هدایت شده از بنرها
شوهرم شیفته روابطمون شده
کلی سیاست زناشویی یادگرفتم😍
خیلی هم جذاب شدم👌
روابطم با فرزندم عااالی شده 👪
هر دومون عضو این کانال شدیم💑
شمام عضو بشین🏃🏃♀
همه روفقط مدیون این کانال هستم
اینجاس👇👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 پروردگارا !
به هر چه بنگرم...
تـو در آن آشکاری ..
🍃 و چه مبارک است
روزی که با نام زیبای تو
و با توکل بر اسم اعظمت.
آغاز می گردد ای صاحب کرامت
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃الهی به امید تو ...
پناهمان باش ای بهترین
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
#خواص_صلوات
❤️امام صادق (ع) ؛
🌺دعا را با صلوات آغاز کن چراکه
صلوات همواره پذیرفته است
و خدا برتر از آن است که
بخشی از دعا را پذیرفته
و بخشی را رد کند.🌺
📚 امالی ۱۷۲
🍃🌸 روزتون معطر به ذکر شریف صلوات
بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🍃 🌸
🍃🌸الّلهُمَّ
🍃 🌸صلّ
🍃 🌸علْی
🍃🌸محَمَّد
🍃 🌸وآلَ
🍃 🌸محَمَّدٍ
🍃🌸وعَجِّل
🍃🌸 فرَجَهُم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
باز هم #صبح شد و عرض ارادت داریم
با #سلامی به شما قصد زیارت داریم
تا #سلامت ندهیم زندگیمان تعطیل است
به گداییِ درِخانه ات عادت داریم
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان✋
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
عمری نگران خیره
به خورشید ظهـور
ای کاش به زودی
برسد عید ظهـور
هرهفته سه شنبه ها
دلم پر زد و رفت
تامسجد جمکران
به امید ظهـــــور
🌼 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج 🌼
🍃#سه_شنبه_های_جمکرانی🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_روز☝️
💫هیچ موجودی در عالم نیست مگر اینکه ذکر و تسبیح خدا میگوید، اما شما نمیفهمید...
💫وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ.
📖اسراء، آیه۴۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #روزی_عادلانه
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #سه_شنبه 9 دی ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:44
☀️طلوع آفتاب: 07:14
🌝اذان ظهر: 12:07
🌑غروب آفتاب: 17:00
🌖اذان مغرب: 17:20
🌓نیمه شب شرعی: 23:22
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #سعه_صدربا_ارحام_درکلام_وحی
🌸 أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي
️پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرد.
📖 سوره یوسف آیه ۱۰۰
🔹اگر به درستی در اعمال و رفتار اطرافیان خود بنگریم غالب رفتارهای بیادبانه و ظالمانه و ناراحتکننده آنان در برخورد با ما، به دلیل خواطر شیطانی در آنهاست که توسط شیطان در آنان وارد شده و باعث میشود که بر ما این رفتار را از خود نشان دهند.
🔹شنیدهایم میگویند:
فلانی در دلش هیچ چیزی نیست" این جمله را برای انسانهای خوشذات بکار میبریم که گاهی با ما رفتار تندی دارند ولی بعد از آن تندی پشیمان میگردند و این جمله یعنی عمل به آیه فوق، چنانچه یوسف (ع) برادران خود را پاک دانست که به خاطر وسوسه شیطان دست به ظلم در حق برادر خود زدند که اگر شیطان نبود برادرانش بر او ستم نمیکردند. عنایت داشته باشیم که حضرت یوسف (ع) نفرمود: از من دور شوید، شما فساد کردید!!! بلکه خود را هم ستمدیده از فساد شیطان میبیند.
🔹 اگر ما نیز زمانی از ارحام و دوستانی که در حق ما ستم کردند بتوانیم چنان به خداوند نزدیک و از دنیا بریده باشیم، که ستم آنان را نه از خودشان، بلکه از وسوسه شیاطین بدانیم و این ستمها را سهم خود از زندگی بدانیم که ما را به خدا نزدیکتر و توکّلمان را افزونتر میکنند، هرگز از کسی بعد از اینکه در حق ما ستم کرد و پوزش طلبید، دلخور نمیشویم و او را به راحتی میبخشیم و این نعمت بزرگ و آرامش الهی را که هر کسی شایسته رسیدن به آن نیست را، دریافت میکنیم.
🔹زمانی که کسی بر ما ستم کرد صبر میکنیم، چون میدانیم نه تنها صبرمان باعث آرامش خواهد شد و بالاترین اجر را نزد خدا کسب خواهیم کرد بلکه یقین داریم ضرری از آنان بدون ٳذن خدای تعالی بر ما نخواهد رسید.
🌸 یوسف نبی (ع) با اینکه برادرانش این همه ستم در حق او کردند باز به آنان برادر خطاب میکند (إِخْوَتِي) و بیشترین صله ارحام را در تاریخ حضرت یوسف (ع) بر برادران خویش با وجود این همه ستمگریشان کرده است.
#مهربانی_وصبربافامیل_ازمنظرقرآن
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#دشمن_خنجرازپشت_می_زند۰۰۰☝️
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره
تین توحید فلق ناس
📖 کلیات مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃◼🍃➖➖➖➖➖
◼السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
خداحافظ ای لاله پرپرم
خداحافظ ای سوره کوثرم
خداحافظ ای درد من را طبیب
خداحافظ ای آشیان غریب
خداحافظ ای طایر نیمه جان
خداحافظ ای پوست و استخوان
خداحافظ ای به ز جان علی
قرار و بهار و توان علی
خداحافظ ای بانوی خانه ام
پرستوی پر بسته لانه ام
خداحافظ ای پیکرت خسته
خداحافظ ای دستت بشکسته
خداحافظ ای سینه چاک چاک
خداحافظ ای چادر پر زخاک
▪آجرک الله یا صاحب الزمان
▪شهادت جانسوز یاور علی(ع) تسلیت
➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
❓چرا اکثر ایرانی ها شکم دارند حتی آنهایی که لاغرند ؟
1- به علت مصرف برنج و نان برای شام
2- عدم خوردن صبحانه کافی و مفید
3- خوردن سس ، نوشابه و دلستر
4- مصرف سرخ کردنی باروغن زیاد
5-خوردن شیرینی_جات_وموادقندی
👇👇👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سه شنبه 9 دی ماهتون بخیر🌷
🌸امروز برایتان
🌺اینگونه آرزو میکنم
🌸ان شاءالله
🌺خدا در خونه تک تک تون بزنه
🌸سبدی از خیر و برکت
🌺شوق زندگی
🌸حس خوشبختی
🌺عمر با عزت و
🌸عاقبت بخیری هدیه بیاره
هدایت شده از بنرها
#دعاےقوےبی_نقطه
ڪه هر نیتی راحاجت روا میڪند💯
✨🌸این دعاڪه فوق العاده قوے و مجرب بوده و موڪل این دعا آنقدر قوے هست ڪه هرخواسته اے دارید در جهت مشروعه را حاجتروا میڪند این دعاے #امام_علی است شما اگر نیتی دارید و یا حاجت بزرگی دارید به مدت ۲۱ روز هر روز صبح بعد از نماز صبح ۳مرتبه این دعاے فوق العاده قوے ومجرب رابخوانید
💎اگه میخواے بدونی این دعا چیه ڪافیه ڪلیڪ ڪنی↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#دعاےقوےبی_نقطه_که_هرنیتی_راحاجتروامیڪند
❌کپی بنر حرام❌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_هفتم
🌸از سینما اومدیم بیرون
خیلی عصبانی بودم
هم از خودم هم از شروین و هم علی
_منزل کجاست؟ دربست بگیرم برسونمتون ؟
برگشتم نگاهش کردم.با ناراحتی گفتم
_ ممنون هوا دیر تاریک میشه من دوست دارم پیاده برم فاصله زیادی نیست تا خونه.
خداحافظی کردم و راه افتادم سنگینی نگاهشو حس میکردم پشت سرم
میدونم دلش میخواست با من میومد
اما گفتم به درک. و به راهم ادامه دادم.
انقدر فکر و خیال کردم که اصلا نفهمیدم چطوری رسیدم جلو در خونه .
از سینما تا خونه ی ما پیاده ۴۵ دقیقه راه بود. اما به نظرم ده دقیقه طول کشید
خودمو خیلی سرزنش کردم و خیلی شروین و فحش دادم
🌸رسیدم خونه به زور با اینترنت دایال آپ وصل شدم شروین آفلاین بود میدونستم تو خونه اینترنت نداره اما فقط حرصمو با مسیج گذاشتن و به خودم فحش دادن خالی کردم.
پنجشنبه و جمعه زهرم شده بود همش تو فکر این بودم چطوری از خجالت شروین و بی فکریاش در بیام؟ شنبه صبح مثل گراز زخمی بودم کارد میزدی خونم در نمی اومد.
تا ظهر بهش بی محلی کردم
رو یاهو مسیج داد این فحشا دلیلشون چیه؟!!!! محل نذاشتم
🌸به داخلیم زنگ زد جواب ندادم
از پشت پارتیشن اسممو صدا کرد جواب ندادم
دلم نمیخواست واکنش نشون بدم.
ظهر شد
رفتم پشت میز تا ناهارمو بخورم
اومد جلوی میز ایستاد
ادامه دارد۰۰۰۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_هشتم
🌸ظرف غذاش دستش بود
یکم نگام کرد سرم پایین بود و نگاش نکردم
نشست رو به روم
یکم از غذاشو خورد
اصلا نگاش نکردم
اروم گفت
_چه مرگته؟
سرمو بالا گرفتم با عصبانیت گفتم
_ تو چه مرگت بود با اون مرتیکه زشت منو سرکار گذاشتین؟
چشاش داشت از حدقه میزد بیرون!
_کدوم مرتیکه؟ سرکاره چی؟
_تو و اون بچه پررو… مگه قرار نذاشته بودید سه تایی بریم سینما چرا قالم گذاشتی؟
گیج بود هی میخواست توضیح بده از چشاش فهمیدم منگه! _آخه…. آخه….. سینما؟ قرار؟ چی میگی اصلا؟!
🌸عصبانیتم بیشتر شد از اینکه خودشو به نفهمی میزنه
با عصبانیت بلند بلند گفتم….. _اگه به هوای تو نبود یه دقیقه هم با اون بیرون نمی اومدم… رنگش مثه گچ سفید شده بود .چشماش گشاد شده بود و با بهت نگام میکرد
_ یه دقیقه ساکت شو ببینم …من به خدا از هیچی خبر ندارم… گریم گرفت قاشقمو کوبیدم تو ظرف از آشپزخونه اومدم بیرون.
از خودم متنفر بودم به خودم میگفتم ای بیشعور احمق چرا به هر کسی اعتماد میکنی حالم از علی بهم میخورد پسره ی پررو چطور به خودش اجازه داده؟…. دویدم از پله ها بالا رفتم .
رفتم تو اتاق کارم.اخه من چقدر سادم.چرا اجازه دادم با من اینکارو کنه
.
🌸شروین یه ربع بعد اومد تو اتاقم
چشمام هنوز خیس از اشک بود
سرم درد میکرد
کلی قسم و آیه که روحمم خبر نداشته به روح بابام نمیدونم جریان چیه؟….
_ تو اصلا چرا با من هماهنگ نکردی؟
_ شما تشریف داشتی که باهات هماهنگ کنم ؟ علی گفت با تو هماهنگ کرده و منه خرم بهش اعتماد کردم. خودشم کلافه شده بود هی پشت سر هم میگفت آخه دختر تو نمیگی اگه من قرار گذاشته بودم بالاخره یه جوری بهت خبر میدادم؟
راست میگفت میدونستم گیر دادنم بهش بی فایدس چون تقصیری نداره واسه اینکه بیشتر حرص نخورم و کش پیدا نکنه ازش معذرت خواهی کردم که زود قضاوت کردم .
خیلی عصبانی بود از اتاقم رفت بیرون
ادامه دارد۰۰۰۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷 #احکام_شرعی
#احکام_نمازسجده
🔶 سوال : در سجده اگر موقع ذکر، سهوا یا عمدا انگشتان دست را بردارند حکم چیست؟
🔶 جواب : اگر هنگام ذکر واجب عمداً انگشتان را روی زمین قرار ندهد بنا بر احتیاط نمازش صحیح نیست
و اگر سهوا روی زمین قرار نداده قبل از برداشتن سر از سجده، ذکر واجب را پس از قراردادن انگشتان بر زمین تکرار کند
و اگر پس از برداشتن سر از سجده متوجه شد نماز صحیح است.
منبع سایت مراجع
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
امام سجّاد عليه السلام:
زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه دارى
احفَظْ علَيكَ لسانَكَ تَمْلِكْ بهِ إخوانَكَ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه 71
〰➿〰➿〰➿
امام باقر عليه السّلام:
كسى كه وضع ظاهرش بهتر از حال باطنش باشد ترازوى اعمالش سبك است
تحف العقول صفحه 275
〰➿〰➿〰➿
🍃امام صادق علیه السلام:
🌸اسراف باعث فقر و میانه روی
موجب بی نیازی می شود.
📙وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 258 ، ح 8
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
🔸إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ
🔸فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ
🔸وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ🌟
♦️اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما
♦️غالب نخواهد شد و اگر دست از يارى شما بردارد
♦️چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد
♦️و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند (۱۶۰)
📚 سوره مبارکه آل عمران
✍ آیه ۱۶۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 برگی از فضائل حضرت زهرا
دوستی فاطمه سلام الله علیها
در یکصد مرحله سودمند است
آسانترین آن ها : مرگ ، و قبر ،
و میزان و محشر ، صراط و محاسبه
📕فرائد السمطین ج 2ص607
📕عوالم العلوم ج 11 ص171
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍یکی از دوستان ڪه وسایل خانگی میفروشد نقل میڪرد: روزی در مغازه نشسته بودم ڪه مردی به مغازه من آمده و چیز بیسابقهای از من خواست.
گفت: برای یڪ هفته چند ڪارتن نوی خالی لوازم خانگی اجاره میخواهم. پرسیدم: برای چه؟ چشمانش پر شد و گفت: قول میدهید محرم اسرار من باشید؟ گفتم: حتما. گفت: دخترم این هفته عروسی میڪنه. جهاز درست حسابی نتونستم بخرم. از صبح گریه میڪند. مجبور شدم این نقشه را طرح ڪنم. ڪارتن خالی ببریم و توش آجر بزاریم تا دیگران نگویند جهاز نداشت. چون میگویند: دختر بیجهاز مانند روزه بینماز است. اشڪ در چشمانم جمع شد و...........
💥در دین اسلام بدعت گذاشتن امری حرام است. یڪی از این بدعتهای غلط بازدید جهاز دختر است. ڪه باعث رو شدن فقرِ فقرا میشود. ڪسی ڪه بتواند این بدعتها را به نوبه خود بشڪند و در عروسی خود ڪسی را به دیدن جهاز خود دعوت نڪند، یقین به عنوان مبارز با بدعت، یڪ جهادگر است و طبق احادیث جایگاه معنوی بزرگی دارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریشه انسانها ، فهم آنهاست،
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ،
که نیرویی پشت آن باشد
با تمام شدنِ نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛
که چطور از زیر خاک ها
و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکافد و سربلند می کند
هر فردی به اندازه این گیاه کوچک،
ریشه داشته باشد،
از زیر خاک و سنگ،
از زیر عادت و غریزه!
و از زیر حرف ها و هوس ها ،
سر بیرون میآورد و با قلبی از عشق، افتخار میآفریند
ریشه ما ، همان فهم ما است
#داستان🌸🌸 اصحاب رقيم🌸🌸
در آيه كهف چنين آمده است: اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الكَهفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِن آياتِنا عَجَباً؛
آيا گمان كردى داستان اصحاب كهف و رقيم از نشانههاى بزرگ ما است.
در اين كه اصحاب رقيم كيانند، بين مفسران و محدثان اختلاف نظر است، بعضى بعضى گفتهاند: رقيم كوهى است كه غار اصحاب كهف در آن جا است، بعضى گفتهاند: رقيم نام قريهاى بوده كه اصحاب كهف از آن خارج شدند، به عقيده بعضى رقيم نام لوح سنگى است كه قصه اصحاب كهف در آن نوشته شده است و سپس آن را در غار اصحاب كهف نصب كردهاند و يا در موزه شاهان نهادهاند، و به عقيده بعضى رقيم نام كتاب است، و به عقيده بعضى ديگر، منظور ماجراى سه نفر پناهنده به غار است كه داستانش چنين میباشد.
در كتاب محاسن برقى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چنين نقل شده: سه نفر عابد از خانه خود بيرون آمده و به سير و سياحت در كوه ودشت پرداختند، تا به غارى كه در بالاى كوه بود رفته و در آن جا به عبادت مشغول شدند، ناگاه (بر اثر طوفان يا...) سنگ بسيار بزرگى از بالاى غار، از كوه جدا شد غلتيد و به درگاه غار افتاد به طورى كه درِ غار را به طور كامل پوشانيد، آن سه نفر در درون غار تاريك ماندند، آن سنگ به قدرى درِ غار را پوشانيد كه حتى روزنهاى از غار به بيرون به جا نگذاشت، از اين رو آنها بر اثر تاريكى، همديگر را نمىديدند.
آنها وقتى كه خود را در چنان بن بست هولناكى ديدند، براى نجات خود به گفتگو پرداختند، سرانجام يكى از آنها گفت: هيچ راه نجاتى نيست جز اين كه اگر عمل خالصى داريم آن را در پيشگاه خداوند شفيع قرار دهيم، ما بر اثر گناه در اينجا محبوس شدهايم، بايد با عمل خالص خود را نجات دهيم. اين پيشنهاد مورد قبول همه واقع شد.
اولى گفت: خدايا! مىدانى كه من روزى فريفته زن زيبايى شدم، او را دنبال كردم وقتى كه بر او مسلط شدم و خواستم با او عمل منافى عفت انجام دهم به ياد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسيدم و از آن كار دست برداشتم، خدايا به خاطر اين عمل سنگ را از اين جا بردار. وقتى كه دعاى او تمام شد ناگاه آن سنگ تكانى خورد، و اندكى عقب رفت به طورى كه روزنهاى به داخل غار پيدا شد.
دومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه گروهى كارگر را براى امور كشاورزى اجير كردم، تا هر روز نيم درهم به هركدام از آنها بدهم، پس از پايان كار، مزد آنها را دادم، يكى از آنها گفت: من به اندازه دو نفر كار كردهام، سوگند به خدا كمتر از يك درهم نمىگيرم، نيم درهم را قبول نكرد و رفت. من با نيم درهم او كشاورزى نمودم، سود فراوانى نصيبم شد، تا روزى آن كارگر آمد و مطالبه نيم درهم خود را نمود، حساب كردم ديدم نيم درهم او براى من ده هزار درهم سود داشته، همه را به او دادم، و او را راضى كردم اين كار را از ترس مقام تو انجام دادم، اگر اين كار را از من مىدانى به خاطر آن، اين سنگ را از اين جا بردار. در اين هنگان ناگاه آن سنگ تكان شديدى خورد به قدرى عقب رفت كه درون غار روشن شد، به طورى كه آنها همديگر را مىديدند، ولى نمىتوانستند از غار خارج شوند.
سومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه روزى پدر و مادرم در خواب بودند، ظرفى پر از شير براى آنها بردم، ترسيدم كه اگر آن ظرف را در آن جا بگذارم، بروم، حشرهاى داخل آن بيفتد، از طرفى دوست نداشتم آنها را از خواب شيرين بيدار كنم و موجب ناراحتى آنها شوم، از اين رو همان جا صبر كردم تا آنها بيدار شدند و از آن شير نوشيدند، خدايا اگر مىدانى كه اين كار من براى جلب خشنودى تو بوده است، اين سنگ را از اين جا بردار.
وقتى كه دعاى او به اين جا رسيد، آن سنگ تكان شديدى خورد و به قدرى عقب رفت كه آنها به راحتى از ميان غار بيرون آمدند و نجات يافتند.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مَن صَدَقَ اللهَ نَجَاه؛
كسى كه به راستى و از روى خلوص با خدا رابطه برقرار كند و بر همين اساس، رفتار نمايد رهايى و نجات ميابد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 خدایا
به دشمنانمان خوشیهای بزرگ عطا کن
تا دست بردارند از نابودی دلگرمیهای کوچکمان
🍃🌸خدایا
سلامت عقل را درکنار سلامتی جانهایمان محفوظ بدار...! تا از یادمان نرود انسانیت، درستی و گذشت را...!
🍃🌸خدایا
هرکه با ما بد کرد و بدی را نشانمان داد
تو خوبی را نشانشان بده و معجزه ی بزرگ محبت را...!
🍃🌸خدایا
صبری طولانی در دیده و دلهایمان قرار ده تا یک عمر از یاد نبریم برای گذشتن از هر طوفانی،باید صبور بود و طاقتهایی بسیار به دوش کشید...
🍃🌸 آمین
#ضرب_المثل
🌸🌸آب زیر کاه🌸🌸
آب زیر كاه به كسانی اطلاق می شود كه زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مكر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی نا محمود در مقام انجام مقاصد شوم خود بر آیند. این گونه افراد را مكار و دغلبار نیز می گویند و ضرر و خطر آنها از دشمن بیشتر است زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی به میدان می آید در حالی كه این طبقه در لباس دوستی و خیر خواهی خیانت می كنند.
اكنون باید دید در این عبارت مثلی، آبی كه در زیركاه باشد چگونه ممكن است منشأ زیان و ضرر شود. آب زیركاه از ابتكارات قبایل و جوامعی بود كه به علت ضعف و ناتوانی جز از طریق مكر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشتند. به همین جهت برای آنكه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب و منكوب نمایند، در مسیر او با تلاقی پر از آب حفر می كردند و روی آب را با كاه و كلش طوری می پوشانیدند كه هیچ عابری تصور نمی كرد آب زیر كاهی ممكن است در آن مسیر و معبر وجود داشته باشد.
باید دانست كه ایجاد این گونه با تلاقهای آب زیركاه صرفأ در حول و حوش قرا و قصبات مناطق زراعی امكان پذیر بود تا برای عابران وجود كاه و كلش موجب توهم و سوءظن نشود و دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از كاه و كلش گام بر می داشت و در درون آب زیركاه غرقه می شد.
آب زیركاه در قرون و اعصار قدیمه جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منكوب می كردند.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
نمک گیر شدن
در زمان قدیم، قوانین خاصی دربارهی جوانمردی وجود داشت و به خصوص، احترام و پایبندی عیاران نسبت به قوانین جوانمردانه بیشتر بود. عیاران کسانی بودند که خودشان را مدافع حقوق مردم ضعیف میدانستند و از ثروتمندان میدزدیدند و به فقرا میدادند. یکی از مشهورترین ماجراهای نمک گیر شدن، مربوط به یعقوب لیث صفاری است که از عیاران معروفی است که به حکومت رسید و در مقابله با خلفای ظالم عباسی، سلسلهی صفاریان را تأسیس کرد. در ابتدا؛ یعقوب که تحمل رنج و بدبختی مردم را نداشت، تصمیم گرفت که همراه برادران و دوستانش یک گروه عیاری تشکیل دهد.
او که مرد باهوشی بود، خیلی زود گروه بزرگتری ساخت و بین مردم؛ مشهور شد. یک روز به یعقوب خبر دادند که درهم بن حسین حاكم شهر خزانهی بزرگی دارد و جواهرات گرانبهایی را در آن نگهداری میکند. عیاران تصمیم گرفتند که شبانه به خزانهی درهم بن حسین دستبرد بزنند. اول چند نفر رفتند و موقعیت خانهی درهم را بررسی کردند و پس از آن که از مکان خزانه مطلع شدند، وسایلشان را برداشتند و شبانه راه افتادند. آنها آهسته از دیوار بالا رفتند و بعد با احتیاط، دیوار خزانه را سوراخ کردند و داخل شدند.
با وارد شدن به خزانه، نفس همهی آنها بند آمد. جواهرات رنگارنگ، زیر نور چراغهایی که همراه برده بودند، مثل ستاره میدرخشیدند. با اشارهی یعقوب، عیاران با عجله جواهرات را جمع کردند و داخل کیسههایشان ریختند. یعقوب که گوشهای ایستاده بود و به کار عیاران نظارت میکرد، یک دفعه چشمش به سنگ درخشانی افتاد. سنگ را بلند کرد و زیر نور چراغ، به آن نگاه کرد. سنگ میدرخشید ولی شبیه جواهرات دیگر نبود. سنگ را به دهانش گذاشت تا سختی آن را امتحان کند؛ ولی ناگهان سنگ را انداخت و به عیاران گفت: هرچه برداشتهاید، دوباره سر جایش بگذارید.
عیاران با تعجب به یعقوب نگاه کردند. اصلا" نمیتوانستند بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. یکی از عیاران پرسید: چرا باید پس از این همه زحمت و خطر، جواهرات را نبریم؟ یعقوب با ناراحتی به سنگ نمک اشاره کرد و گفت: این سنگ درخشان، سنگ نمک است. من به خیال اینکه جواهر است، آن را در دهان گذاشتم تا سختیاش را امتحان کنم. صدای آه عیاران بلند شد. یعقوب گفت: متوجه شدید؟ من نمک گیر شدهام. حالا که نمک درهم بن حسین را خوردهام، نمیتوانم به مال او خیانت کنم!
عیاران که خودشان به قانون عیاری نمک خوردن و نمک گیر شدن؛ اعتقاد داشتند، بدون پرسشی دیگر، کیسههایشان را خالی کردند و از همان راهی که آمده بودند، بازگشتند. روز بعد، به درهم بن حسین خبر دادند که دزد وارد خزانهاش شده است. درهم با عجله به محل خزانه رفت. مسؤل خزانه جلو دوید و گفت: قربان نگاه کنید! دیوار خزانه را سواخ کردهاند واز آن جا وارد شدهاند. درهم بن حسین با وحشت گفت: لابد تمام جواهرات را دزدیدهاند.
خزانه دار گفت: «نه قربان! اتفاق عجیبی افتاده است! جواهرات را جابه جا کردهاند ولی هیچی نبردهاند! درهم با تعجب پرسید: هیچی! عجب حکایت عجیبی است!
نزدکی غروب؛ یکی از یاران لیث به مخفیگاه عیاران رفت و گفت: خبر سرقت دیشب، همه جا پیچیده است. درهم بن حسین هم اعلام کرده است که به دزدی که دیشب وارد خزانهاش شده است، امان میدهد؛ به شرط آن که بگوید چرا وارد خزانه شده ولی چیزی نبرده است.
یعقوب لیث، آن شب تا صبح فکر کرد و عاقبت تصمیم گرفت که به دیدن درهم برود. درهم بن حسین در خانهاش نشسته بود که به او خبردادند که مردی آمده است و ادعا میکند که عیار است. درهم بلافاصله دستور داد که او را به داخل، راهنمایی کنند. یعقوب با احتیاط جلو رفت و گفت: من به خاطر قول شما که امان دادهاید، به اینجا آمدهام.
درهم بن حسین لبخندی زد وگفت: بله! چون میخواستم بدانم که علت اتفاق عجیب دیشب چیست! چرا به خودتان زحمت دادید و وارد خزانه شدید ولی چیزی نبردید؟
یعقوب مستقیم به چشمان درهم نگاه کرد و گفت: چون نمک گیر شدم! در خزانهی شما سنگ نمکی بود که من به اشتباه؛ به آن زبانزدم. درهم بن حسین با تعجب گفت: همین! یعقوب با ملامت به او نگاه کرد و گفت: برای ما نمک گیر شدن، مسئلهی مهمی است..
ما اگر نان و نمک کسی را بخوریم، نمک گیرش میشویم و در حق او؛ خیانت نمیکنیم. درهم با حیرت به سخنان یعقوب لیث صفاری گوش کرد و بعد با تحسین او را که میرفت، نگاه کرد. اما این پایان ارتباط یعقوب و درهم نبود. وقتی درهم به حکومت سیستان رسید، فرماندهی سپاهش را به یعقوب لیث سپرد و به این ترتیب، راه رسیدن یعقوب به حکومت، هموار شد.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅کم بودن شیر مادران چند علت دارد
🔸 یکی اینکه حرارت بالایی در بدن مادران وجود دارد که بهتر است سوپ جو با اسفناج میل کنند
🔸همچنین گاهی سردی در بدن ایجاد شده یا مجاری شیردهی دچار گرفتگی میشود
که در این موارد استفاده از هویج یا بادکش توصیه میشود.
#طب_سنتی