eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🎋دمنوش زعفران-بهار نارنج باعث افزایش شادابی پوست می شود و سیاهی زیر چشم را کاهش می دهد! ☕️ ❌صبحانه هیچگاه سوسیس و کالباس و ترشیجات نخورید ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 سلام رورتون بخیر شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت ▪به حق سه ساله ارباب امیدوارم سه شنبه تون پر از برکت، سلامتی موفقیت ،سربلندی و عاقبت بخیری باشه 🖤 تقدیم به شما عاشقان اهل بیت(ع) حاجت روا باشید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
کودکی پیش خیاطی شاگردی می کرد روزی از روزها خیاط کاسه ای عسل به دکان آورد و برای اینکه کودک به عسل دست نزند. به او گفت: در این کاسه زهر است مراقب باش که از آن نخوری خیاط دکان را ترک کرد و کودک مقداری پارچه فروخت و مقداری نان گرفت و تمام عسل را خورد، وقتی خیاط برگشت سراغ پارچه را گرفت، کودک گفت اگر قول بدهی مرا نزنی به تو راست خواهم گفت کودک گفت: من غفلت و نادانی کردم و دزد پارچه را دزدید و از ترس اینکه مرا بزنی کاسه زهر را خوردم تا بمیرم ولی تا حالا زنده مانده ام، حالا دیگر خود دانی @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
پارچه فروشی می رود در یک آبادی تا پارچه هایش را بفروشد. در بین راه خسته می شود و می نشیند تا کمی استراحت کند. در همان وقت سواری از دور پیدا می شود. مرد پارچه فروش با خود می گوید: بهتر است پارچه ها را به این سوار بدهم بلکه کمک کند و آن ها را تا آبادی بیاورد. وقتی سوار به او می رسد، مرد می گوید: «ای جوان! کمک کن و این پارچه ها را به آبادی برسان». سوار می گوید: «من نمی توانم پارچه های تو را ببرم» و به راه خود ادامه می دهد. مرد سوار مسافتی که می رود، با خود می گوید: «چرا پارچه های آن مرد را نگرفتم؟ اگر می گرفتم، او دیگر به من نمی رسید. حالا هم بهتر است همین جا صبر کنم تا آن مرد برسد و پارچه هایش رابگیرم و با خود ببرم». در همین فکر بود که پارچه فروش به او رسید. سوار گفت: «عمو! پارچه هایت را بده تا کمکت کنم و به آبادی برسانم.» مرد پارچه فروش گفت:«نه! آن فکری راکه تو کردی من هم کردم». @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃💐🍃💐 نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد ... همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب ... پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ... صبح صدای پای سربازان را شنيد... چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند ... دو سرباز با تعجب گفتند : پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ... چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ... همسرش لبخندی زد و گفت : مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند " فکر زيادی انسان را خسته می کند ... درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن یا خواب می مانی...! یا از زندگی عقب در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده ....❗️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌟 🌟 خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید. روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود. در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن! کپی آزاد http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نذر کردم که اگر کرب و بلا قسمت شد جای رقیه به زیارت بروم... 🏴➣🖤⃟༈࿐⊹༅࿇༅༅࿇༅═┅ ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 (س) 🌴نازنین رقیه (س) ... 🌴کربلا میرم من جای تو رقیه 🎙 گروه سرود نجم الثاقب 👌بسیار دلنشین 💔 •┈••✾🍃🖤🍃✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♨️... نكته 1⃣: 🌱اگر به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود. نكته 2⃣: 🌱تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه». نكته 3⃣: 🌱سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد. نكته 4⃣: 🌱دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد. نكته 5⃣: 🌱كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم. نكته 6⃣: 🌱اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد. نكته 7⃣: 🌱اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود. نكته 8⃣: 🌱اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد. نكته 9⃣: 🌱هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (س) ♨️حضرت رقیه(س) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 🥀⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤🥀⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤🥀⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤🥀⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤 ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎مردی نزد امام سجاد(ع)آمد و گفت: «الان از مجلس "فلان" شخص می آیم. او درباره شما می گفت که (علی بن الحسین) شخصی گمراه و بدعت گذار است!» ✍️امام سجاد(ع) در پاسخ فرمودند: «حرف هایی که در مجلس خصوصی زده می شوند، امانت هستند و تو رعایت (حقّ مجلس) آن مرد را نکردی.و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از (برادرم) مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!» 📚الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص۱۳۸ ❌ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎 : 🔹 حسرت‌مندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند. 📚 بحارالأنوار: ص78، ص179 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎امام صادق(علیه السلام) شايسته نيست كه زن مسلمان،آن‏گاه كه ازخانه خويش بيرون مى‏ رود،لباس خودراوسيله جلب توجّه ديگران نمايد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh