هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💜🌷💜🌷💜🌷💜🌷💜🌷
🔵#یک_داستان_یک_پند
✍ مرحوم حاجی دُنبلی خویی والی امین و مؤمن شهر خوی بود. او برای اصلاح موی سر خود هر بار به یک سَلمانی در هر گوشهی شهر میرفت. وقتی از او میخواستند به یک سلمانی ثابتی در شهر برود، مخالفت میکرد و میگفت: نمیخواهم رفتنِ ثابت من پیش یک آرایشگر باعث شهرت و مشتری زیاد و در نتیجه گرانفروشی او شود.
🌕 روزی برای اصلاحِ موی سر خود به محلهی قاضی شهر رفت. آرایشگر بیحوصله بود. علت را پرسید، گفت: چگونه حوصله کنم والی شهر هم دو شاهی بابت اصلاح موی سر خود میدهد و یک کارگر هم همین مبلغ را میدهد.
🍂 حاجی وقتی کار اصلاح موی سرش تمام شد و از صندلی برخاست دو شاهی به او داد و رفت. روز بعد یک گوسفند به او هدیه داد و گفت: خواستی بفروش و خواستی قربانی کن. بدان که من اگر بیش از دو شاهی که دستمزد توست به تو میدادم، نفس تو را عادت به گرانفروشی و طمع میدادم و در حق فقرا ستم میکردم.
🍃 حاجی دُنبلی یکماه بعد به آرایشگر دیگری در محله دیگر شهر رفت. آرایشگر که از آرایشگر قبلی راهنمایی گرفته بود، زمان اصلاحِ سر او، چهرهی خود غمگین ساخت اما حاجی اهمیتی نداد تا آرایشگر مجبور شد بگوید درآمدش کم است.
💥 حاجی گفت: بدان این سخن را آرایشگر قبلی به تو گفته است، من به تو هیچ چیز نمیدهم چون آرایشگر قبلی از من چیزی نخواست و من از او پرسیدم چرا غمگین است و آنچه من به او دادم انعام بود اما تو خود به عمد چهرهی خود غمگین کردی تا چیزی از من بستانی که اگر الان من به تو چیزی بدهم تو را عادت به سؤال و گدایی از مردم دادهام.
💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_سلامتی
🌹امام على عليه السلام فرمودند:
🔴 خوردن بِهْ، نيرويى براى قلبى است كه ضعيف شده باشد،
معده را پاک مىكند، بر توانِ دل مىافزايد،
ترسو را دلیر می کند، و فرزند را نکو می سازد...
📚دانشنامه احاديث پزشكى، ج 2، ص 344
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💞در بعضی طوفانهای زندگی،
کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت.
💞متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد،
💞متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد.
💞میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت.
💞و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست،
💞آگاه شدن نام دارد ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی،
💞این آگاهی دردناک است...
اما تلخ هرگز !!!
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃❤️🍃
🌼 السَّلامُ عَلَیْك
🌼َ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.
سلام بر آخرین آغاز هستی
خدا داند فقط آقا که هستی
️
بیا آقا که در این باغ زیبا
بروید واژه یکتا پرستی
دلم در حسرت دیدار رویت
به سوی جمکران پر می گشاید
🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
🌼 #سه شنبه هایم جمکرانی است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ها آرامشی دارند
از جنس خدا
پروردگارت همواره با تو همراه است
امشب از همان شب هایی است
که برایت یک شب بخیرخدایی
آرزوکردم
#شبتون_بخیر✨
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🍁آیت الطاف خدای کریم
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🍂نص صحیح است وکلام حکیم
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🍁طایرفرخنده وحی قدیم
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🍂کعبه جان و دل اهل نعیم
✨خدایا به امید تو
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
دل انگیزتـرین
صبح زندگی ما
روز آمدنِ توست.
بیا و معـــــنای
زندگی دل انگیز
را به ما بفهمان..
#اللهم_عجل_لولیکـ_الفرج
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_عليك_یااباعبدالله_حسین_ع
🍃اول روز پس از گفتن یک بسم الله
از دل و جان تو بگو
❤️السلام علیک یا اباعبدالله ❤️
#روزتون_حسینی
#یا_حسین_اباعبدالله
#زیارت_كرببلا_ان_شاألله
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂روز خود را زیبا کنید با
"صلوات"
🍁برحضرت محمد (ص)
🍂و خاندان پاک و مطهرش
🍁اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
🍂وآلِ مُحَمَّدٍ
🍁وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز👆 #ظلم_عذاب_شدید۰۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 5 آذر ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:22
☀️طلوع آفتاب: 06:50
🌝اذان ظهر: 11:51
🌑غروب آفتاب: 16:52
🌖اذان مغرب: 17:12
🌓نیمه شب شرعی: 23:07
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀
🔻یادخداوآرامش قلبها🔻
✍ قرآن کریم میفرماید، مومنین دلهاشون با #یادخدا آرامش پیدا میکنه.
یعنی #ایمان به خدا، #آرامش میاره:😌👇
🕋 اَلَّذينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ. (رعد/۲۸)
💢 كسانى كه #ایمان آوردهاند، دلهايشان به #یادخدا آرامش مىگيرد.
⚡️ بعد دنبالهی آیه، بعنوانِ یک قاعدهی کلّی میفرماید:👇
🕋 اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد/۲۸)
💢 آگاه باشید که، فقط با #یادخدا دلها #آرامش پيدا مىكند.
✍ علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد، از ظاهر آيه، انحصارى بودن اين مطلب فهميده میشه.👇
✅️ یعنی معنای دقیق آیه این است که «دلها فقط و فقط با #یادخدا آرام میگیرد»
🍃 یعنی دلها❤️ جز به #یادخدا، با چيز ديگهای اطمينان و #آرامش پیدا نمیکنه.
☝️ این یک #قانونِ کلّی و عمومی است که اضطرابِ هر قلبی، فقط و فقط با ذکر خدا و #یادخدا تسکین پیدا میکنه، نه با چیز دیگه.
✔ مال و ثروت💸💰 رفاه🛏 تکنولوژی و... برای انسان #آسایش میاره، و زندگی رو راحتتر میکنه،
ولی #آرامش در زندگی نمیاره.❌
✅️ #آرامش فقط و فقط در #یادخدا است.
👌 #خدا ما رو طوری ساخته که جز با یادش دلمون آروم نمیگیره.
✖️ اگر بیقراری..
✖️ اگر دلتنگی..
✖️ اگر دلگیری..
✖️ اگر متحّیری..
✖️ اگر استرس و اضطراب داری..
👈 گیرِ کار اینجاست که هزار یاد، جز #یادخدا در دلت جولان میده.❗️
#یادخداوآرامشقلبها، #معارفقرآن، #خدا، #یادخدا، #ایمان، #آرامش، #آسایش.
❣ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#صداقت_تنهادرگفتارنیست۰۰۰و👆
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حرف_حساب🌱
هنوزاهلغیبتهستیوخودترامؤمن
میدانی؟
مؤمنیعنیڪسۍڪهدیگراناز اودر
امانند...
از زبانش،از نگاهش،از دستانش و...
شایدهمینیڪڪلمهیتو،آبرویۍرابرباد
داده، یا رازی را برملا کرده باشد...
✨ رازدارۍنوعی"وفاۍبهعهد"است،و وفایبهعهد؛مرزبینڪفروایمان ...!
در اینترازو باخودتچندچندی؟
میدانۍڪهوفایبهعهدواداۍامانت هیچشرطوعذروبهانهایندارد.
📌مؤمناستوحرفش!
قولتو بایدسختتراز تمامسنگها باشد.
قولترا اگرزیرپا بگذارۍیادر امانتی خیانتڪنی،از اینمرزِ باریڪردشدهای.
امروزحواسمان بیشتر بهڪلماتمان باشد ...
•
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیام_سلامتی👆کلیپ
✅هر روز صبح بعد بیدار شدن از خواب، ناشتا با معده خالی یک لیوان آب زنجبیل بخورید تا بعد چند روز از خواص و تاثیراتش بر بدن مات و مبهوت شوید! شدیدا توصیه می کنم کلیپ را ببینید و هرگز مصرف این ترکیب جادویی را قطع نکنید که درمان بسیاری از دردهای بدن است!
اطلاع رسانی کنید!👍
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
بزن رو لینک زیر وارد شو👇
امتحان کنید👆👆
سرشار از انرژی های مثبت🎶
👈🏽 👍👍
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃هزاران خوبۍبراۍامروزتون
❤️وهزاران عشق نثارشمانازنین دوست
❣الهۍ
☀️دلت مثل روز روشن
ومثل برڪہ آرام باشد
شادۍقلبت مداوم
نفست گرم،روزگارت پرعشق
ولبریز از اتفاقات قشنگ
چهارشنبه تون پرازشکوفه های اجابت
امروز هرچی آرزوی خوبه مال تو
🌸خدایـا۰۰۰🤲
در هر چهارشنبه
چهار حاجتمان را روا کن
گناهــی برایمان مگـذار
جز آنکه بیامرزی
و اندوهی برایمان مگذار...
جز آنکه برطرفش سازی
دشمنــی برایمان مگذار
جز آنکه آن را دور گردانی
وقسم به حق چهار امام امروز
همه دوستان و عزیزانم را حاجت روا بفرما
🌸آمیـن یاحَیُّ یا قَیّوم، ای زنده، ای پاینده
هدایت شده از بنرها
طب سنتی اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و نهم ✍ بخش سوم
🌸گفتم وای عمو جون چشم راست میگین. آره، ببخشید منو… شما انتخاب کنین. من رو حرف شما حرفی نمی زنم. هر چی شما بگین. با عمه تصمیم بگیرین، من همون کارو می کنم. شما که سلیقه تون خوبه از خدا هم می خوام… بعد اومد جلو و یکی از دخترها رو از من گرفت و مدتی بهش نگاه کرد گفت : هان… هان من فکر می کنم و بهتون میگم… احساس کردم از اسمهایی که من گفتم خوشش نیومده ولی واقعا برام فرق نمی کرد و دلم می خواست به اون احترام بزارم… ایرج هم حرفی نزد…
🌸۲۶ اردیبهشت روز تولد دخترا بود و من باید زود خودم رو جمع و جور می کردم تا بتونم به درس و دانشگاه برسم. تا اوجا هم کلی عقب مونده بودم… ولی متاسفانه دکتر می گفت چون وزن باری که تحمل کردی زیاد بوده و زایمان سختی هم داشتی باید یک مدت تو بیمارستان تحت نظر باشی و بچه ها هم یک کم جون بگیرن بعد بری خونه. این بود که من یک هفته دیگه تو همون بیمارستان بستری موندم تا تحت مراقبت باشم.
🌸تو مدتی که توی بیمارستان بودم تورج و حمیرا هم زنگ زدن. اول تورج بود که تماس گرفت… من بچه بغلم بود ایرج گوشی رو برداشت… با خوشحالی گفت: سلام داداش جون دیدی عموی دوتا دختر شدی؟ چرا گریه می کنی… فدات بشم… مرسی خوبه… خیلی خوبه… رویا بچه بغلشه…
🌸 نمی تونه حرف بزنه… خوب دیگه مادر شده… چشم… چشم قربونت برم. زودتر انشالله بیا که دلمون برات خیلی تنگ شده… چشم بهش میگم… آره همه چیز رو براهه… دست عمموشونو می بوسن… در ضمن مینا خانم هم اینجاس می خوای باهاش حرف بزنی و گوشی رو داد به مینا… مینا هم یک کم با اون حرف زد و قطع کرد و من متوجه شدم ایرج نمی خواست گوشی رو بده به من تا با تورج حرف بزنم… برای اینکه دو ساعت بعد حمیرا زنگ زد و این بار من داشتم به بچه شیر می دادم ایرج گوشی رو گرفت جلوی گوش من و کلی با حمیرا و بعد نگار و آخرم با آقای رفعت حرف زدم و ایرج با صبوری گوشی رو نگه داشته بود…
🌸دلگیر شدم نمی خواستم اون بازم نسبت به این مسئله حساس باشه و بازم فهمیدم که اون سایه هنوز روی زندگی منه… مینا هم هر روز میومد و بهم سر می زد و عجیب این بود که عمه خیلی باهاش مهربون شده بود… انگار با یادآوردی خاطرات خودش نمی خواست دیگه بلایی که سر خودش اومده برای مینا هم باشه… هر روز صبح تا ظهر مینا پیشم بود… تا موقعی که عمه میومد و از اونجا میرفت کلاس کنکور… از سر شب هم ایرج میومد تا فردا صبح از همونجا میرفت کارخونه…
🌸علاقه ی شدیدی که مینا به دخترا نشون می داد برام جالب بود همون طور که منو دوست داشت بچه ها رو هم واقعا مثل بچه ی خواهر خودش می دونست.
تا روزی که من برای رفتن به خونه آماده می شدم مینا پیشم بود و خانومانه و بی توقع به من کمک می کرد.
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و نهم ✍ بخش چهارم
🌸موقع رفتن داشتیم از هم خدا حافظی می کردیم که عمه گفت: تو مگه نمیای بریم خونه ما؟ مینا با تعجب گفت: نه من کلاس دارم. عمه گفت امروز ولش کن… الان موقع کلاس نیست… امشب رویا و دخترا رو می بریم خونه توام بیا اصلا زنگ می زنیم سوری و آقای حیدری هم بیان… مینا بدون چون و چرا قبول کردو با ما اومد.
🌸تو فرصتی که من بیمارستان بودم ایرج و عمه خیلی از وسایلی که باید دوتا می شد و تهیه کردن جز تخت. برای همین اون دوتا نازنینم رو کنار هم توی یک تخت می خوابوندم. ولی یک گهواره هم برای پایین گرفته بودیم که وقتی اونا رو میاریم پایین جا داشته باشن. من و مینا بالای سرشون بودیم اونا خیلی شکل هم بودن ولی جفت نبودن و کاملا با هم فرق داشتن.
🌸سوری جون و آقای حیدری هم اومدن. چون متوجه شده بودن که رفتار عمه و علیرضاخان با اونا کاملا فرق کرده همه دور هم بودیم. بالاخره خودم از عمو پرسیدم حالا که دور هم هستیم اسم دخترا با شما. بفرمایید امشب اسم اونا رو تعین کنید… عمه جون شما هم نظر بدین… علیرضا خان بادی به غبغب انداخت و گفت: آره اسم بچه رو پدر بزرگ تعیین می کنه. من خودم می خوام بگم اسم بچه ها چی باشه… کمی دست دست کرد و سینه ای صاف کرد و چایی شو سر کشید. عمه تحملش تموم شد و گفت: ای بابا بگو ببینیم چی می خوای بگی…
🌸عمو خندید و گفت: میخوام اسم نوه هام رو بزارم ترانه و تبسم… همه دست زدن ولی من در حالیکه چشمم پر از اشک بود رفتم و برای اولین بار دست انداختم دور گردنش و بوسیدمش.
و اسم دخترای من معلوم شد… عمه گفت: ایرج اون دخترِ بورتو بیار بده به من ببینم… خوب معلومه دیگه بوره ترانه است… بعد اونو در آغوش گرفت و سرش رو کنار گوش اون برد و نامش رو صدا کرد… “بسم الله الرحمان الرحیم… به نام خانم فاطمه ی زهرا اسمش فاطمه و ما ترانه صداش می کنیم” و در گوشش اذان گفت و برای تبسم هم زهرا رو اذان گفت…
🌸اونشب به اصرار ما مینا پیش من موند. وقتی رفتم جابجاش کنم تا بخوابه دستمو گرفت و گفت: وقتی می خوای بری دانشگاه بچه ها چی میشن؟ گفتم الان که خودم هستم ولی عمه هست، مرضیه هست، شاید براشون پرستار بگیرم. چطور مگه؟ گفت: من بیام از بچه ها مراقبت کنم؟ گفتم نه به خدا امکان نداره تو باید امسال قبول بشی. بعدم مگه نگفتی می خوای بری سرکار؟ گفت: منم همین رو میگم تو منو برای پرستاری بچه ها استخدام کن… نه. صبر کن بهم پول بده ولی به شرط اینکه به کسی نگی… بین من و تو باشه. هم بچه ها رو دست غریبه نمی دیم هم من کار دارم. چی میگی تو رو خدا اگر نمی خوای از من رو در واسی نکن…
🌸گفتم نمی دونم والله من که از خدا می خوام ولی باید به عمه و ایرج هم بگم. باشه عزیزم… تو حالا بخواب… ولی تو راهت دوره سختت نمیشه؟ گفت: نه تو کار نداشته باش من تا تو از دانشگاه بیای اینجا میمونم. صبح هم خودم رو می رسونم… تو فقط روش فکر کن.
🌸وقتی با عمه و ایرج مشورت کردم. عمه یک فکری کرد و گفت: می دونم چرا این کارو می کنه بزار بیاد. عیب نداره اقلا مطمئن هستیم بچه ها دست غریبه نیستن خاطرمون جمعِ. من خودمم هستم راست میگه این طوری بهتره با هم نگرشون می داریم. تو هم که یکی دوماه دیگه تعطیل میشی.
🌸من خودمم از این موضوع خوشحال بودم و قرارم رو با مینا گذاشتم…
صبح که مینا رفت دخترا هنوز خواب بودن. من رفتم تا کتابام رو بیارم که همین طور که کنار بچه ها هستم به درسم هم برسم… ایرج اومد و گفت عزیز دلم من دارم میرم زود بر می گردم. کار نداری؟ گفتم ایرج جان من از شنبه میرم دانشگاه تو اینو بدون… اومد تو اتاق و گفت زود نیست؟ گفتم چرا… ولی خیلی عقبم. برم ببینم چه خبره؟ نگاهی به اطراف انداخت و اخماشو کرد تو هم و گفت: تو نمی خوای این تابلو رو از دیوار بر داری؟ گفتم اینو تورج کشیده من خیلی دوستش دارم منو یاد روز اولم میندازه که اومدم اینجا. با غیض گفت:
🌸 برش دار بزارش یک جای دیگه… گفتم ولی اگر تورج بیاد ببینه نیست ناراحت میشه. گفت: تو ناراحت میشی یا تورج؟ اونوقت من این وسط……. همین امروز ورش دار …. و بدون خداحافظی رفت…
من سست شدم دلم نمی خواست این حرف رو به من بزنه و این بدترین توهینی بود که تا اون موقع به من کرده بود و من دیگه نمی دونستم باید چیکار کنم…
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🔴🔷 امام صادق (ع):
✍هر كس به تو بى احترامى كرد، خودت را در مرتبه او قرار مده...
📚 ميزان الحكمه، ج ۱۰،ص۱۶۴
〰〰〰〰〰〰〰
🔴🔷امام موسی کاظم( ع)
✍مومن همانند دو کفه ترازوست هر چه به ایمانش افزوده شود آزمایشش بیشتر می شود.
〰〰〰〰〰〰〰〰
🔴🔷 امام رضا علیه السلام فرمودند:
✍ هر کس سپاسگزار بندگان نیکوکار نباشد، خدای متعال را هم سپاس نگفته است.
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 27
🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
#احکام_بانوان
⭕️ #حکم_انتشار_عکس با #چادر در #فضای_مجازی
❓ سوال: برخی از #خانمها در #شبکه_های_مجازی با قصد خیر و هدف #ترویج #حجاب_اسلامی و چادر مشغول به #فعالیت هستند و عکسهای خود را با حجاب کامل منتشر مینمایند. لکن در برخی موارد همین تصاویر موجب #سوء_استفاده قرار میگیرد؛ تکلیف چیست؟
🔴 پاسخ: 👇👇
✅ اگر این تصاویر مورد سوءاستفاده قرار گیرد یا تحریکآمیز باشد یا #مفسدهای برای خانم داشته باشد، جایز نیست.
===========
✔️ پایگاه اطلاعرسانی آیتالله خامنهای - khamenei.ir - احکام پوشش و آرایش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا
🍂هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ
✨يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
🍂وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾
✨و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را
🍂برطرف كننده اى جز او نيست و اگر براى تو
✨خيرى بخواهد بخشش او را ردكننده اى
🍂نيست آن را به هر كس از بندگانش كه
✨بخواهد مى رساند و او
🍂آمرزنده مهربان است (۱۰۷)
📚 سوره مبارکه یونس
✍آیه ۱۰۷
(همراه داشتن این آیه درسفر حافظ مال وجان است)
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
☝گناهی که انسان را زود هلاک می کند
🌸 روزی امام علی(ع) فرمود: پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن #هلاکت خواهند شد.
⁉"عبدالله بن کواء" پرسید: آیا #گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟
🌸 امام علی پاسخ دادند:
آری، و آن #گناه "قطع رحم" و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب #هلاکت زودرس می شود.
🔹چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و #خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛
🔹و چه بسا افراد #پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که #خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد.
📚اصول کافی ، ج 2 ، ص347
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊✨خداوند ميفرمايد :
♥️✨من 5 چيز را در 5 جا قرار داده ام ولي مردم آنرا در جاي ديگر ميجويند:
♥️✨علم را در گرسنگي قرار دادم ولي مردم آنرا در سيري و راحتي مي جويند.
♥️✨عزت و سربلندي را در اطاعت خود نهاده ام ولي مردم آنرادر خدمت سلاطين مي جويند.
♥️✨ثروت و بي نيازي را در قناعت قرار دادم ولي مردم آنرا در كثرت مال مي جويند.
♥️✨رضايت خود را در مبارزه با نفس نهاده ام ولي مردم آنرا در رضايت نفس مي جويند.
♥️✨راحتي را در بهشت نهاده ام ولي مردم آنرا در دنيا ميجويند
◈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_درمانی
#بازوبندےبرای_افزایش_رزق_وروزے
💯✍🏻هر که آیه شریفه 31 سوره یونس
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ
بر ورق نویسند و آنرا بر خرقه کبودی بپیچد و بر بازوی راست بندد اسباب رزق بر وی آسان شود و ابواب روزی گشاده گردد
📚تحفة الاسرار ص 326 و 327
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_آموزنده
🍀#حکایت 🌻
🔷بهلول و مرد شیاد!
آورده اند که بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد. شیادی چون شنیده بود که بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: «اگر این سکه را به من بدهی، در عوض 10 سکه که به همین رنگ است به تو می دهم!» بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است و ارزشی ندارد، به آن مرد گفت: «به یک شرط قبول می کنم! اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی من این سکه را به تو می دهم.» شیاد قبول کرد و مانند خر شروع کرد به عرعر کردن.
بهلول با لبخند به او گفت: «خب الاغ جان، چون تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست، فکر می کنی من نمی فهمم که سکه های تو از مس است؟» آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید خجل شد و از نزد او فرار کرد.
➖═❍●❐●❍═➖