هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر هفته با مردمی روبرو میشویم
که دوست دارند هنرمند یا نویسنده شوند،
اما مطمئن هستند که نمیتوانند آرزوی خود را برآورده کنند.
هنگامی که از آنها علت را میپرسیم،
میگویند از استعداد یا معلومات کافی برخوردار نیستند.
آنها به دلایلی که برای شکست ارائه میدهند
ایمان دارند، اما به رؤیاهایشان نه!
👤 #دبی_فورد
📙 #نیمهتاریک_وجود
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
848.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا تنها روزنه امید است
که بسته نمیشود
خدا کسی است که
با دهان بسته هم میشود صدایش کرد
و با پای شکسته سراغش رفت
و با دل شکسته صدایش کرد
اوخریداری است که
اجناس شکسته را بهتر میخرد
آرزو میکنم غیر از خـــدا
محتاج کسی نشوید 🤲🌷
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تلنگر
این عکس فوق العادهاس 👌
وقتی تو کار و زندگی دیگران سرک میکشی
یکی دیگه هم هست که تو زندگی تو سرک بکشه...!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺رسول الله صلی الله علیه وآله فرمودند:
📄عَنْ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَّهُ قَالَ: يَا أَحْمَدُ لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ وَ لَوْ لَا عَلِيٌّ لَمَا خَلَقْتُكَ وَ لَوْ لَا فَاطِمَةَ لَمَا خَلَقْتُكُمَا
خداوند به من فرمود:
ای احمد اگر تو نبودی آسمانها را خلق نمیکردم.
اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمیکردم.
اگر فاطمه سلام الله علیها نبود شما دو تا را خلق نمیکردم.
📚(جنة العاصمة ص۲۴۸)
📖#حدیث_گرافی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌙ازخداخواهانم
⭐️در فراسـوی
🌙این شب تاریـک
⭐️نورعشق بی حدش را
🌙بتاباندبرخوشه آرزوهای
⭐️شماتاصدهاستاره بروید
🌙برای اجابتشان
🌟شبتون بخیر
♡• •♡
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_بیست_و_سوم
🔹محاوره ابراهیم علیه السّلام با ستاره پرستان «۲»🔹
ابراهیم علیه السّلام با عقاید خود وطن و قوم خویش را ترک کرد تا مگر مردمی را بیابد که به حرف او گوش دهند و عقل و تدبیر خود را بر پیروی از هوای نفس و انحراف و گمراهی ترجیح دهند. ابراهیم با این امید وارد حرّان شد ولی گمراهی و انحراف را در این قوم نیز مشاهده کرد، زیرا مردم این سرزمین خدا را کنار گذاشته به عبادت ستارگان روآورده بودند.
ابراهیم علیه السّلام تصمیم گرفت آنان را به خطای خود متوجه سازد و فساد عقایدشان را بر آنها اثبات کند. او برای اینکه در هدف خود به نتیجه برسد از راه عقل و طریق برهان وارد شد تا آنگاه که حق آشکار می گردد، آن را بشناسند و راه هدایت و رستگاری را دریابند و به دعوت ابراهیم گوش فرادهند و از رسالت او پیروی نمایند.
شب فرارسید و تاریکی فضای اطراف ابراهیم را پوشاند، ابراهیم ستاره ای را که قوم پرستش می کردند، مشاهده کرد و در همین موقع در میان عده ای از ستاره پرستان که به شب زنده داری و صحبت مشغول بودند ایستاد و برای نتیجه گیری از این نشست به صورت ظاهر با آنان همفکری کرد و گفته آنان را تکرار نمود و با اشاره به ستاره گفت: این خدای من است!
#محاوره_ابراهیم_علیه_السّلام_با_ستاره_پرستان
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
🔻 صبح است نه شام
روزى دوستان يحيى بن معاذ، از هر درى سخنى مىگفتند و يحيى، مىشنيد و هيچ نمىگفت .
يكى از آن ميان گفت: دنيا چون به مرگ آلوده است و عاقبت آن گور است، به جوى نيرزد.
آن يكى مىگفت خوش بودى جهان گر نبودى پاى مرگ اندر ميان
يحيى به سخن آمد و گفت: خطا گفتيد.
اگر مرگ نبود، دنيا به هيچ نمىارزيد. گفتند: چرا؟
گفت: مرگ، پلى است كه دوست را به دوست مىرساند .
كسى خواهد كه تا ابد در فراق باشد و روى دوست نبيند؟ حسرت مردگان آن نيست كه مردهاند؛ حسرتشان آن است كه زاد با خود نياوردهاند . مرگ، تو را از چاهى، به صحرا مىاندازد و از تنگنايى به فراخى. آغاز است، نه پايان؛ منزل است نه مقصد؛ صبح است نه شام .
📚 حکایت پارسایان ،رضابابایی
#حکایت
#مرگ
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
🔻حکایت خوبان
سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بینوا میبخشید.
روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن نابکار منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن نابکار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن زن با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم.
#داستان
#امام_حسین
#پاکی
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
♨️داستان خویشاوند الاغ
⚡️روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
⚡️شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
⚡️ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
🔻#بجاينفريندعاکنید
🔸ابراهيم اطروش مي گويد : با معرفت كرخي بر كنار دجله نشسته بوديم .
🔹ديديم عده اي جوان در قايقي نشسته و در ضمن حركت به قاضي و آوازه خواني و نواختن موسيقي و شرب خمر مشغول هستند .
🔸بعضي از دوستان از معروف كرخي خواستند كه آنها را نفرين كند . او دستهايش را بلند كرد و گفت :
🔹خدايا همانطور كه آنها را در دنيا شاد كردي ، در آخرت هم آنان را شاد بفرما !
🔸دوستان به او گفتند : ما از تو خواستيم آنها را نفرين كني ، اما تو برايشان دعا كردي ؟
او گفت : اگر خدا بخواهد آنها را در آخرت شاد فرمايد وسائل توبه كردن آنان را فراهم مي آورد .
📚شنیدنی های تاریخ 393_محجةالبیضاء ج7 ص 268
✅قابل توجه کسانی که فرزندانشان و همسایه ها را به راحتی نفرین می کنند.
به جای نفرین دعا کنیم..
#نفرین #دعا
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
🌸 #ضرب_المثل
#حاجی_ما_هم_شریکیم
در روزگاران گذشته طولانی ترین سفر مردم سفر حج بود. در یکی از آن روزگاران گروهی از مسافران مکه از صبح تا عصر سوار بر اسب ها و قاطرهایشان بودند و کلی خسته شده بودند. تا اینکه در نزدیکی مقصد در جایی چادر زدند و برای اینکه غذا آماده شود، هر کدام کاری انجام دادند. بالاخره غذا آماده شد و بوی خوش آن همه جا پیچید.
همین که آماده خوردن آن شدند گروهی به آن ها نزدیک شدند و گفتند: «حاجی ما هم شریکیم»! آشپزباشی گفت: «ولی این غذا کم است و هر کس چیزی برای درست کردن آن آورده است.»
آن ها هم بدون درنگ یک موش داخل دیگ انداختند و گفتند: «ما هم شریکیم چون ما هم گوشت آورده ایم.» با دیدن این صحنه حاجی ها ناراحت شدند و حالشان بد شد و گفتند: «گوشت موش حرام است و اصلا ما غذا نخواستیم.» با دیدن این وضع،آن گروه سواستفاده کردند و غذا را تا ته قابلمه خوردند و گفتند; چون خودمان باعث شدیم غذای شما حرام شود خودمان همه را می خوریم.
حاجی ها هم مجبور شدند با نان و پنیر خودشان را سیر کنند. از آن زمان به بعد این ضرب المثل را درباره کسانی که برای رسیدن به خواسته شان، بدون زحمت کشیدن و با حیله گری و فریب سعی می کنند از نتیجه کار و تلاش دیگران بهره برداری کنند، بکار می برند.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝