هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺 در زندگی خود هیچ وقت چهار چیز را نشکنید
1⃣ اعتماد
2⃣ قول
3⃣ ارتباط
4⃣ قلب
💔شکسته شدن آنها
💔صدائی ندارند
ولی دردناک است💔
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
🌼الهی به امیدتو🌼
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼برگل خوشبوی نرگس صلوات🌼🍃
🍃🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃🌼مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
🌼
🌼🍃
🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃🌼
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
⚘﷽⚘
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحم_بنامتان
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋
دلم خوش است
به این لحظههای نورانی
سلامِ صبح، مرا باز کربلایی کرد
#دل_شکسته_ما_را_حرم_هوایی_کرد
صبحتون حسینی🌤
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#مراقبت_ازحجاب👆
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه
اورا ازهرگناهےباشد مےپذیرد4رکعتست
درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_سلامتے☝️ #گردو
✅خوردن گردو
✍️امام علی (ع) : خوردن گردو در زمستان، کلیه ها را گرم مى کند و سرما را دفع مى کند.
📚کافی ج۲ ص۳۴۰
✅ 5 خاصیت گردو
1⃣ رفع سیاهی دور چشم
2⃣ تقویت و افزایش رشد مو
3⃣ درمان شوره سر
4⃣ تقویت حافظه و تمرکز
5⃣ تقویت سیستم ایمنی بدن
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸برایت یک بغل دلخوشی
💖دلی خشنود از مردم
🌸برایت سفره ای ساده
💖حلال و پاک وآماده
🌸برایت شور پاییزی
💖که برگ غم فرو ریزی
🌸برایت یک بغل احساس
💖دو بیتی های عطر یاس
🌸برایت هرچه خوبی بود دعا کردم
💖دعایم کن
🌷چهارشنبه تون گلبارون وپرازموفقیت🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❗️ آه جانکاه زاهد هنگام مرگ
✍زاهد وارسته ای در بصره سکونت داشت در بستر مرگ قرار گرفت، خویشانش بر بالین او نشسته و گریه می کردند. زاهد به پدرش رو کرد و گفت: چرا گریه می کنی؟ پدر گفت: چگونه گریه نکنم، وقتی فرزندی از دنیا برود، پشت پدر می شکند.
زاهد به مادرش گفت: چرا گریه می کنی؟ مادر گفت: چگونه نگریم که امیدوار بودم در ایام پیری عصای دستم باشی و به من خدمت کنی، و در هنگام بیماری و مرگم در بالینم باشی. زاهد به همسرش گفت: چرا گریه می کنی؟ همسر گفت: چگونه گریه نکنم که با مرگ تو، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند.
زاهد، فریاد زد آه! آه! شما هرکدام برای خود گریه می کنید، هیچ کس برای من نمی گرید، که بعد از مرگ بر من چه خواهد رسد و حالم چه خواهد شد؟ آیا دو سوالات فرشته نکیر و منکر را می دهم یا درمانده می شوم؟ هیچکس برای من نمی گرید که مرا تنها در لحد گور می گذارند، و از اعمال من می پرسند، این را گفت و آهی کشید و جان سپرد.
📚 منهاج الشارعین - منهج ۱۳، ص۵۹۳
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🌼🍃 🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آواز خوانی احسان خواجه امیری در حضور پدر 💝👇
عالیه💝👇 کلیپ احساسی 😍
💕این آهنگ رو تقـدیم ڪن به ڪسی ڪه دوسـش(پدر) داری💕
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت سی و سه : نغمه اسماعیل
❤️این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم … دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم … هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ …
🦋 اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت … عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود … توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون … پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد …
❤️دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم … علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود… بعد از کلی این پا و اون پا کردن … بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد … مثل لبو سرخ شده بود …
🦋. – هانیه … چند شب پیش توی مهمونی تون … مادر علی آقا گفت … این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه … جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم … به زحمت خودم رو کنترل کردم …
. – به کسی هم گفتی؟ … یهو از جا پرید …
❤️. – نه به خدا … پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم … دوباره نشست … نفس عمیق و سنگینی کشید … – تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم..
.
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت سی و چهار : دو اتفاق مبارک
❤️با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم …
. – اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید … هر کاری بتونم می کنم … گل از گلش شکفت … لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد … توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود …
🦋موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن … البته انصافا بین ما چند تا خواهر … از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود …
❤️حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود … خیلی صبور و با ملاحظه بود … حقیقتا تک بود … خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت… اسماعیل، نغمه رو دیده بود …
🦋مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید … تنها حرف اسماعیل، جبهه بود … از زمین گیر شدنش می ترسید … این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت …
❤️اسماعیل که برگشت … تاریخ عقد رو مشخص کردن … و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن … سه قلو پسر … احمد، سجاد، مرتضی … و این بار هم علی نبود .
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
🔸امام موسی کاظم علیه السلام :
🔹 وَاللّهِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ،
🔸اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ
🔹حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ
🔸به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند
🔹مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى
🔸او به خدا و خوش اخلاقى اش
🔹وخوداری از #غیبت مؤمنان.
📚بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
🔅 #امام_رضا_علیه_السلام : أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإِنسانِ نَفسَهُ.
برترين خرد ، شناخت آدمى از خويش است .
📚 بحارالأنوار : ج ۷۸ ص ۳۵۲ ح ۹
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
🔅 #امام_جواد_علیه_السلام :
🔸 من أطاعَ هَواهُ أعطى عَدُوَّهُ مُناهُ.
🔹 آن كه از هوسش پيروى كند ، آرزوى دشمنش را برآورد.
📚 اعلام الدین، ص۹۰۳
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
🔅 #امام_هادی_(علیهالسلام) :
🔸 مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ و رَأيَهُ فَاجمَع لَهُ طاعَتَكَ .
🔹 هر كه تمامت دوستى خود را براى تو فراهم آورْد ، تو نيز تمامت طاعت خود را برايش فرآهم آور .
📚 تحف العقول، ص483