eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
47.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 ▪والله‌ یَعْلَمُ‌ مافی ‌قُلوبِکُم(آیه۵۱)سوره احزاب میدانی؟! -فقط‌ میداند که ‌چقدر دوستټ‌ دارم حسین جان چقدر خسته ام از دوریت مولاجان 🥀 به تو از دور سلام ▪ السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍋سعی کنید هر روز صبح کمی لیمو ترش در آب بخورید ✅بهبود گوارش ✅افزایش انرژی ✅کمک به کاهش وزن ✅ضد سرطان ✅افزایش قدرت مغز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسوز ای دل ▪که امروز اربعین است ▪عزای پور ▪ختم المرسلین است ▪قیام کربلایش تا قیامت ▪سراسر درس، بهر مسلمین است ▪عزاداری هاتون قبول حق ▪اربعينِ حسینی تسلیت باد ▪حاجت روا باشید ان شالله @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍒 🍒 💎با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم.» از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریه‌ات را باید ببخشی.» زن با کمال میل می‌پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می‌گوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.» زن می‌پذیرد. مرد می‌پرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه‌ات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی‌.؟» زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟» مرد با آرامی گفت: «آری.» زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.» مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامه‌ای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر.» نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟» پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که می‌گفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمی‌کردم اینقدر احمق باشی‌. این روزها می‌توان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند!» ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
☑️ هزار بار ارزش خوندن داره ﭘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ اينستاگرام ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ : " ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ "... ! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ..؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ.. اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»! آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟؟ @tafakornab @shamimrezvan
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒داستان 🍒 💎مردی زن فریبكار و حیله گری داشت. مرد هرچه می خرید و به خانه می آورد، زن آن را می خورد یا خراب می كرد. مرد كاری نمی توانست بكند. روزی مهمان داشتند مرد دو كیلو گوشت خرید و به خانه آورد. زن پنهانی گوشت ها را كباب كرد و با شراب خورد. مهمانان آمدند. مرد به زن گفت: گوشت ها را كباب كن و برای مهمان ها بیاور. زن گفت: گربه خورد، گوشتی نیست. برو دوباره بخر. مرد به نوكرش گفت: آهای غلام! برو ترازو را بیاور تا گربه را وزن كنم و ببینم وزنش چقدر است. گربه را كشید، دو كیلو بود. مرد به زن گفت: خانم محترم! گوشت ها دو كیلو بود گربه هم دو كیلو است. اگر این گربه است پس گوشت ها كو؟ اگر این گوشت است پس گربه كجاست؟ ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و امروز اربعین است می آید زینبی با قامتی از غم خمیده چهل روز است حسینش را ندیده زبان اشک تنها می تواند شرح حالش را بگوید ▪اربعین حسینی تسلیت باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🚩🏴 امروز پس از چهل روز اسارت سر مقدس حسین(علیه السلام) در خاک پاک کربلا آرام میگیرد 🏴  اربعین حسینی تسلیت باد 🏴 ❥❥👉 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 خدایا در هر چهارشنبه چهار حاجتمان را روا کن گناهــی برایمان مگـذار جز آنکه بیامرزی و اندوهی برایمان مگذار.. جزآنکه برطرفش سازی دشمنــی برایمان مگذار جز آنکه آن را دورگردانی و قسم بحق چهار امام امروز همه دوستان و عزیزانم را حاجت روا و عاقبت بخیر بفرما 💚 آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🌹چهارشنبه تون پر از مهربانی خدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
 ✿﷽✿الهی به امیدتو سلام من به سلام بر امام حسین_ع سلام برباب الحوائج سلام برطفل شش ماهه سلام برعلی اکبر حسین سلام بر ۷۲ گل پرپر سلام بر زینب صبور_س سلام بر رباب محزون سلام بر تمام عزاداران سلام بر جا مانده های اربعین سلام عصرهمگی بخیر عزاداری شما قبول ▪اربعین سرور و سالار شهیدان ▪ بر همه ی عاشقانش تسلیت باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام حسين عليه السلام: ✅قويترين فرد در ايجاد ارتباط كسى است كه با كسى كه از او بريده رابطه برقرار كند إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ 📚ميزان الحكمه جلد1 صفحه 79 IMAM HOSEIN: Death on two legs is much higher than Life on knees. 💎امام حسین(ع): ✅مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
😒حکم شنیدن صدای گریه و شیون زنان برای مردان😒 : شنیدن صدای گریه 😭 و شیون 😩 نامحرم که در عزای اهل بیت علیهم السلام است (باتوجه به کنار هم بودن قسمت زنانه 🙍🏻 و مردانه 👨🏻 هیئت) برای مردان چه حکمی دارد؟ : ⬅️ در صورتی که مفسده ای نداشته باشد، فی نفسه اشکال ندارد. 🖥 سایت آیت الله خامنه ای @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ➖➖➖➖➖➖➖
الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ✨وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا ✨وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ✨وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا ✨أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾ ✨كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده ✨و خدا را بسيار به ياد آورده ✨و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏ اند ✨يارى خواسته‏ اند و كسانى كه ستم كرده‏ اند ✨به زودى خواهند دانست به كدام ✨بازگشتگاه برخواهند گشت (۲۲۷) 📚 سوره مبارکه الشعراء✍آیه ۲۲۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 ✅ پادشاهی وزيری داشت كه هر اتفاقی می‌افتاد می‌گفت: خيراست!! روزی دست پادشاه در سنگلاخها گير كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر بود گفت: خيراست! پادشاه از درد به خود می‌پيچيد،از رفتار وزير عصبی شد، او را به زندان انداخت، ۱سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله ای گرفتار شد كه بنابر اعتقادات خود، هر سال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود،سر می‌برند و لازمه اعدام آن شخص اين بود كه بدنش سالم باشد وقتی ديدند اسير، يكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند آنجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خير است! پادشاه دستور آزادی وزير را داد وقتی وزير ازاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت:خيراست! پادشاه گفت: ديگر چرا؟؟؟ وزير گفت: از اين جهت خير است كه اگر مرا به زندان نينداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می‌كردند. در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست در صراط مستقيم ای دل كسی گمراه نيست.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
🍝 برای کاهش وزن، شام را اوایل شب بخورید. ▫️هرچه زمان بین وعده شام و وعده صبحانه روز بعد طولانی تر باشد، وضعیت سوخت و ساز بدن بهتر می شود و این امر به کاهش وزن کمک می کند. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒 🍒 💠بچه که بودم، سر نمازم با صدای بلند دعا کردم "خدایا یه دوچرخه به من بده" پدرم شنید، گفت: بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست، کار خدا لطف به بندگانش است و خصوصا ببخش گناهان، نه دوچرخه دادن. صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و سر نمازم دعا کردم: خدایا منو بابت تمام گناهانم ببخش. بابام شنید: گفت: آفرین پسرم، حالا شدی یک آدم خوب !!! ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
سفر شگفت‌انگیز امام صادق علیه‌السلام با کشتیِ که پرچم آن منقش به نام حضرت مهدی عجل‌الله فرجه بود... داودبن‎کثیر رقّّی گوید: وارد شهر مدینه شده و به محضر امام صادق -علیه السلام- شرفیاب گردیدم، هنگامی‌که در مجلس ایشان جای گرفتم شروع به گریه نمودم. امام صادق«علیه السلام» فرمود: «داود! چه‌چیز باعث گریه‌ی تو شده است»؟ عرض کردم: «ای پسر رسول خدا«ص» عدّه‌ای به ما می‌گویند: خداوند به شما اهل بیت پیامبر فضیلتی خاص غیر از آنچه به دیگران نیز داده، عنایت نکرده و برتری خاصی به شما غیر از آنچه به دیگران بخشیده، نداده است»؟! امام فرمود: «نفرین شده‌ها دروغ گفته‌اند». آنگاه برخاست و با پای خویش ضربه‌ای به دیوار خانه زد. و خطاب به آن فرمود: «به قدرت خدا به‌ وجود آی»! ناگهان یک کشتی از یاقوت سرخ به‌ وجود آمد که در وسطش مروارید سفیدی قرار داشت و بر بالای کشتی، پرچم سبزی بود که بر رویش نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست، محمّد -صلی الله علیه و آله- رسول خداست و قائم -عجل الله تعالی فرجه الشریف- دشمنان را به هلاکت خواهد رساند و مؤمنان را برخواهد انگیخت و خداوند او را به‌وسیله‌ی فرشتگان یاری خواهد ساخت». و در وسط کشتی چهار صندلی از انواع گوهرها بود که امام صادق «ع» بر یکی از آن‌ها نشست و مرا بر یکی از آن‌ها و فرزندشان موسی (امام کاظم (علیه السلام)) را بر یکی و فرزند دیگرشان اسماعیل را بر یکی دیگر از آن‌ها نشاند و خطاب به کشتی فرمود: «به برکت خداوند عزّوجلّ به راه بیافت». کشتی در دریایی خروشان که سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بود به حرکت درآمد و میان کوه‌هایی از مروارید و یاقوت روان شدیم تا به جزیره‌ای رسیدیم که در میانش گنبدهایی از مروارید سفید بود و فرشتگان گرداگرد آن‌ها حلقه زده بودند و ندا می‌دادند: «خوش آمدی! خوش آمدی! ای پسر رسول خدا «صلوات الله و سلامه علیه و اله »! امام صادق«علیه السلام» فرمود: «این‌ها گنبدهای امامان از خاندان و نسل محمّد -صلی الله علیه و آله- هستند، هرگاه یکی از ایشان از دنیا برود نزد این گنبدها بیاید تا فرا رسیدن آن زمانی‌ که خداوند در قرآن فرموده است: «سپس شما را بار ديگر بر آن‌ها چيره مى‌كنيم و شما را به‌وسيله‌ی اموال و فرزندان كمك خواهيم‌ كرد؛ و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار مى‌دهيم.(اسراء/۶) 📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۴ 📗مسند الإمام الصادق، ج۱، ص۱۲۵ 📗بحار الأنوار،ج ۴۷، ص ۱۵۹ 📗دلایل الإمامهًْ، ص۲۹۴ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
پنبه دزد، دست به ریشش می‌کشد یکی بود یکی نبود, تاجری بود که کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه شده بود . تا آنجا که بازرگانان دیگر به او حسودی می‌کردند یک روز یکی از بازرگان‌ها نقشه‌ای کشید و شبانه به انبار پنبه‌ی تاجر دستبرد زد. به تنهایی شب تا صبح پنبه‌ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه‌ی خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبر دار شد که ای دل غافل تمام پنبه‌هایش به غارت رفته است. داد و فریاد کنان به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم. قاضی هم دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه‌ها را. قاضی با عصبانیت گفت: چرا دست خالی برگشتید؟ حتی به کسی مشکوک نشدید. ماموران گفتند: چرا بعضی‌ها درست جواب ما را نمی‌دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: از این ستون به آن ستون فرج است بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را دستگیر کردند و آوردند. قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این‌ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه‌ها را از سر و ریش خودش پاک کند. ناگهان یکی از همان تاجرهای محترم دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند. قاضی گفت: دزد همین است. تاجر محترم گفت: من پنبه‌های همکارم را ندزدیده‌ام ؟ قاضی گفت: همین حالا مامورانم را می‌فرستم تا خانه‌ات را بازرسی کنند. یک‌ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه‌ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد و از آن به بعد می‌خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می‌دهد. می‌گویند: پنبه دزد، دست به ریشش می‌کشد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مردی در کاروانسرا بود که صبح چون از خواب برخاست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و به راه خود ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند: غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم، غم خوردن را جایی نیست.» آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقۀ من بر او از مالم محسوب می‌شود، یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش بوده که من نمی‌دانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.» مطالب مشابہ ↩️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
❁﷽❁ ✴️حکایتی بسیار عجیب و شگفت انگیز 💠مردی از حضرت موسی علیه السلام درخواست کرد که برای من دعا کن تا خداوند فلان حاجتم را که خودش می داند برآورد. 🌷حضرت موسی (ع) دعا کرد. 💠ساعتی پس از دعا، حیوان درنده ای به آن مرد حمله کرد و به شکل فجیعی او را درید و گوشت بدنش را خورد و او را کشت‼️ حضرت موسی (ع) با تعجب عرض کرد: ✍🏻خدایا، راز این حادثه چه بود؟ خطاب رسید ای موسی (ع)، این مرد از من درخواست از کرد و می دانم که او به آن درجه با اعمالش نمی رسید. او را گرفتار آن درنده کردم که دیدی، تا همین گرفتاری را وسیله ای برای رسیدن او به این درجه نمایم. ✍🏻 بسیاری از بلایایی که بر انسان وارد می شود، یا برای بخشش گناهان و یا برای ترفیع رتبه و مقام در آخرت است... مطالب مشابہ ↩️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندارم آروم که شد... خبرداری کہ عاشقت خونه نشین شد...💔 📲 ❏اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ❏ ✦گَر‌نخیٖزۍ‌'‌طُ'‌‌ز‌جـٰا‌کـٰار‌‌حُسیـٖטּ‌سَخت‌‌تَر‌است.. نِگراטּ‌حَرمم‌آبرویَم‌دَر‌خطر‌اَست..![😭] . ⌈🌻↝@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام گره های پوچ دلم را باز میکنم. به جایش تو بند های دلم را گره بزن به مهربانیت به همراهیت به دست های قدرتمندت... تو حرکتم را به برکت برسان! فقط تو خدای من باش... 🕋به کانال ما بپیوندید 👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ برﺍﯼ ﺁﺩمها ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾزند ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭستند...! خاطره ﻫﺎﯼ "خوب" ﺑﺴﺎﺯ .. ﺁﻧﻘدر ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬاشتی ﻭ ﺭﻓـتي ﺩﺭ ﮐﻨﺞ قلبشان ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ .. ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: كاش بود..! ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ کنند ﻭ بخواهند باشي.. ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩلتنگ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ .. ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ "سخت" ﺍﺳﺖ ﻭلي ﺗﻮ "خوب" ﺑﺎش😊 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh