eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام🌸🍃 صبح راآغازمی کنیم بانام دوست جنبش عالم همه بایاداوست آن خدایی که عشق رادرمانهاد مهر ومحبت هرچه زیبایی دراوست ❁﷽❁الهی به امیدتو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹رسولُ اللّه صلى اللّه عليه وآله 🌹 📝هر کس هر روز از روی محبت، سه بار بر من صلوات فرستد، بر خداست كه گناهانش را در همان روز یا شب بيامرزد. صلوات💯 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 جزء3 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👇صوت صفحه 49
#آیه_روز👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران ☀️امروز #شنبه13مردادماه1397 🌞اذان صبح:04:38 ☀️طلوع آفتاب:06:14 🌝اذان ظهر:13:11 🌑غروب آفتاب:20:06 🌖اذان مغرب:20:26 🌓نیمه شب شرعی:00:22 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#ذکرروزشنبه👆 یارب العالمین×💯(ای پروردگارجهانبان) #درجه_پیغمبران هرڪس روزشنبه این نمازرابخواندخدااورا دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد [۴رڪعت ودرهررڪعت حمد،توحید،آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام💐شنبه تون عالی دعامیکنم❣ لحظه لحظه زندگیتون خداوندکنارتون باشه دستتون تودست خدا قدمتون درراه خدا وزندگیتون پرازلطف خداباشه هفته خوبی داشته باشید💐 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
رنج یا موهبت .آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم. همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار ✅ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕وقتی دری بسته می شود در دیگری باز می شود ولی آنقدر با تاسف به درهای بسته نگاه می کنیم که از درهای باز شده غافل می مانیم ! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆👆
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒داستان 👈بر اساس سرگذشت واقعی🍒 👈 قسمت پنجم اولین بار بود که در مقابل جمع فامیل از حمید دفاع می کردم و او را برتر و بالاتر از خودم می شمردم واین باعث شده بود تا احساس اشتیاق عجیبی نسبت به او در دلم زنده شود. برای اولین بار احساس کردم که در حق حمید و عشق پاکش کوتاهی کرده ام و هرگز نتوانستم ذره ای از شوریدگی او را درک کنم. ساعتها در تنهایی گریستم و در خلوت تنهایی از خدا خواستم تا او را به من باز گرداند. دیگر اشتهایم را به غذا ازدست داده بودم و دچار بیماری روحی و عصبی شده بودم. از همه بدم می‌آمد و می‌خواستم تنها باشم. سرانجام دیگر طاقتم طاق شد و تصمیم به اعتصاب غذا گرفتم. نامه‌ای به حمید نوشتم و از او به خاطر بی‌وفایی و بی‌مهری‌هایم تقاضای عفو نمودم. از او خواستم تا یک فرصت دیگر در اختیارم قرار دهد تا محبت‌های او را جبران کنم و برایش نوشتم که لحظه نوشتن این نامه تا دیدن اش دیگر لب به غذا نخواهم زد و منتظر خواهم ماند تا با او غذا بخورم. نامه را به آدرس وکیل حمید پست کردم. سپس به منزل بازگشتم و عکس مشترک حمید و بچه‌ها را روی قلبم گذاشتم و در بستر خوابیدم. ده روز از اعتصاب غذایم گذشت. ضعف شدیدی بر وجودم غالب شد اما با این وجود فقط به نوشیدن آب اکتفا کردم وچشم انتظار به ورورد حمید و بچه‌ها چشم به در دوختم. بیست روز بعد پدر و مادرم به سراغ من آمدند و به زور مرا به دکتر بردند و در بیمارستان بستری کردند. اما از بیمارستان فرار کردم و به منزل آمدم وخود را در اتاق زندانی کردم و اعتصاب غذای خود را ادامه دادم. به توصیه پزشک مرا به حال خود رها کردند. منتظر ماندند تا خودم سر عقل بیایم. دکتر گفته بود تا اگر این فرصت را از من بگیرند به احتمال زیاد روش خطرناک‌تری را برای خود کشی انتخاب خواهم کرد و همین توصیه باعث شده بود تا همه خود را از صحنه خارج کنند. روز سی ام اعتصاب غذا وکیل حمید از سوی او نامه ای آورد به این مضمون که: “از من جدا شو و زندگی ایده آل و آرمانی ات را دوباره شروع کن. من با خارج کردن خودم وبچه‌ها از زندگی ات این فرصت را در اختیارت گذاشتم. بی جهت باز عشق مرا امتحان نکن و خودت را آزار نده. مطمئن باش که در این امتحان شکست خواهی خورد و این بار جان خود را روی این خواهی گذاشت.” ولی من کوتاه نیامدم وبه اعتصاب غذایم ادامه دادم. 👈ادامه دارد ⬅️⬅️⬅️ ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشادرایتا👆👆 ======================
آموخته ام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید چه چیز باعث می شود فکر کنم که می توانم همه چیز را در یک روز بدست آورم؟ صبور باش.. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
می گویند مسجد شاه تعداد قابل توجهی توالت داشت که نه تنها مورد استفادۀ مسجد بروها و نمازگزاران قرار می گرفت بلکه به داد عابرین هم می رسید و حداقل باعث می شد این دسته نیز گذارشان به مسجد بیفتد. حکایت می کنند که آفتابه داری آنجا بود که آفتابه ها را پس از مصرف یکی یکی پر می کرد و در اختیار مراجعین قرار می داد. اگر شما می خواستید که آفتابۀ قرمز رنگ را بردارید به شما می گفت آن آبی را بردار.! اگر می خواستید آفتابۀ آبی را بر دارید می گفت آن مسی را بردار.! اگر دستتان به سمت مسی می رفت می گفت آن سبز را بردار ....! یک نفر از او پرسید که چه فرقی می کند که من کدام آفتابه را بردارم؟ گفت: اگر من تعیین نکنم که کدام را برداری، !! 👈 در کانال 📚داستان📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆