eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بنرها
🔴به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده 👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید 👇 ذڪرهاےگرـღـگشا برای حاجات خاص وختم هفتگی خانه دارشدن http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 👆 👌 هرڪس این دعا را بنویسد با نیت پاڪ وآن را لای قرآن نهد تا ابدهمسر او عاشق و دیوانه وی خواهد ماند. 🔓 🤐 💑 ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 💙 ذکرت، نامت سپری است‌ که تمام دردهایمان را پس میزند و تمام نداشته‌هایمان را  پایان می دهد  و تمام داشته‌هایمان را اعتبار می‌بخشد. پس با نام اعظمت  آغاز می کنیم روزمان را 💙بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 💙 💎 الهی به امیـد تو💎 ‎‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این  سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید 💙 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و 💙 آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💙 دوست داشتنَت سحـرخیـزترین حسِ دنیاست ڪہ صبــــح‌ها پیش از باز شدنِ چشم‌هایم در من بیدار می‌شود... 💙اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 💙 نام حـــسین آمد و از خــود بدر شدم💖 گویی از این جهان به جهان دگر شدم😔 نام حـسین آمد و چشمم وضو گرفت😢 آب از سرم گذشت و دلم آبـرو گرفت❣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 💙 💙 ‎‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪🍃▪ 🍃▪ ▪ 🖤سلام برحضرت رقیه..(س) طفلی که همراه کاروان به اسارت رفت اما دیگر به کربلا برنگشت... 🖤سلام بر حضرت رقیه(س) و دلی که میان خرابه های شام برای پدر تنگ بود... و فقط دختر پدر از دست داده می داند دلتنگی برای بابا یعنی چه ؟؟؟ 🖤سلام برحضرت رقیه(س) بر چشمهای خسته ای که خواب پدر را دید و دستهای کوچکی که سربریده و به خون آغشته ی پدر رادرآغوش گرفت تا آرام بگیرد.... 🖤سلام برامام حسین(ع) و بردردانه اش اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ▪ 🍃▪ ▪🍃▪ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️۰۰۰۰۰☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٢ مهر ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.٢٩ ☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵٣ 🌝اذان ظهر: ١١.۵٧ 🌑غروب آفتاب: ١٧.۵٩ 🌖اذان مغرب: ١٨.١٧ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.١۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
یـاحـــی یـا قیــوم... چهارشنبه... صدمرتبه.. 🌺 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه او را از هر گناهے باشد مے‌پذیرد 4 رکعتست درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️ 🌙دعای هر روز ماه صفر☝️🌙 🌼اگر کسی خواهد که 🌼محفوظ ماند از بلاهای نازله 🌼در این ماه در هر روز 🌼ده مرتبه این دعا را بخواند 💥دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود: ✨یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.✨ 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅همراه با صبحانه ۵ عدد مویز بخورید زیرا 🏵ضد استرس 🏵افزایش حافظه 🏵کاهش ابتلا به سرطان 🏵مفید برای سلامت مو و پوست @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 سلام رورتون بخیر شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت ▪به حق سه ساله ارباب امیدوارم چهارشنبه تون پر از برکت، سلامتی موفقیت ،سربلندی و عاقبت بخیری باشه 🖤 تقدیم به شما عاشقان اهل بیت(ع) حاجت روا باشید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و چهارم ✍ بخش اول 🌹تورج مدتها بود که خونه نیومده بود و عمه و علیرضاخان خیلی براش دلتنگ بودن منو و ایرج هم که معلوم بود نسبت به اون چه حالی داریم …. یادم که میفتاد خیس عرق می شدم … 🌹من اونشب تا سحر پیش حمیرا موندم در حالیکه اون بی قرار بود و نمی گذاشت من بخوابم شاید در کل شب دو ساعت خوابیدم .. ولی نزدیک سحر بیدار شدم و خودمو رسوندم به آشپز خونه تا غذا رو گرم کنم ، وقتی همه چیز رو حاضر کردم عمه اومد … 🌹و گفت آخیش این طوری خوبه آدم روزه بگیره ، رادیو رو روشن کردم ولی چون اول ماه نبود دعای سحر نداشت…. عمه رفت تا ایرج رو صدا کنه ……. و با هم اومدن پایین … دلم براش سوخت خیلی خوابش میومد و چشمش باز نمی شد … با تعجب به غذا ها نگاه کرد و گفت : این موقع صبح چطوری اینا رو بخوریم ..نه این کارو دوست ندارم می ترسم اذیت بشم …من فقط چایی می خورم … ولی وقتی چایی شو خورد و چشمش باز شد ، میلش کشید و شروع کرد به خوردن …. بعد وضو گرفت و از عمه یک مهر خواست … و همین طور که داشت میرفت گفت بعد باید چیکار کنم ؟ 🌹عمه گفت : باید موقعی که میای خونه یک جعبه زولبیا بامیه بگیری تا روزه ات قبول بشه …… ولی به من هیچ حرفی نزد و منم سعی می کردم همون طور که اون می خواد رفتار کنم ….. نزدیک اومدن ایرج که شد رفتم بالا کنار پنجره …… و وقتی جلوی ساختمون نگه داشت با سرعت دویدم پایین ایرج و اسماعیل و علیرضا خان هر کدوم با چند جعبه شیرینی اومدن تو…. 🌹عمه همین طور که می خندید گفت الهی بمیرم بچه ام گرسنه شده قنادی رو بار کرده آورده ….. مادر برا ی عید هم این قدر شیرینی نمی خرن چیکار کردی ؟ علیرضان خان گفت : یک ساعت تو شیرینی فروشی منو معطل کرد داشت دیگه دعوامون می شد ….. بچه گشنه بود هر چی بود خرید رویا جون این کارو تو کردی ما داشتیم زندگیمونو می کردیم .. 🌹امروز وسط روز رفته روزنامه پهن کرده نماز خونده،، داشتم از خجالت می مُردم آقای مهندس کفششو در آورده بود و نماز می خوند فکر کنین …….(البته اینا رو به شوخی می گفت ولی کاملا معلوم بود که عقیده اش اینه و دوست نداره ایرج تو کار خونه نماز بخونه ) مرضیه شیرینی ها رو از علیرضا خان گرفت و با اسماعیل بردن….. ایرج گفت خوب افطار می خوریم دیگه …… عمه ازش پرسید خیلی گرسنه ای ؟ 🌹گفت : راستشو بگم اصلا … من هر روز همین طورم گاهی نهار نمی خورم بعدم که روز خیلی کوتاهه هنوز که چیزی نفهمیدم …فقط این بابا از لج من هی سفارش چای و قهوه می داد و بوشو بلند می کرد ، دلم خواست همین ….من فقط گوش می کردم رفتم تو آشپزخونه تا افطار و حاضر کنم …. 🌹می خواستم برای اولین روز افطار سفره ای تدارک ببینم که ایرج دوست داشته باشه بازم روزه بگیره .. حلوا هم درست کردم چون ایرج خیلی دوست داشت و برای شام هم غذای مورد علاقه ی اون قورمه سبزی …از موقعی که از دانشگاه اومدم تا افطار تو آشپزخونه بودم …. هم عمه و هم ایرج خوابیدن….. مرضیه وقتی سفره ی افطار دید گله کرد که چرا به اون نگفتین که اونم روزه بگیره … می گفت خدا خیرت بده این چیزا رو آوردی تو این خونه به خدا من تا حالا ندیده بودم کسی تو این خونه روزه بگیره ……. 🌹اول ایرج اومد …. یک نگاهی به میز انداخت و به من نگاه کرد و گفت تو کردی ؟ در حالیکه از نگاه محبت آمیزش غرق شادی شده بودم آهسته گفتم : آره به خاطر تو …. چشماشو یک بار بست و باز کرد که احساس خوشحالیشو این طوری به من نشون بده ….. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○