هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#یا_حَنّانُ
💚 یا حَنّانُ یکی از نامهای خداوند است
به معنای؛
🔸پر مهر
🔸پر عطوفت
🔸مهربان و دلسوز
🔸پر شفقت
🔸 مشتاق
🔸 آنكه نسبت به چيزى عاطفه و مهربانى دارد
💚حنان کسی است که میپذیرد کسانی را که از او اعتراض میکنند
❤️به هر نام تو که می اندیشم، محبتت در قلبم بیشتر از پیش میشود.
به کدامین نام بخوانمت زیبا...
❣بسم الله الرحمن الرحیم
❤️الهی به امیدتو
شروع هفته تون پربرکت به نام خدا🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
505.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖شروع هفته ای پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش❤️
✨💖الّلهُمَّ
✨❤️صَلِّ عَلَی
✨💖مُحَمَّدٍ
✨❤️وَآلِ مُحَمَّدٍ
✨💖وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
❤️ #سلام_امام_زمانم #روزم_بنامت
💖سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
❤ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
💖کاش در نافله ات نام مراهم ببری
❤که دعای تو کجا،عبد گنهکار کجا...
💖اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ #سلام_اربابم😔✋
#یاحسیــنبــنعلـی آقــا ســلام 💚
بازم زائرت نیستم از دور سلام 😔✋
الْسَلٰامُعَلَیْکَیٰاابٰاعَبْدالّلهالْحُسَین ع💚
✨أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ🕌
سلام بر ساکنِ کربلاء⚡️
#التماس_دعا❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆 #نجات_ازدوزخ
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #شنبه 18 آبان ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:08
☀️طلوع آفتاب: 06:34
🌝اذان ظهر: 11:48
🌑غروب آفتاب: 17:02
🌖اذان مغرب: 17:21
🌓نیمه شب شرعی: 23:05
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
☘️ توصیه های ساده برای سرماخوردگی!
📌 اگر دچار سرماخوردگی شدهاید توصیه میشود که مصرف سبزی به خصوص خوردن نعناع (چه به صورت خشک و چه به صورت تازه) را در کنار وعده غذایی خود قرار دهید.
📌 همچنین خوردن مویز ناشتا در اول صبح برای سرماخوردگی مفید است. و برخلاف آن لبنیات به ویژه پنیر گزینه مناسبی برای صبحانه نیستند و در طی دوران بیماری باید کمتر مصرف شود.
👇👇🏿👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
931.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸آرزوی مـن
💕برای شما آغازی
🌸با شکوه در شنبہ
💕عـشق در ۱شنبہ
🌸آرامش در ۲شنبہ
💕نداشتن نگرانی
🌸دغدغه در۳شنبہ
💕موفقیت در۴شنبہ
🌸خوشبختی در۵شنبہ
💕وشادی در جمعہ میباشد
🌸تقدیم به شما خوبان
💕شروع هفته تون عااااالی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#آی_پارا
#پارت_سی_و_سوم
گفت به همون اندازه که مهربان و خوش قلب هستین ، می تونید خشن باشین . بخصوص در مورد همسر و پسرتون . آخر سر هم گفت : این به رازه و چون شما فرد مغروری هستین دوست ندارین کسی متوجه علاقه ی زیاد شما به خان بشه و ازم خواست ضمن مراقبت از رفتار و کردارم این راز رو سر به مهر نگه دارم. همین. چهره ی درهم بانو یه کم باز شد اما هنوز رگه هایی از بی اعتمادی رو می شد تو صورتش دید. چشماش رو دوخت به چشمام و گفت : هنوز از جوابی که دادی مطمئن نیستم . به نفعته که راستش رو گفته باشی. هر چند چیزی از گناه خواهر شوهر فضولم کم نمی کنه . اون اگه می دونه این یه رازه نباید پیش کلفت و نوکر خونه بازگو کنه . بازم تحقیر. بازم تاکید رو کلمه کلفت . می خواست بگه تو هیچ وقت واسه من خطری نیستی ، چون یه کلفتی . با خودم گفتم : خدایا کی بشه من از دست این خاندان خود بزرگ بین خلاص بشم ؟ گفتم : من فکر می کنم ایشون به خاطر حفظ زندگی برادرشون اونطوری خوب رفتار کردن رو تاکید کردن به من . بانو با خشم بلند شد و گفت : شاید من به زنای دور و بر شوهرم حساس باشم اما در مورد زنای حسابی نگران می شم نه كلفت های خونه . فخر تاج باید حد خودش رو می دونست و دهنش رو می بست. بعدش هم راهش رو کشید به سمت اتاق پنج دری رفت. می دونستم این آتیش ها از گور اون فریبای بی همه چیز بلند می شه . حتما خود فضولش گوش وایساده بوده و به کم شنيده فخڑتاج چی گفته. و صبر کرده تو یه فرصت مناسب زهرش رو بریزه . نجات جون نسترن و جایزه هایی که بهم دادن ، بهترین عامل تحریک حسادت بوده و اینطوری خواسته کامم رو تلخ کنه . کور خونده دختره ی نکبت . به من می گن آی پارا اگه اون رو مادر بی سوادش تربیت کرده ، تربیت من به عهده ی زن عاقل و دنیا دیده ای مثل دایه جان بوده . باید برم بمیرم که نتونم جلوی این کلفت دربیام . دیگه تا شب و موقع شام بانو رو ندیدم . حوصله ام سر رفته بود اما روم نمی شد برم پیش نسترن . کس دیگه ای هم نبود باهاش هم کلام بشم . همونطوری رفتم تو حیاط. چشمم خورد به فریبا که داشت شال بانو رو می شست. رفتم کنارش و گفتم : بهتره از این به بعد اون گوشاتو خوب وا کنی تا بتونی هر حرف و مطلبی رو درست بشنوی. فکر کردی با چوغولی کردن من می تونی یکی بشی مثل من ؟ فکر کردی با خراب کردن من پیش بانو چیزی که هستی و چیزی که هستم عوض می شه ؟ تو هیچ وقت آی پارا نمی شی فریبا پس بیشتر از این خودت رو خوار و خفیف نکن . من به بانو گفتم اونشب فخرتاج خانوم چی بهم گفت . مواظب باش دور و بر بانو آفتابی نشی چون به خاطر خبر کذبی که براش بردی ، حتما تنبیه می شی. فریبا از کنار تشت بلند شد و گفت : چی می گی با خودت آی پارا . کم ور ور کن . من چیزی به کسی نگفتم . پوزخندی تحویلش دادم و گفتم : خود دانی من مثل تو نامرد نیستم . گفتم بهت که حواست باشه . در ضمن گوشای خودت مخملیه و راهم رو کشیدم و رفتم سمت عمارت. داخل عمارت که شدم ، یکی از پشت صدام کرد . برگشتم دیدم یکی از مستخدمین خونه ست . ازم خواست به اتاق نسترن برم. دنبالش راه افتادم . نسترن نشسته بودتو تختش . رفتم جلو و عرض ادب کردم . گفت : ممنون که اومدی . حوصله ام سر رفت از بس دراز کشیدم . مادرم هم که مشغول مهمانداریه . نزدیک تر رفتم و گفتم : چرا کتاب نمی خونید ؟ اینطوری احساس تنهایی نمی کنید. من تا وقتی که اینجام پیشتون می مونم و نمی ذارم تنها باشین .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@zendegiasheghaneh
@tafakornab
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکس_نوشته= #توضیحات
💎پیامبر صلی الله علیه و آله:
هرگاه براى قومى مهمان بيايد، روزى اش را نيز با خود از آسمان مى آورد، و هرگاه غذا بخورد، خداوند، با فرود آمدن او بر آنان، گناهانشان را مى آمرزد
📚الکافی ج ۶ ص ۲۸۴
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن یَعْفُ یَعْفُ اللهُ عَنهُ.
هر کس عفو و گذشت داشته باشد خدا نیز از او گذشت خواهد نمود.
📚(شهابالاخبار، ص ۱۴۳)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡°○°●°○
#داستان_شب {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}
📝 #سرزمین_زیبای_من📝
#قسمت_نوزدهم :✍ میدان جنگ
🌺توی دفتر، من رو ندید می گرفتن ... کارم فقط پرینت گرفتن، کپی گرفتن و ... شده بود ... اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها رو نداشتم ... حق دست زدن به یخچال و حتی شیر آب رو نداشتم ...
🌺من یه آشغال سیاه کثیف بودم و دلشون نمی خواست وسایل و خوراکی هاشون به گند کشیده بشه ... حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده می کردم ...
🌺دوره کارآموزی یکی از سخت ترین مراحل بود ... باید برای یادگرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش می کردم ... علی الخصوص توی دادگاه ... من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری رو نداشتم ...
🌺اما تمام این سختی ها بازم هم برام قابل تحمل بود ... .
چیزی که من رو زجر می داد ... مرگ عدالت در دادگاه بود ... حرف ها، صحنه ها و چیزهایی که می دیدم؛ لحظه به لحظه، قلب و باورهای من رو می کشت ... اونها برای دفاع از موکل شون تلاش چندانی نمی کردند ...
🌺دقیقا برعکس تمام فیلم ها ... وکیل های قهرمانی که از حقوق انسان های بی دفاع، دفاع می کنن ... .
من احساس تک تک اونها رو درک می کردم ... من سه بار بی عدالتی رو تا مغز استخوانم حس کرده بودم ...
🌺دو بار بازداشت خودم و مرگ ناعادلانه خواهرم ... دیدن این صحنه ها بیشتر از هر چیزی قلبم رو آزار می داد ... و حس نفرت از اون دنیای سفید در من شکل می گرفت ...
🌺بالاخره دوره کارآموزی تمام شد ... بالاخره وکیل شده بودم ... نشان و مدرک وکالت رو دریافت کردم ... حس می کردم به زودی زندگیم وارد فاز جدیدی میشه ... اما به راحتی یه حرف، تمام اون افکار رو از بین برد ...
🌺- فکر می کنی با گرفتن مدرک و مجوز، کسی بهت رجوع می کنه؟ ... یا اصلا اگر کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟ ... یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟ ...
🌺به زحمت یه جای کوچیک رو اجاره کردم ... یه حال چهار در پنج ... با یه اتاق کوچیک قد انباری ... میز و وسایلم رو توی حال گذاشتم ... و چون جایی نداشتم، شب ها توی انباری می خوابیدم ... .
🌺حق با اون بود ... خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود ... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر، شب ها برم سر کار ... با اون وضع دستم، پیدا کردن کار شبانه وحشتناک سخت بود ... .
🌺فکر کنم من اولین و تنها وکیل دنیا بودم که ... شب ها، سطل زباله مردم رو خالی می کرد ... به هر حال، زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود ... .
✍ادامه دارد....
○°●•○•°♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 #سرزمین_زیبای_من📝
#قسمت_بیستم :✍وکیل کاغذی
🌺چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعا سخت شده بود ... با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم برنمی اومدم ... بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها ... یاس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم ...
🌺و بدتر از همه جرات گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم ... علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم ... از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم ... از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب همه می میرد ...
🌺اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که ... .
یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد... سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود ... اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن ... و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود ...
🌺همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد ... خوب که حرف هاش رو زد ... شروع کردم در مورد پرونده سوال کردن ... خیلی متعجب، جواب سوال هام رو می داد ... آخر، حوصله اش سر رفت ...
🌺- این سوال ها چیه می پرسی کوین؟ ... چی توی سرته؟ ...
چند لحظه بهش نگاه کردم ... یه بومی سیاه به یه مرد سفید ... عزمم رو جزم کردم ... ببین مرد ... با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت ... بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین ( ... ) ...
🌺میشه رای رو به نفع شما برگردوند ... حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه ... بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر میشه ...
رسما مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ... چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... تو اینها رو از کجا می دونی؟ ...
🌺ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد ... من وکیلم ... البته... فقط روی کاغذ ...
نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد ... نه مرد ... تو وکیلی ... از همین الان ... .
✍ادامه دارد....
@tafakornab
@shamimrezvan
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌
○°●○°•°♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_نماز
❓سئوال: در چه مواردی جایز است نماز را بشکنیم؟
✅پاسخ
رها کردن نمازِ واجب (شکستن نماز) #حرام است
البته در حال ناچارى یا براى هر غرض #دینى یا دنیوى که مورد اهتمام #نمازگزار است مانعى ندارد. مانند این موارد:
🔹1. حفظ جان خود یا دیگرى
🔹2. حفظ مال مهمّى از خود یا دیگرى
🔹3. جلوگیرى از ضرر مالى و بدنى
🔹4. همچنین، #شکستن_نماز براى پرداخت بدهى مردم با این شرایط اشکال ندارد:
الف. طلبکار، در طلب خود تعجیل داشته باشد، و نمازگزار در بین #نماز نتواند بدون شکستن نماز، دین خود را پرداخت کند.
ب. وقت نماز تنگ نیست؛ یعنى میتواند پس از پرداخت بدهى، نماز را در وقتِ آن بخواند.
▪️لازم به تذکر است که شکستن نمازهای مستحبی از روی اختیار اشکالی ندارد.
📚پاسخ به سئوالات شرعی مراجع
منتشر کنید👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾
✨و شما را جفت آفريديم (۸)
📚سوره مبارکه النبأ
✍آیه ۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh