هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
103K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروردگارا
امشب از تو روحی وسیع
میخواهم
آنقدر که فراموش نکنیم
این تو هستی
که دلیل تمام لبخندها
شادیها خوشی ها و
اتفاقات زیبای زندگی ما
هستی
شبتون خوش🌙
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
728.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا💖
یاد تو آرام بخش دلهاســ💖ـــت
🌸در هر ثانیه صدایت میزنم و آرام می گیرم
و روزم را با نام زیبای تو آغاز می کنم 💖
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
💖 الهی به امید رحمت تو💖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
677K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸✨دوشنبه را پر برکت
و دهانمان را خوشبو کنیم
به عطر صلوات
بر محمد (ص) و خاندان مطهرش✨🌸
🌸✨الّلهُم صَلِّ علی محمَّد
🌸✨وَآلِ محمَّد
🌸✨وعجِّل فرجهُم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
غم هجران تو ای یار مرا شیدا کرد
غیبت و دوری تو حال مرا رسوا کرد
دوری تو اثر جمع بدی های من است
شرمسارم گنهم چشم تو را دریا کرد
❤️الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_ارباب_من
نشودصبح اگر عرض
ارادت نکنم
نام زيبای تو را صبح
تلاوت نکنم
سلام دوستان❣
لحظاتتون پرازعشق
به امام حسین
وحاجتتون روا❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #پرهیزازگناهان_بزرگ
🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 11 اسفند ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:11
☀️طلوع آفتاب: 06:34
🌝اذان ظهر: 12:17
🌑غروب آفتاب: 18:00
🌖اذان مغرب: 18:18
🌓نیمه شب شرعی: 23:35
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تدبردرقرآن
⁉ #چهکنیمتابرزخنداشتهباشیم؟
💢 در قرآن آمده که به #طیبین همان دم مرگ میگویند «سلام علیکم» و وارد بهشت میشوند؛ «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛ طیبین کسانی هستند که خوبی در عمق جانشان نفوذ کردهاست.
💢کسان دیگری هم هستند که دم در بهشت به ایشان میگویند وارد بهشت شوید؛ «وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدين»؛ «طبتم» یعنی عمل_پاکیزه داشتید. بین «طیبین» و «طبتم» فرق است.
💢طيبین نه برزخ دارند و نه قیامت. #امام_خمینی در #چهل_حدیث میفرمایند که طول برزخ هر کس بقدر عشق و علاقۀ او به دنیاست؛ اگر این سخن صحیح باشد، اگر کسی دل از دنیا بِکَنَد، برزخ ندارد!
👤آیت الله جاودان
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌹 #الحمدللهحمدادائما #شکرنعمت
🔹 بالاترین مرتبهٔ شکر آن است که نعمات خدا را آنچنان در حق خود زیاد و بزرگ ببینیم که خود را از شکرکردن عاجز بدانیم و زمانی که کار نیکی در راه خدا کردیم، منتظر گرفتنِ پاداش آن نباشیم بلکه بدانیم پاداش آن را از قبل گرفتهایم و خود را بدهکار خدا بدانیم.
🔹پیرمردی هفتاد ساله را دیدم که به علت قند خون بالا، چشمانش نابینا شده بود و پیوسته خدا را شکر و استغفار میکرد. پرسیدم: شکرت برای چیست؟ گفت:
شکر میکنم که از کودکی نابینا متولد نشدم، و استغفار میکنم که قدر نعمت چشم را ندانستم و قرآن زیاد نخواندم.
🌹 (وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ ) اللهم اعف عنا وعن تقصيرنا في حمدك وشكرك
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
┄┅═✼💟✼═┅┄
#پیام_سلامتی
☕️ چای سبز را چه زمانی بنوشیم و چه زمانی از نوشیدن آن خودداری کنیم؟
👌بهترین زمان برای نوشیدن چای سبز
🔸 نیم ساعت قبل از ورزش کردن برای چربی سوزی
🔸در طول روز به عنوان آب سم زدا
🔸۲ ساعت قبل یا بعد از غذا یا بعد از صبحانه
❓در چه زمانی از نوشیدن چای سبز خودداری کنیم؟
❌صبح زود با شکم خالی
❌از مصرف چای سبز همراه با غذا خودداری کنید.
❌بیش از دو یا سه فنجان در روز مصرف نکنید.
❌به چای سبز شیر یا شکر اضافه نکنید.
❌از نوشیدن چای سبز در آخر شب خودداری کنید زیرا باعث بیخوابی می شود.
┄┅═✼💟✼═┅┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
671.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹دوشنبه تون
شادمان تر از هر روز
🍃🌹الهی دلتون پر از شادی
خونه تون پر از عشق
🍃🌹عشقتون پر از صداقت
نونتون پر از برکت
🍃🌹زندگيتون پر از صمیمیت
و امیدتون به خدا باشه
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست.....🍒
👈 #قسمت_بیست_وهشتم
مادرم گفت هیچ کینهای ندارم حلالتون کردم اگر هم چیزی گفتم خواستم خودم رو سبک کنم...
مادرم طوری گریه میکرد انگار احسان تو اتاق عمل است میگفت خدایا پسرم رو ازم گرفتن ولی تو بگذر و این پسر رو بهمون برگردان....
همه دور مادرم رو گرفته بودن گریه میکردن مادرم گفت چرا گریه میکنید؟ بهم میگفتید دیوونه شده ولی بخدا دیوونه نیستم فقط دیوونه احسانم آخه چیکار کرده بود همه گریه میکردن زن عموم گفت ببخش پشیمونیم....
بعد از دو سه ساعت فرهاد رو آوردن بیرون بردنش بخش بیهوش بود مادرم براش گریه میکرد حتی مادر فرهاد مادرم رو گرفته بود که دیگه گریه نکنه...
همه رفتیم خونه.
شادی به مادرم گفت زن عمو چرا براش گریه میکنی اینا همونایی هستن که احسان رو بیرون کردن گفت اینم تقدیر خدا بود ،دوست ندارم هیچ کس چیزیش بشه اون نفرین هایی هم که میکردم فقط خودم رو سبک میکردم آخه فرهاد چیزیش بشه احسان من بر میگرده ؟ چرا راضی بشم به اینکه مادری داغدار بشه...
چند شب گذشت همه اومدن خونهی ما پیش مادرم برای حلالیت عموی بزرگم گفت زن داداش اینا بچگی کردن تو بزرگی کن و حلالشون کن... مادرم گفت من کینهای ندارم فقط ازشون یه سوال دارم آخه سر کدوم کارش بیرونش کردن؟ فقط جواب اینو بدن ؛ همه سکوت کرده بودن ؛ مادرم گفت چقدر بهتون گفتم که این پسر رو من بزرگ کردم با حرف زور کاری رو انجام نمیده همه گفتن زن داداش ببخش مادرم گفت ببخشش
آگه فرهاد تصادف نمیکرد پشیمون میشدید الان پسرم کجاست تو این سرما..؟
بهم میگفتید زن داداش دیوونه شده چیزی بهتون نمی.گفتم ولی تورو خدا من دیوونه هستم؟؟؟
عموی بزرگم گفت به من ببخششون حلالشون کن مادرم گفت حلالشون کردم ولی بچم چی اون کجاست...؟
عموم گفت میارمش، مادرم گفت هیچ وقت نمیاد میشناسمش گریه میکرد عموم گفت پیداش میکنم...
هیچ خبری از برادرم نبود با خودم میگفتم چطور با اون مریضیش از بیمارستان رفته...
📞بعد از سه هفته شادی گفت احسان بهم زنگ زده گفته یه شماره حساب بهم بده تا پول بیمارستان رو بهت بدم گفتم کجا بود؟ گفت بهم گفته که یه شهر دیگه هستم گفتم چی بهش گفتی گفت بهش گفتم شماره حساب ندارم باید بیایی دستی بهم بدی گفته تا جمعه میام تا جمعه ثانیه ها را میشمردم....
روز جمعه همراه با شادی سر قرار رفتیم وقتی داداشم رو دیدم تمام صورتش خشک شده بود با دیدنش گریه کردم بغلش کردم... فوری گفت مادر خوبه خودت خوبی از شدت گریه نمیتونستم حرف بزنم گفتم کجا رفتی بخدا صد بار مُردم گفت چیزی نیست عزیزم من خوبم گفتم چه خوبی صورتت چرا اینطوری شده؟ گفت چیزی نیست از مادر بگو حالش چطوره خوب شده گفتم خوبه دلتنگ توست... گریه کرد گفت فداش بشم بخدا منم دلم براش یه ذره شده... شادی گفت داداش بیا بریم خونه پدرم اومده دیگه همه چیز تمام شد... گفت نه هرگز نمایم دیگه نه عمویی دارم نه پدری نه کسی بخدا غیر از مادرم و شیون و شادی کسی برام مهم نیست... گفت شادی پول بیمارستان چقدشد تا بهت بدم میرم؛ شادی گفت زشته از اینا حرفها میزنی؟ من کی ازت پول خواستم گفت نه باید بدم...
گفتم داداش کجا بودی گفت یه جا کار میکنم گفتم کجا گفت نپرس گفتم میپرسم باید بهم بگی... اصرار کردم گفت رفتم یه شهری مرزی، کولبری میکنم تا اینو گفت با شادی گریه کردیم گفتم آخه چرا تو کولبری میکنی گفت چیه مگه من چمه..؟!؟
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇