eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻مکافات فرعون 🌱درباره‌ی فرعون که مدعی خدایی شد و عمرش طولانی بود، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت‌شده که او به دو صفت بود؛ یکی این‌که اخلاقش نیکو بود و دیگر اینکه مردم به‌راحتی و بدون مانع به نزدش می‌رفتند. پس خدا دوست داشت به خاطر این صفات، او را پاداش دهد. (و او سال‌ها عمر کرد.) 📚(سفینه البحار، ج 1، ص 212) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔻مرد آزاده همسر مرد آزاده ای به او گفت: نمی بینی که یارانت به هنگام گشایش، در کنار تو بودند و اینک که به سختی افتاده ای ، تو را ترک کرده اند؟ او گفت : از بزرگواری آنهاست که به هنگام توانایی، از احسان ما بهره می بردند و حال که ناتوان شده ایم ، ما را ترک کرده اند. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸می‌خواستم خـدا را نوازش کنم 🍃ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن 🌸خواستم دستان خـدا را بگیرم 🍃ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر 🌸خواستم چهره خداوند را ببینم 🍃ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر 🌸خواستم رنگ خـدا را ببینم 🍃ندا آمد؛ بی رنگی عارفان را بنگر 🌸خواستم به خانه خـدا بروم 🍃ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن 🌸خواستم صبر خـدای را ببینم 🍃ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن ♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💢 روزي بهلول بر هارون وارد شد هارون گفت ای بهلول مرا پندی ده بهلول گفـت ای هـارون اگر در بیابانی که هیچ آبی در آن نیست و تشنگی بر تو غلبه نماید و نزدیک مرگ شوی ، آیا چه میدهی که تو را جرعه ای آب دهند که عطش خود را فرو نشانی؟ هارون گفت : صد دینار طلا بهلول گفـت : اگـر صـاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی ؟ گفت : نصف پادشاهی خود را می دهم بهلول گفت پس از آنکه آب را آشامیدي ، اگربه مرض حبس الیوم مبتلا گردي و رفع آن نتوانی باز چه میدهی که کسی علاج آن درد را بنماید ؟ هارون گفت نصف دیگر پادشاهی خود را بهلول جواب داد : پس مغـرور بـه ایـن پادشـاهی مبـاش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکویی کنی ؟! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب‌ها دستمان بہ خدا نزدیڪتر مےشود پس بیا دعا ڪنیم پـروردگـارا امروزمان را باز هم بہ ڪرمت ببخش و یارے ڪن درپیشگاهت روسفید باشیم. "شبتون در پناه خدا" http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─    
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازلباسهای کهنه تو کمدت خسته شدی ?😔 دوست داری لباسای نو برای خودت و بچه هات بخری؟😊 💜قیمت عالییییی👌 💜جنس و کیفییت تضمینی👌 💜تنوع بالا👌 💜ارسال رایگان👌 💜همراه با پورسانت همکاری👌 بیا اینجا بهت مشاوره میدم تا بهترین رو انتخاب کنی👇 https://eitaa.com/joinchat/4162257079C30f0504abe برای دریافت مشاوره عدد۲ رو برام بفرست😊
✨﷽✨الهی به امیدتو 💐روزتان معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد        (علیهم السلام)💐 🌺💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ      وَ آلِ مُحَمَّدٍ  وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺💚السلام علیک یابقیة الله    (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💚🌺السلام علیک یااباعبدالله        الحسین (علیه السلام) 🌺💚السلام علیک یا علی ابن         موسی الرضا(علیه السلام) 💐السلام علیکم یا اهل البیت النبوه         جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ای عشقِ بی‌نشان ای ماهِ جمکران عجل ظهورک یا صاحب‌الزمان سالهای بدون مهدی (عج) 💔 🤍🌼 🌼 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ من سجـده به خاک جمکران می‌خواهم از یـــوسـف گمگشتــه نشــــان می‌خواهم فــریـاد و فغـــان، از غـــم تنهــــا بــودن من مهــــدی صــاحب الـــزمان می‌خواهم 🌼 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦈 این است آفرینش خدا👆 😳عظمت خدا رو با این تصاویر و این آیات ببینید و بشنوید... 🤔کجای دنیا هست که اثری از وجود خدا نداشته باشه؟!!! سوره لقمان آیه ۱۱ (عبدالباسط) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃 گیاهان مفید را بشناسید...👇 🍃کاسنی که گیاه بسیار مناسب برای کبد است. 🍂شاه تره یک گیاه بسیار مناسب برای الرژی هاست. 🍃عناب باعث کاهش حرارت خون و کبد میشود و خواص ضد الرژی و ضد التهاب دارد. 🍂شیرین بیان یک گیاه ضد التهاب و اثرات شبیه کورتون دارد. 🍃سرکه انگبین که ترکیبی از سرکه و عسل میباشد برای پاکسازی کبد بسیار خوب است. 🍂خاکشیر یک گیاه معتدل به سمت تری است و برای التهاب و حرارت کبد موثر است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ماجرایی واقعی درباره ی ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:   این ماجرا بر گرفته از کتاب دانستنیهایی درباره جن میباشد.  تالیف حضرت حجته السلام والمسلمین حاج شیخ ابوعلی خداکرمی   ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:   مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد.   در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم .   لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواریو در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .      ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند .   در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است.   .روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.   تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود. چندی بعد حاجت به دیدار ان ها امد وگفت من می خواهم به مردم بی بضاعت کمک کنم وان ها را درمان کنم باید از خانه پدرت بروی ومستقل شوی وجوان نیز همین کار را انجام داد ودر منزلش به معالجه بیماران بی بضاعت از فلج تا نازایی و بیماری های دیگر پرداخت ولی بعد از مدتی اورا به اتهام نداشتن مدارک بازداشت کردن وجوان به تمام کارهایش اعتراف کرد واینکه مجبور بوده از حاجت اطاعت کند ودر غیر اینصورت اورا اذیت می کردن و در اخر با دیدن تشخیص درست بیماری ومعالجه ان او را تبرئه وازاد کردند @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان