eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍃الهی به امید تو🍃 🌸 هر روز دل جان بسپاریم به تلاوت آیة الکرسی ان شالله حاجتتون روا🤲 🍃بیماری از شما و خانواده به دور سلامتی و عافیت بر قرار باشد 🌸در پناه خدا باشید ان شاءالله ❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷در این آدینه مبارک 🍃نفستون رو خوشبو کنید 🌷به ذکر شریف 🍃صلوات بر حضرت محمد(ص) 🌷و خاندان پاک و مطهرش 🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 🍃 وآلِ مُحَمَّدٍ 🌷وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان!💚 تمام پنجره ها رو بہ آسمان باز اسٺ ببار حضرٺ باران ڪہ فصل اعجاز اسٺ💚 ڪجا قدم زده اے تا ببوسم آنجا را ڪہ بوسہ بر اثر پایٺ عین پرواز اسٺ...💚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 16 خرداد ماه 1399 🌞اذان صبح: 04:04 ☀️طلوع آفتاب: 05:49 🌝اذان ظهر: 13:03 🌑غروب آفتاب: 20:17 🌖اذان مغرب: 20:38 🌓نیمه شب شرعی: 00:11 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ۱۰۰مرتبه 🌻خدایا درود بفرست بر محمد و آل محمد 🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ 🌻وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌼این ذکر موجب عزیز شدن می‌شود... منتظرند ناقوس آمدنت به صدا درآید تا پخش شود نوای ظهورت درون دلها... مهدی جان بیا و صدای آمدنت را به گوش ما برسان! 🌻اللهم عجل لولیک الفرج🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔺رفع کسالت صبحگاهی با سرکه سیب مخلوط سرکه سیب همراه با آب و عسل برای حفظ سلامت عمومی بدن مفید است، این سرکه منجر به رفع خواب آلودگی و خستگی هنگام صبح می گردد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❣چنانچه دختری در خانه مانده باشد بر روی کاغذی برای او سوره الرحمن در روز جمعه یا دوشنبه نوشته شود سپس اسم او و اسم مادرش نیز نوشته شود و هفت مرتبه بر دختر این آیه خوانده شود : قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَيُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ این آیه ( آیه ای که الان ذکر شد ) در ظرفی نوشته و با آب شسته شود و با آن در روز یکشنبه غسل کند یک هفته ای نمی گذرد که خواستگار پیدا خواهد شد 📚کنز المدفون و السر المصون @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°💢🦋💢°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 ۹۵ پروین آمد و دانیال تک تک سوالهایم را از او پرسید و من تکرار کردم آیه به آیه، سجده به سجده، قنوت به قنوت، شیعه گی را.. آن شب تا اذان صبح، شیعه وار نماز خواندم و عاشقی کردم. اشک ریختم و خنجر به قلب، دراولین مکالمه ی رسمی ام با خدا، شهادت طلب کردم برایِ مردی که حالا به جرات میدانستم ، دچارش شده ام. صدای الله اکبر که از گلدسته ی مسجد، نرم به پنجره ی اتاقم انگشت کوبید، دانیال با گامهایی تند وارد شد و گوشی به دست کنارِ سجاده ام نشست. رنگِ پریده اش، درد و تهوع را ناجوانمردانه سیل کرد در تارو پودِ وجودم.. بی وزن شدم و خیره، گوش سپردم به خبری از شهادت و یا… اسارات. و دانیال نفسش رابا صدا بیرون داد. (پیدا شد.. دیوونه ی بی عقل پیدا شد..) پس شهادت، نجاتش داد. تبسم، صورتِ برادرم را درگیر کرد (سالمه.. و جز چندتا زخم سطحی، گرسنگی و تشنگی، هیچ مشکلی نداره..) گیج و حیران، زبان به کام چسبیده جملاتش را چند بار از دروازه ی شنواییم گذراندم . درست شنیده بودم؟؟ حسام زنده بود؟؟ خدا بیشتر از انتظار در حقم خدایی کرده بود. دانیال گفت که در تماس تلفنی با یکی از دوستان، برایش توضیح داده اند که حسام دو روز قبل برایِ انجام ماموریت وارد منطقه ایی میشود که با پیشروی داعش تحت محاصره ی آنها قرار میگیرد. و او وقتی از شرایطش آگاه میشود، خود را به امید نجات در خرابه ها مخفی میکند. که خوشبختانه، نیروهایِ خودی دوباره منطقه را پس میگیرند و حسام نجات پیدا میکند. و فعلا به دلیل ضعف بستریست.. من اشک دواندم در کاسه ی چشمانم از فرطِ ذوق.. پس میتوانستم رویِ دوباره دیدنش حساب باز کنم.. سر به سجده در اوج شرم زده گی، خدا را شکر کردم.. این مرد تمامِ ناهنجاریِ زندگیم را تبدیل به هنجار کرد.. و من تجربه کردم همه ی اولین هایِ دنیایِ اسلامی ام را با او.. قرانی که صدایش بود.. حجابی که به احترامش بود.. نمازی که نذر شهادت بود.. او مرد تمامِ نا تمامی هایم بود.. و عاشقی جز این هم هست..؟؟ ادامه دارد.. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°💢🦋💢°○°●°○
✨امام زمان ارواحنا فداه فرمودند : اما علت و فلسفه آنچه از دوران اتفاق افتاده است؛ پس خداوند عزوجل در قرآن فرموده است : «ای مؤمنان از چيزهايی نپرسيد که اگر آشکار شود، بدتان آيد.» 📔بحار الأنوار ، ج ۷۸، ص ۳۸۰. 🔽🔽 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سلام آیا عمو ودایی و عمه وخاله پدرومادر به فرزندان محرم هستند ؟ آیا دایی و عموهای همسرمان به ما محرم هستند؟ ✅پاسخ: از نظر همه مراجع عمو ودایی و عمه وخاله پدرومادر به فرزندان محرم هستند. اما عمو و دایی، خاله و عمه همسرتان به شما محرم نیستند. توضیحات بیشتر:👇 کسانی که به واسطه ی ازدواج، بر زن ها و دخترها محرم می شوند، عبارتند از: 1⃣ شوهر. 2⃣ پدر شوهر و پدر بزرگ او. 3⃣ پسر و نوه ی شوهر هر چند فرزند این زن نباشد و از زن سابق شوهر باشد، در این صورت این زن جدید نامادری آنان خواهد شد و نامادری با فرزندان شوهر محرم است. 4⃣ شوهر مادر (ناپدری). 5⃣ شوهر دختر (داماد). و غیر از مردهایی که در بالا برشمردیم، دیگر مردها با ازدواج محرم نمی شوند، به عنوان مثال شوهر خواهر، برادر شوهر، عمو ودایی شوهر با ازدواج با همسر به زن محرم نمی شوند. 📚منبع:  تحریر الوسیله ، ج 2 ص 277 ، مساله 1 و ص 280، مساله 15. لطفا حداقل به یک نفر بفرستین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ ✨معبودى جز تو نيست منزهى تو ✨راستى كه من از ستمكاران بودم(۸۷) 📚سوره مبارکه الأنبياء ✍آیه۸۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌴 💥جناب شیخ محمد کوفی نقل فرموده‌اند: در آن زمان که هنوز ماشین در راه عراق و حجاز رفت و آمد نمی کرد، من با شتر به مکه مشرف شدم و در مراجعت از قافله عقب ماندم و راه را گم کردم و کم کم به محلی که باتلاق بود رسیدم. پاهای شتر در آن باتلاق فرو رفت، من هم نمی توانستم از شتر پیاده شوم و شترم هم نزدیک بود بمیرد. ناگهان از دل فریاد زدم: یا اباصلاح المهدی ادرکنی و این جمله را چند مرتبه تکرار کردم. ✨💫✨ دیدم اسب سواری به طرف من می آید و او در باتلاق فرو نمی رود، او در گوش شترم جملاتی گفت که آخرین کلمه اش را شنیدم: «حتی الباب» یعنی تا دم در! شترم حرکت کرد و پاهای خود را از باتلاق بیرون کشید و به طرف کوفه بسرعت حرکت کرد. من رویم را به طرف آن آقا کردم و گفتم: مَن اَنتَ؟ شما که هستی؟ فرمود: اَنا الْمَهدی. من مهدی هستم. گفتم: دیگر کجا خدمتتان برسم؟ فرمود: مَتی تُرید. هر جا و هر وقت که تو بخواهی! ✨💫✨ دیگر شترم مرا دور کرد و خودش را به دروازه کوفه رساند و افتاد، من در گوش او کلمه «حتی الباب» را تکرار کردم، او از جا برخاست و تا در منزل مرا برد، این دفعه که به زمین افتاد فورا مُرد. و من پس از آن قضیه بیست و پنج مرتبه دیگر به محضر حضرت بقيةاللّه روحی فداه رسیدم. 📗ملاقات با امام زمان ص١٠٧ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @tafakornab @shamimrezvan