنم، می‌گویم: چرا رغبتی برای پیشنهاد من نداری؟! 🔸می‌گوید: در باغ ما دوستان باکلاس و سطح بالای زیادی از پدرم می‌آیند اگر همهٔ محصولات را جمع کنیم نوعی بی‌کلاسی است. تعجب می‌کنم، می‌پرسم: چرا؟! می‌گوید: چون آنان گمان می‌کنند ما به پول میوہ‌های باغ نیاز داشته‌ایم که همه را فروخته‌ایم.... الله أکبر کبیراً کبیراً! 🔸سکوت می‌کنم چون کلامی برای گفتن در برابر این همه ظلمت شیطان در خود نمی‌بینم. به یاد این آیه می‌افتم: 🌸إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا /همانا مبذّران و مسرفان برادران شیاطین هستند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد. 📖 سوره اسراء،۲۷ 🔸 ️ولی گیج هستم چون کار این‌ها از اسراف و تبذیر هم فراتر رفته است و اسمی برای این کار نمی‌توانم پیدا کنم. می‌گویم: خدایا! شیطان با ما چه می‌کند، قوم لوط باغ‌های خود را بر روی دیگران بستند و خودشان خوردند، انگار ما از قوم لوط هم فراتر رفته‌ایم که میوه روی درخت را حتی خودمان هم نمی‌خوریم.... ❓پسرم می‌گوید: پدر! خدا ببین باغ را به چه بندگانی می‌دهد؟ 🔸 می‌گویم: پسرم! این باغ را خدا به بندگانش نداده است، اگر خدا می‌داد در راه او می‌توانستند و می‌بخشیدند، این باغ را شیطان به آنان بخشیده است و بزودی است با آن در هر دو دنیا آنان را گرفتار آتش کند. پسرم! بین ثروتی که از دنیا خدا به انسان می‌دهد با ثروتی که شیطان از راه حرام به انسان می‌رساند تا زنده‌ای فرق بگذار!!! 🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان تکان دهنده زندگی موسس کارخانه جات معروف جهان که برای نخستین بار است می شنوید! همه ما بارها محصولات جهان را مصرف کرده ایم، اما با خدمتهای موسس میهن پرست و ایران دوست این کارخانه اصلا آشنایی نداشتیم! با دقت تا انتها ببینید! ایران امروز بیش از هر زمانی به چنین نخبگانی نیاز دارد! 👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
کابینه دولت حضرت مهدی ✍پیامبر اکرم فرمودند: وزیران مهدی همه عَجَم (غیر عرب) هستند و در میان آنها یک نفر هم عرب نیست ولی به عربی سخن می گویند و آنها «خالص ترین» و «برترین» وزیران هستند 📚 ینابیع الموده ج ۳ ص ۱۳۳ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✳️ زمان غسل جمعه ✳️ 💠 وقت غسل جمعه از اذان صبح است تا : ✅ آیات عظام خامنه ای ، مکارم ، وحید : تا اذان ظهر و بعد از ظهر به نیت ما فی الذّمه انجام دهد. ✅ آیت الله سیستانی : غروب آفتاب . ↙️ توجه : اگر در روز جمعه غسل نکنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضاى آن را به جا آورند و کسى که مى ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند مى تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد. ✳️ همه مراجع: مى‏تواند قضاى غسل جمعه را صبح شنبه تا غروب به جا آورد ولى قضاى آن در روزهاى ديگر وارد نشده است. ➖➖➖➖➖➖ 📝 توضیح المسائل مراجع مسئله مسأله 644 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☀️«وقت ظهور» درقرآن 👤 مفَضَّل میگوید از آقایم حضرت صادق پرسیدم: آیا ماموریت مهدی منتظر، وقت معینی دارد و مردم باید بدانند کِی خواهد آمد؟ ✨حضرت فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند!» عرض کردم، آقای من! چرا؟ ✨ فرمودند: «وقت ظهور همان ساعتی است که خداوند فرمود: 💠 يسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا علمها عند ربی لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّابَغْتَةً... [اعراف/۱۸۷] 👈🏼ترجمه: (ای رسول ما) درباره ساعة از تو می پرسند، بگو علمش فقط نزد پروردگار من است و هیچ کس جز او نمی تواند وقت آن را معین کند...» مفضل! زمان آن فقط نزد خداست... 📚 اثباة الهدی، ج۵، ص۱۴۳و۲۱۶ الزام الناصب، ج۱، ص۹۰ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✅ شیفتگان حضرت مهدی عج ✍حکایت شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد! پیرمرد ساده و مؤمنی بود، شاید حدود چهل پنجاه سال پیش در همین قمِ خودمان زندگی می کرد، سیمش به امام زمانش وصل، می گفت امام زمان ارواحنافداه عَطر یاس می دهند، اما نه از این یاسهای خودمان، یاس بهشتی یک سال یکی از علما به مکه مشرف می شوند و در مجلسی حضور می یابند که امام زمان ارواحنافداه هم حضور داشتند، نام افرادی که مولا از آنها رضایت دارند برده می شود، اسم آن پیرمرد هم میان آن نام ها به چشم می خورد. «آقا فخر تهرانی» خادم آن عالم وقتی ماجرا را می فهمد دامنش را می گیرد که آی پیرمرد! چه کرده ای که مولایت لبخند رضایت از تو بر لبانشان دارند؟ گریه می کند و می گوید مادر پیر و بیمارِ علویه ای دارم که حسابی به او رسیدگی می کنم، گمان می کنم رضایت مولا از آن عمل باشد... 💥آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند: ایشان(حاج آقا فخر تهرانی) روزی بعد از ایام اعتکاف به منزل حقیر آمد . به آقا فخر عرض کردم چه خبر ؟، فرمود: امسال در ایام اعتکاف گفتم خدایا رزق من حیث لایحسب خود را به من نشان بده، در صحن مسجد امام ایستاده بودم، پیراهن بلندی پوشیده بودم که یک جیب خالی داشت، بعد از درخواست من از خدا ناگاه دیدم جیب پیراهنم پر از پول شد و حال این که هیچ کس در اطراف من نبود. این نوع رزق نیز خالی از محاسبات ذهنی است و علت آن شخص یا موجودی نامرئی است. 📚برداشتی آزاد از زندگی مرحوم آقا فخر تهرانی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍂🍃🍂🍃 🍒 🍒 🌺سلام ، بهتر است بوی اخلاق و انسانیت بدهد🌸 نه بوی نفت و نیاز😱 یکی از بزرگان می‌گفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می‌برد و به او عمو نفتی می‌گفتند. یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟ گفتم: بله! گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟ گفت: قبل از اینکه خانه‌ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می‌گرفتی، حالم را می‌پرسیدی. همه اهل محل همین‌طور بودند. هرکس خانه‌اش گازکشی می‌شود، دیگر سلام‌علیک او تغییر می‌کند… از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت می‌داد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاق بدهد. سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال می‌کردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه‌ام را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. 🍒یادمان باشد، سلام‌مان بوی نیاز ندهد!🍒 ====================== @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟ جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری . جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه. پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی. جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من. دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد. برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست. جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد. جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم. پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی. 🔰🔰🔰🔰 @shamimrezvan @tafakornab
حكايت کوتاه📗 ♦️اربابی یکی را کشت و زندانی شد و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد. 🔹کار نیک منتی ندارد. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍀 🍀 ☘ ☘ ❇️روزی مجنون آهنگ دیار لیلی کرد. با بی قراری برشتری سوار شد و با دلی لبریز از مهر به جاده زد. در راه گاه خیال لیلی آنچنان او را باخود می برد. شتر نیز در گوشه ی آبادی بچه ای داشت. او هر بار که مجنون را از خود بیخود می دید به سوی آبادی بازمی گشت و خود را به بچه اش می رساند. مجنون هر بار که به خود می آمد در می یافت که فرسنگ ها راه را بازگشته است. او سه ماه در راه ماند پس فهمید که آن شتر با او همراه نیست ؛پس اورا رها کرد و پای پیاده به سوی دیار لیلی به راه افتاد..... به راستی مولانا با این حکایت نشان می دهد که روح ما همان مجنون است و عشق معنوی حق ، همان لیلی است. تن ما همان شتر است و وابستگی ها و دل مشغولی های جهان مادی بچه آن شتر است. وقتی از علت حقیقی بودنمان در جهان مادی که همانا شناخت حقیقت خویشتن است غافل شویم و به آن نپردازیم، به تن و خواسته های گذرای مادی تن سرگرم می شویم و از رسیدن به حقیقت بازمی مانیم. بهتراست موانع رسیدن به وصال را کنار بزنیم و با گام استوارتر عزم خانه ی دوست کنیم ... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی زیبا و تکان دهنده درباره اینکه خدا کجاست و در کجای زندگی ما قرار دارد ! شاید این داستان تاثیرش روی شما از هر چیز دیگری بیشتر باشد ! پس کلیپ را باز کنید و تا انتها ببینید و بدانید دستان خدا هر لحظه در دستان شماست !🙏 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨ ✨ به دنبال خدا نگرد ! خدا در بیابان‌های خالی از انسان نیست؛ در جاده‌های تنهای بی‌انتها نیست؛ خدا در قلبی است ڪه شاد می‌ڪنی در دستی است‌ ڪه به یاری می‌گیری ... https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b ღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهـی! درجـلال،رحمانی دركمال،سبحـانی مهـربانا تقدیر دوستانم را زیبـابنویس خوابی آرام خیالی آسـوده وفردایی پراز موفقیت برایشان رقم بزن 🌙✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 💖 ســـــــــلام 💖 صبح زیباتون بخیر و نیکی روز و هفته خود را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات بر حضرت محمد و خاندان مطهرش 🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🌹 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ امیدوارم به برکت صلوات، همگی روز و هفته ای پر خیر و برکت داشته باشیم ان شاءالله تعالی. 💖 شروع هفته تون پراز بهترینها @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh