🌸✨داستان زیبای شخصی که فقط یک روز زندگی کرد✨🌸
دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد
به پر و پای فرشته و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن"
لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...'
خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمیيابد هزار سال هم به كارش نمیآيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن'
او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش میدرخشيد، اما میترسيد حركت كند، میترسيد راه برود، میترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايدهای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم'
آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد میتواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، میتواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند ....
او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما....
اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمیشناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد،،مهربانی کرد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگی كرد
فردای آن روز فرشتهها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است.
امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد⁉️
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌺✨🌿✨🌸✨🌿✨🌺✨
💠گنج عبيد زاکاني 💠
عبيد زاکاني هنگام مرگ به فرزندان خود وصيت کرد
بعد از مرگش گنجينه جواهرات او را بگشايند و آن چه را در آن نهفته است تصرف کنند.
فرزندان پس از آن که پدر را به خاک سپردند، گنجينه را گشودند اما به جاي جواهرات اين بيت شعر را بر کاغذي نوشته يافتند.
خداي داند و من دانم و تو هم داني
که يک فلوس ندارد عبيد زاکاني
✅ به شهر حکایت وارد شوید:
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌸🌸🌷🌷🌹🌹🍃🍃🌸🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #نماز_آیات
🌒 زمان ادای نماز آیات
🔷وقت ادای #نماز_آیات (خورشید و #ماه_گرفتگی ) از هنگام شروع گرفتگی تا زمان شروع باز شدن آن است و احتیاط ترک نشود که قبل از آن که شروع به باز شدن نماید به انجام نماز بشتابد و اگر از آن وقت تأخیر انداخت، باید نماز را با نیت قربة إلی اللّه (بدون نیت قضا و ادا) بخواند.
#خسوف
#نماز_ماه_گرفتگی
#وقت_نماز_آیات
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ
✨وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ
✨رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
✨وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ
✨خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۰۰﴾
✨و پيشگامان نخستين از مهاجران
✨و انصار و كسانى كه با نيكوكارى
✨از آنان پيروى كردند خدا از ايشان
✨خشنود و آنان نيز از او خشنودند
✨و براى آنان باغهايى آماده كرده
✨كه از زير درختان آن نهرها
✨روان است هميشه در آن جاودانه اند
✨اين است همان كاميابى بزرگ (۱۰۰)
📚سوره مبارکه التوبة
✍آیه ۱۰۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_ سی_و_دوم
✍((نمازقضا))
🌷توی راه ... توی ماشین ... چشم هام رو بستم تا کسی باهام صحبت نکنه ... و نماز شبم رو همون طوری نشسته خوندم ...
🍃نماز صبح ... هر چی اصرار کردیم نمی ایستاد ... می گفت تا به فلان جا نرسیم نمی ایستم ... و از توی آینه ... عقب... به من نگاه می کرد ...
🌷دیگه دل توی دلم نبود ... یه حسی بهم می گفت ... محاله بایسته ... و همون طوری نماز صبحم رو اقامه کردم ...
توی همون دو رکعت ... مدام سرعت رو کم و زیاد کرد ... تا آخرین لحظه رهام نمی کرد ... اصلا نفهمیدم چی خوندم ...
🍃هوا که روشن شد ایستاد ... مادرم رفت وضو گرفت ... و من دوباره نماز صبحم رو قضا کردم ... توی اون همه تکان اصلا نفهمیده بودم چی خوندم ... همین طور نشسته ... توی حال و هوای خودم ... به مهر نگاه می کردم ...
- ناراحتی؟ ...
🌷سرم رو آوردم بالا و بهش لبخند زدم ...
- آدم، خواهر گلی مثل تو داشته باشه ... که می ایسته کنار داداشش به نماز ... ناراحتم که باشه ناراحتی هاش یادش میره ...
🍃خندید ... اما ته دل من غوغایی بود ... حس درد و شرمندگی عمیقی وجودم رو می گرفت ...
- واقعا که ... تو که دیگه بچه نیستی ... باید بیشتر روی تمرکزت کار کنی ... نباید توی ماشین تمرکزت رو از دست می دادی ... حضرت علی ... سر نماز تیر از پاش کشیدن متوجه نشد ... ولی چند تا تکان نمازت رو بهم ریخت ...
🌷و همون جا کنار مهر ... ولو شدم روی زمین ... بقیه رفتن صبحانه بخورن ... ولی من اصلا اشتهام رو از دست داده بودم ...
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_سی_و_سوم
✍((دلت می آید؟))
🌷نهار رسیدیم سبزوار ... کنار یه پارک ایستادیم ... کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ...
سر سفره نشسته بودیم ... که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال ... و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد ...
🍃- من یه دختر و پسر دارم ... و ... اگر ممکنه بهم کمکی کنید ... مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید ...
🌷پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت ...
- آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟ ... که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید ...
سرش رو انداخت پایین که بره ... مادرم زیرچشمی ... نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد ...
🍃و دنبال اون خانم بلند شد ...
- نگفتید بچه هاتون چند ساله ان؟ ...
با شرمندگی سرش رو آورد بالا ... چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد ... با خوشحالی گفت ...
🌷- دخترم از دخترتون بزرگ تره ... اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست ...
🍃نگاهش روی من بود ... مادرم سرچرخوند سمت من ... سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ...
سعید خودش رو کشید کنار من ...
🌷- واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟... تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ ... بابا رو هم که می شناسی ... همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره ... برو یه چیزی به مامان بگو ... بابا دوباره باهات لج می کنه ها ...
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام کاظم علیه السلام:
مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار
📚تحف العقول، ص۳۹۷
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام رضا عليه السلام:
يك كار نيك پنهانى، با هفتاد كار نيك[علنى] برابرى مى كند
المُستَتِرُ بالحَسَنةِ تَعدِلُ سَبعينَ حَسَنةً
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام جواد علیه السلام:
نعمتی که شکر آن گزارده نشود، مانند گناهی است که آمرزیده نشود
نِعمَةٌ لا تشكَرُ كَسیِّئَةٍ لا تُغْفَرُ
📚نزهه الناظر، ص۱۳۷
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎امام هادی علیه السلام:
بر زیردستان خشمگین شدن نشانه پَستی است
اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِكُ لُؤمٌ
📚بحارالانوار، جلد78، صفحه370
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅خواص خوردنیهای سیاه:
⚫️شاتوت:تقویت سیستم ایمنی
⚫️خرما:ضدیبوست،دشمن کمخونی
⚫️تخمه آفتابگردان: پیشگیری ازعفونت
⚫️شکلات تلخ: تقویت هوش
⚫️چای: کاهش میکروبهای دهان
⚫️مویز: ضدپوسیدگی دندان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_واقعی
🔴اسماعیلطلا کیست؟
⁉️چرا سقاخانه حرم امام رضا به نام او مشهور است؟
از میان سقاخانههایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروفترین و قدیمیترین آنهاست.
سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و یکی از فرماندهان فتحعلیشاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد.
🔅اسماعیل طلا کیست؟
ماجرا از این قرار بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولتهای خارجی بستهای به عنوان هديه به دربار رسيد
و شاه قصد گشودن آن را كرد.
«اسماعيلخان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود
چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت.
اتفاقا هنگام باز كردن بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد.
🔅 فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سرداراسماعيلخان سكههای طلا به او مرحمت شود.
چنين كردند و اسماعيل خان معروف به «زر ريز خان» شد.
🔅 او آن طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایههای سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود
از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» میشناسند.
💕 💕
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
❣پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد
همین که دیگر میل خرید یک جوراب سفید را نداشته باشی
همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند
همین که فکر سفر برایت کابوس باشد
همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد
همین که در دیروز زندگی کنی
از آینده بترسی
و زمان حال را نبینی
بی آرزو باشی ... بی رویا باشی
بی هدف باشی ... عاشق نباشی
برای رسیدن به عشق خطر نکنی
برای آرزوهایت نجنگی
یاد دوستی در قلبت نباشد
شک نکن حتی اگر جوان باشی
پیرگشته ای
((( زندگی را زندگی کن )))
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب زیبا✨
من دعایتان میکنم به خیر
نگاهتان میکنم به پاکی
یادتان میکنم به خوبی✨
هر جا هستید بهترینها رو
برایتان آرزو دارم✨
قلـبــتـون پـر از عشق
خــــداوند مهربان✨
⭐️شبـ🌙ـتون منور به نور الهی⭐️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
دعایی قوی برای خرید خانه 🏡
به استناد ایه های قرآن
شما هم امتحان کنید .ان شا الله صاحبخونه بشید🙏
من که امتحان کردم جواب گرفتم😘☺️
🌸❖جهت خواندن ذکر روے
لینک
ڪلیڪ کنید👇👇همه ذکرها اینجاست بعد ورود سرچ کنید😍
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#آیه_های_تجربه_شده_برای_خونه_دار #شدن
#آیه_های_مهر_و_محبت😍
#رزق_و_روزی 💸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃الهی
☀️صبح را با زمزمه یاد تو آغاز می کنم
🌸🍃که تنها تویی
🌼🍃معبد آرزوهای دست نیافتنی من
🌺🍃بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
🌸🍃الهی به امید تو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺✨پنجشنبه خودرا معطر کنید
🌺✨به عطر دل نشین صلوات
🌺✨اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰ
🌺✨مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ
🌺✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
﷽ #سلام_امام_زمانم ﷽
سلام اے معنی آیاٺ قرآن
سلام اے جسم عالم را همہ جان
سلام اے ناخداے، با خداے ڪشتی دین
ڪجایی ڪہ دل عالم زهجرانٺ بسوزد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
#صبحتون_مهدوے🌻🌿
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
✨وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ
✨وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾
✨و خدا به حال دشمنان شما
✨داناتر است كافى است كه
✨خدا سرپرست شما باشد و
✨كافى است كه خدا ياور شما باشد (۴۵)
📚سوره مبارکه النساء
✍آیه ۴۵
💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🌷رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) :
خانہ اى ڪه درآن قرآن فراوان خوانده شود
خيرآن بسيارگردد
وبہ اهل آن وسعت داده شود
وبراى آسمانيان بدرخشد
چنان كه ستارگان آسمان براے زمينيان مےدرخشند
📚كافى ج2،ص610
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#حدیث_روز👆 #خیروشردنیاوآخرت
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 27 تیر ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:20
☀️طلوع آفتاب: 06:02
🌝اذان ظهر: 13:11
🌑غروب آفتاب: 20:19
🌖اذان مغرب: 20:40
🌓نیمه شب شرعی: 00:19
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز👆
🌸ذكر روز پنجشنبه🌸
لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
💎گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅معجزات مصرف یک سیب قبل از صبحانه❗️
👈🏻افزایش انرژی بدن
👈🏻کمک به روندلاغـــری
👈🏻پیشگیری ودرمان آلزایمر
👈🏻کاهش خطرابتلا به سرطان
👈🏻تقویت کننده دستگاه گوارش
👈🏻ضدفشارخون بالا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در آخرین پنجشنبه تیرماه
🍃براتون آرزو می کنم
🌸یک روز پر از آرامش
🍃یک عالمه شادی از ته دل
🌸ساعاتی دوست داشتنی
🍃یک عالمه دلخوشی
🌸وروزی پر از خاطرات
🍃 قشنگ وماندنی...
🌸در کنار عزیزانتون
🌸 آخر هفته تون بخیر و خوشی🌸
❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🍃⇨﷽
🌷حکایت
✨⇐در تحفةالاخوان آمده که مردى زن مؤمنى داشت که در تمام کارهای خود به اسم بارى تعالى مدد میجست و در هر کار بسم الله الرحمن الرحیم می گفت. شوهر از توسل واعتقاد او به بسم الله عصبانی میشد . روزى کیسه کوچکى از زر را به همسرش داد و گفت او را نگه دار.
✨⇐زن کیسه را گرفت و با بسم الله الرحمن الرحیم آن را در پارچه اى پیچید و در مکانى پنهان کرد. فرداى آن روز شوهر کیسه را برداشت و به دریا انداخت تا همسرش را بى اعتقاد و شرمنده کند . پس از انداختن کیسه در دریا به دکان خود رفت.
✨⇐در بین روز صیادى دو ماهى آورد که بفروشد . مرد هر دو ماهى را خرید و به منزل خود فرستاد که همسرش غذایى از آن براى شب درست کند. وقتی زن شکم یکى از ماهی ها را پاره کرد کیسه را میان شکم او دید! بسم الله گفت و آن را برداشت و در مکان اوّل گذاشت.
✨⇐وقتی شب شد و شوهر به خانه آمد زن ماهی های بریان را آورد و خوردند . مرد به همسرش گفت کیسه زری را که پیشت امانت گذاشتم بیاور. زن برخاست ، کیسه زر را پیش شوهرش گذاشت شوهرش از مشاهده کیسه تعجب کرد . ماجرا را پرسید و بعد از آن از مؤمنان شد.
💟← بہ ما بپیونید →💟
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌷🌷🌷
مردي ازدواج مجدد👰👴 ميكنه و وقتي زن متوجه ميشه به روي خودش نمياره و خودش رو به بي اطلاعي ميزنه.
شرايط زندگي روز به روز بهتر ميشه و ١٦ سال به خوبي و خوشي زندگي ميكنند. مرد ميميره و بعد از مراسم خانواده مرد تو خونه جمع ميشن و ميخوان موضوع ازدواج مجدد مرحوم رو به خانم بگن. زن هم خيلي عادي و بيخيال بهشون نگاه ميكنه. بالاخره پدرشوهرش مياد ميگه دخترم ميخوام موضوع مهمي رو باهات درميون بگذارم فقط ازت خواهش ميكنم منطقي باش و شرايط رو از اين كه هست سخت تر نكن. زن ميپرسه ميخواي درمورد ازدواج دوم شوهرم صحبت كني؟ همه با تعجب ميگن مگه تو ميدونستي؟ ميگه از همون ابتدا فهميدم ولي به روي خودم نياوردم چون اگه اون روز دعوا راه مينداختم ..... شبهامون رو تقسيم ميكرد خرجي خونه رو تقسيم ميكرد تا ازم ناراحت ميشد ميرفت پيش اون يكي من هم خودم رو به بي اطلاعي زدم و درنتيجه: هرشب كنارم بود از اين ميترسيد كه متوجه بشم خرجي خونه بيشتر شد و مرتب برام هديه ميخريد هميشه دنبال راضي كردنم بود و ميترسيد پيش من لو بره اصلاً بهترين سالهاي همونهايي بود كه اون ازدواج مجدد كرده بود و من مثل ملكه زندگي ميكردم و شوهرم مثل مرگ ازم ميترسيد. از اين بهتر چي بخوام؟
ميگن شيطون كتاباشو جمع كرده رفته پيشش براي يك دوره آموزش فشرده ....😂😂
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
✨🌸✨
✨نصيحت پدربزرگ خيلىساله
تو ذهنم مونده ڪه میگفت:
✨ﺍﮔﻪ ﻣﻬــﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﻭ
ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭼـﺎﯼ
ﺁﻭﺭﺩ ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻨـﻬﺎ
ﭼﯿﺰﯾﻪ ڪه ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍیی ﺍﺯ
ﻣﻬـﻤﻮﻧﺶ ﺩﺍﺭﻩ و ﺍگهنخورین
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧــﻪ ﺑﺎﯾﺪ چیکار ڪنه.
💟← بہ ما بپیونید →💟
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆