eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
یادمـان باشد که کوچکـترین امـید دادن به کــسي شــاید بزرگتـرین معـجزه ها را ایجـادکند پـس مهـربانی رادریـغ نکنیم..‌. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒 🍒 يكى از پادشاهان به بيمارى هولناكى كه نام نبردن آن بيمارى بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گرديد. گروه حكيمان و پزشكان يونان به اتفاق راى گفتند: چنين بيمارى ، دوا و درمانى ندارد مگر اينكه زهره (كيسه صفرا) يك انسان داراى چنين و چنان صفتى را بياورند (و آن پادشاه بخورد تا درمان يابد). پادشاه به ماءمورانش فرمان داد تا به جستجوى مردى كه داراى آن اوصاف و نشانه ها مى باشد، بپردازند و او را نزدش بياورند. ماموران به جستجو پرداختند، تا اينكه پسرى نوجوان را با همان مشخصات و نشانه ها كه حكيمان گفته بودند، يافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبيد و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زيادى به آنها داد و آنها به كشته شدن پسرشان راضى شدند. قاضى وقت نيز فتوا داد كه : ((ريختن خون يك نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتى شاه جايز است.)) جلاد آماده شد كه آن نوجوان را بكشد و زهره او را براى درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در اين حالت ، لبخندى زد و سر به سوى آسمان بلند نمود. شاه از او پرسيد: در اين حالت مرگ ، چرا خنديدى ؟ اينجا جاى خنده نيست . نوجوان جواب داد: در چنين وقتى پدر و مادر، ناز فرزند را مى گيرند و به حمايت از فرزند بر مى خيزند و نزد قاضى رفته و از او براى نجات فرزند استمداد مى كنند و از پيشگاه شاه دادخواهى مى نمايند، ولى اكنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچيز دنيا، به كشته شدنم رضايت داده اند و قاضى به كشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاكت من مقدم مى دارد. كسى را جز خدا نداشتم كه به من پناه دهد، از اين رو به او پناهنده شدم : پيش كه برآورم ز دستت فرياد؟ هم پيش تو از دست تو گر خواهم داد سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب كرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشكش جارى شد و گفت : ((هلاكت من از ريختن خون بى گناهى مقدمتر و بهتر است . )) سر و چشم نوجوان را بوسيد و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسيار بخشيد و سپس آزادش كرد. 🍒لذا در آخر همان هفته شفا يافت (و به پاداش احسانش رسيد.)🍒 ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
یڪ تیر تنها وقتۍ مۍتواند پرتاپ شود ڪہ ڪمان را بہ سمت عقب بڪشید.... وقتۍ زندگۍ شما را با سختۍها بہ سمت عقب میڪشد مۍخواد شما را بہ سمت چیزۍ عالۍ پرتاپ ڪند. ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌
🌱حکایت حکمت خداوند حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است . موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟ حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند ! خداوند در قرآن مي فرمايد : (اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند) پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود. 📚حکایتهای گلستان ص161 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💎امام کاظم علیه السلام: 🔸مصیبت برای صابر، یکی است و برای آنکه بی طاقتی کند، دوتاست 🔹أَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ إِثْنانِ تحف العقول صفحه 414 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎امام رضا عليه السلام: 🔸هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد، 🔹خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد 📚ميزان الحكمه جلد 5 صفحه 280 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰 🔅 : 🔸 من أطاعَ هَواهُ أعطى عَدُوَّهُ مُناهُ. 🔹 آن كه از هوسش پيروى كند ، آرزوى دشمنش را برآورد. 📚 اعلام الدین، ص۹۰۳ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎امام هادی علیه السلام: 🔸شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است 🔹چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است 📚تحف العقول ص۴۸۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا ✨خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ ✨خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ ✨بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا ✨فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ ✨مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا ✨وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ ✨وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۱﴾ ✨اى كسانى كه ايمان آورده ايد ✨پاى از پى گامهاى شيطان منهيد ✨و هر كس پاى بر جاى گامهاى ✨شيطان نهد بداند كه او به زشتكارى ✨و ناپسند وامى دارد و اگر ✨فضل خدا و رحمتش بر شما نبود ✨هرگز هيچ كس از شما پاك نمى شد ✨ولى اين خداست كه هر كس ✨را بخواهد پاك مى گرداند ✨و خداست كه شنواى داناست (۲۱) 📚سوره مبارکه النور ✍آیه ۲۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍹اگردچاراضطراب یاافسردگی هستید"چای زعفران"بنوشید ! 👈🏻شادی آور 👈🏻ضد آلزایمر 👈🏻پیشگیری از سرطان 👈🏻تسکین دردهای شکمی 👈🏻ضداضطراب وافسردگی 👈🏻پیشگیری ازدفشارخون بالا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی زیبا و آموزنده از مردی که صاحب گسترده‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای در جهان است پرسیدند : «راز موفقیت شما چه بوده؟» او در پاسخ گفت : زادگاه من انگلستان است. در خانواده‌ی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر می‌دیدم، هیچ راهی به جز گدایی کردن نمی‌شناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافه‌ای مظلوم و رقت‌بار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت : به جای گدایی کردن بیا با هم معامله‌ای کنیم. پرسیدم : چه معامله‌ای؟ گفت : ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند می‌خرم. گفتم : عجب حرفی می‌زنید آقا ، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟ بیست پوند چطور است؟ شوخی می کنید؟ بر عکس، کاملا جدی می گویم. جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او هم‌چنان قیمت را بالا می‌برد تا به هزار پوند رسید. گفتم : اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معامله‌ی احمقانه راضی نخواهم شد. گفت : اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند می‌ارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه می‌گویی؟ لابد همه‌ی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیده‌اید. گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی می‌کنی. از خودت خجالت نمی‌کشی؟ گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمده‌ام. اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزه‌ی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه‌ای را آغاز کنم.... ✍ 📚؛ مجموعه حکایات و سخن بزرگان @tafakornab @shamimrezvan
✨﷽✨ ✨ 🌱زندگی را می گویم: اگر بخواهی از آن لذت ببری، همه چیزش لذت بردنی است و اگر بخواهی از آن رنج ببری همه چیزش رنج بردنی است، کلید لذت و رنج دست توست ! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی اگر بد بودیم یاریمان کن تا فردایے بهتر داشته باشیم خدایا❣ به حق مهربانیت نگذار کسی با نا امیدی و ناراحتی شب خود را به صبح برساند ✨🌙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 مهربــانــا❣ من امروز با خود فقط امید آورده ام 😇 امید به لطف ورحمتت 😊🌹 الهی به امید تو 💕 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚 ای ز هر زیباتری، زیباتری از زمین و آسمان بالاتری پس چرا ای حجت ثانی عشر از علی و فاطمه تنهاتری... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
بہ زخم زخم تنٺ گریہ مےڪنم هرشب براے پیرهنٺ گریہ مےڪنم هرشب بہ پیڪرے ڪه سہ شب روے ریگ صحرا ماند بہ‌جسم بےڪفنٺ گریہ مےڪنم هرشب @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌸ذكر روز پنجشنبه🌸 لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواندواین عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 17 مرداد ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:43 ☀️طلوع آفتاب: 06:17 🌝اذان ظهر: 13:10 🌑غروب آفتاب: 20:02 🌖اذان مغرب: 20:22 🌓نیمه شب شرعی: 00:22 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅صبح ها به جای استفاده از دهانشـــویه شیمیایی از دهانشویه خوشبوی خانگی استفاده کنید 🌸🍎 این دهانشـــــویه 👆 را خودتان به راحتی میتوانید درست کنید 👌 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ ‍✨💫هــــو الـــباقی✨💫 ▪️پنج‌شنبه و یادی از اموات، پدران و مادران آسمانی با فاتحه و صلواتی دلخوشان کنیم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تقدیم به شما خوبان🌺 🌺روز پنج شنبه همگـی🌺 🌺لبریـز اتفاقهای قـشنگ🌺 🌺تعطیلات پایان هفتتون🌺 🌺شااااااد و پـر خـاطـره🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((شب آخر)) 🌺سفر فوق العاده ما، تازه از دو کوهه شروع شد. صبح، بعد از روشن شدن هوا حرکت کردیم. ، ، ، و… هر قدمش و هر منطقه با جای قبل فرق داشت. فقط توفیق نصیب مون نشد. هر چی آقا مهدی اصرار کرد، اجازه ندادن بریم جلو. جاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده، اجازه نداشتیم جلوتر بریم. شب آخر، ، 🍃خوابم نمی برد، بلند شدم و اومدم بیرون. سکوت شب و صدای جیرجیرک ها، دلم برای دو کوهه تنگ شده بود. خاک دو کوهه از من دل برده بود. توی حال و هوای خودم بودم، غرق دلتنگی کردن برای خدا، که آقا مهدی نشست کنارم. – تو هم خوابت نمی بره ؟بقیه تخت خوابیدن. 💔با دل شکسته و خسته به اطراف نگاه کردم. ـ این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه. مگه میشه ازش دل کند؟ هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده. با محبت عمیقی بهم نگاه کرد. 🌺ـ پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود. در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم. خندید و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد. ـ آقا مهدی؟ راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟ چشم هاش گر گرفت و سرش چرخید، به زحمت نیم رخش رو می دیدم. 🍃– دلم می خواست محل شهادت پدربزرگم رو ببینم. سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم. اما دله دیگه، چشم انتظار دیدن اون خاک بود، حالا هم که فکر برگشت … دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((خاک خاک نیست)) 🌺دستش رو گذاشت روی شونه ام. ـ جایی که پدربزرگت شهید شده، جایی نیست که کسی بتونه بره. هنوز اون مناطق نشده، زمینش بکر و دست نخورده است. ـ تا همین جاشم، شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمی دادن، پارتیت کلفت بود. خندید 🍃ـ پارتی شماها کلفته، من بار اولم نیست اومدم، بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد برم. شهدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن و مهمون داری کردن. هر جا رفتیم راه باز شد، بقیه اش هم عین همین جاست. خاک خاکه … دلم سوخت، نمی دونم چرا؟ اما با شنیدن این جمله، آه از نهادم در اومد. – که راه مون ندادن. 🌺و از جا بلند شدم، وقت نماز شب بود. راه افتادم برم وضو بگیرم، اما حقیقت اینجا بود که خاک، خاک نیست، و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود. شب شکست و خورشید طلوع کرد. طلوع دردناک … همگی نشستیم سر سفره، اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت.کوله ام رو برداشتم برم بیرون، توی در رسیدم به آقا مهدی، دست هاش رو شسته بود و برمی گشت داخل، نرفت کنار. 🍃ایستاد توی در و زل زد بهم. چند لحظه همین طوری نگام کرد، بدون اینکه چیزی بگه رفت نشست سر سفره، منم متعجب، خشکم زد. تو این ۱۰ روز، اصلا چنین رفتاری رو ازش ندیده بودم. با هر کی به در می رسید، یا سریع راه رو باز می کرد، یا به اون تعارف می کرد. رو کرد به جمع، 🌺ـ بخوایم بریم محل شهادت پدربزرگ مهران، هستید؟ . ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°
"آموخته ام. زندگی همیشه عالی وکامل نیست اماهمیشه همانی است که تومیسازی. پس آن رابه یادماندنی بساز، وهرگزاجازه نده کسی خوشبختی توازتوبگیرد اول هفته تون عالی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
دختر جوانی بر اثر سانحه تصادف زیبایی خود را از دست داد .چند ماه بعد ناباورانه نامزدش هم کور شد موعد عروسی فرا رسید مردم میگفتند؛چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد ۲۰ سال بعد از ازدواج ؛زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را باز کرد مرد هیچ‌وقت نابینا نبود...! او فقط مَــرد بود شک نکن " دنیا همین است: . مرد بودن " دَرد " دارد ..... نامرد بودن " کـِـیـــف " !! خوبی " تــاوان " دارد ..... بدی " احترام " !! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
می‌گویند فردا بهتر خواهد شد… مگر امروز، فردای دیروز نیست؟ دیروز چه کردید؟؟ 👤ویکتور هوگو http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
انسان ها نادان به دنیا می آیند، نه احمق؛ احمق شدن نیاز به آموزش دارد...! 👤برتراند راسل http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆