eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
112 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نه خانی اومده نه خانی رفته روزی شخصی خربزه ای مي خرد برای خانه، در راه وسوسه شده كه خوب است خربزه را ببرم به رسم بزرگان وگوشتش را بخورم و باقي اش را كناربگذارم تا اگر كسي از اينجا رد شد فكر كند كه خاني از اينجا گذشته و گوشت خربزه رو خورد ه و گوشتش رو انداخته اينجا به اين نظر گوشت خربزه رو خوردو خواست پوستش رو دور بندازه كه با خودش گفت:بهتره پوستش رو هم گاز بزنم تا مردم فكر كنن نوكري هم بوده پوست خربزه را گاز زده و خواست پوست نازك شده رو دور بیاندازد كه به اين فكر افتاد كه پوست خربزه رو هم بخورد تا مردم بگویند نه خاني اومده و نه خاني رفته. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🔻حکایت فرعون و خداپرست📿 در زمان فرعون دو نفر بدخواه نزد او رفته از شخص سومی که خداپرست بود بدگویی کردند و گفتند: او پروردگار دیگری را پرستیده، تو را به خدایی قبول ندارد. فرعون گفت: او را نزد من بیاورید. دستور او را اطاعت کردند و مرد خداپرست را پیش فرعون بردند. در این وقت فرعون از دو مرد سعایت کننده پرسید: پروردگار شما کیست؟ گفتند: پروردگار ما تویی. فرعون از خداپرست پرسید: پروردگار تو کیست؟ مرد مومن گفت: پروردگار من همان پروردگار ایشان است. (منظور مرد مومن، خالق آن دو مرد بود که پروردگارعالمیان است) فرعون تصور کرد که او را می گوید بنابراین سعایت کنندگان را سرزنش کرد و از دربار راند. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🔻نان و خدا آورده اند کـه مردی از دیوانه اي پرسید اسم اعظم خدا را میدانی؟ دیوانه گفت: نام اعظم خدا نان اسـت اما این را جایی نمی توان گفت. مرد گفت: نادان شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا نان اسـت؟ دیوانه گفت: در قحطی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم، نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم. از آنجا بود کـه فهمیدم. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچیز که دل بدان گـراید گر جّهد کنی به دست آیـد 😉👌 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌•.‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨برایت چه بخواهم ز "خدا" ؟ 🌸بهتر از اینكه ✨خودش پنجره باز اتاقت باشد 🌸عشق، محتاج نگاهت باشد ✨خلق، لبریز دعایت باشد 🌸و دلت تا به ابد ✨وصل خدایی باشد 🌸که همین نزدیکی‌ست ✨شبتون بخیر و زیبا 🌙   @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
744.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو روز شما پر برکت با صلوات بر محمد (ص) و خاندان مطهرش... 🌸یکشنبه تون معطر به 🌸عطر خوش صلوات 🌸 اللَّـهُمَّ 🌸 🌿 صَلِّ 🌿 🌸 عَلَى 🌸 🌿 مُحَمَّد 🌿 🌸وعلی آلِ 🌸 🌿 مُحَمَّد🌿 ‎‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
674.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋🌹 عشـق،هر روز به تکرار تو برمی خیـزد اشک هرصبح به دیدار تو برمی خیـزد ای مسافر!به گلاب نگهم خواهم شسٺ گرد و خاکی که ز رخسارتوبرمی خیزد اللهم عجل لولیک الفرج💖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔸حاج حیدر پنبه‌فروش از مؤمنان راستین بود که روزی از تبریز بار شیشه به عثمانی (ترکیه) می‌برد. در خوی به مسجد حاجی‌بابا برای خواندنِ نماز ظهر رفت. مرحوم حاج میرعلی محدّث بالای منبر در حال موعظه بود که به این آیه رسید: 🌸 إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا 🔸 ️ما بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌های عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آن‌ها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت.) 📖 سوره احزاب/۷۲ 🔸 به ناگاه بر سر کوبید و از مسجد بیرون رفت و یک ساعت سجده می‌کرد و می‌گریست. می‌گفت: من هر وقت شتر را بار شکستنی می‌زنم، حیوان زبان‌بسته می‌فهمد و آرام از زمین برمی‌خیزد و آرام راه می‌رود و آرام می‌نشیند که مبادا بار امانتی که بر دوش دارد، بشکند. وای بر حال من! اندازه شتری هم صاحب خویش را نمی‌شناسم و بار انسانیّت را هر گونه بخواهم حمل می‌کنم..... ❓ خدایا! جوابِ تو در قیامت چه خواهم داد؟!!! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۸نشانه فقر ویتامین D 😞افسردگی 😣شکستگی استخوان 😖دردهای مزمن وضعف عضلانی 🙍‍♂ریزش مو 😴خواب آلودگی 😥فشارخون بالا 😰تعریق بیش از حد ⚠️کاهش ایمنی بدن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خدا ۱- از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟! گفت : آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند، چگونه فرشته روزی اش مرا گم میکند ! ۲-پسری با اخلاق اما فقیر به خواستگاری دختری میرود ، پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد ، به تو دختر نمیدهم ! پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود ، پدر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: ان شاءالله خدا او را هدایت میکند ! دخترگفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد !؟ ۳- از حاتم طایی پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت : آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود ، یکی را شب برایم ذبح کرد ! از طعم جگرش تعریف کردم ، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت : پانصد گوسفند به او هدیه دادم ! گفتند: پس تو بخشنده تری؟ گفت: نه ! چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم... ۴-عارفی را گفتند : خداوند را چگونه میبینی؟ گفت : آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم را میگیرد👌 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان