هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
🌹 أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
✨تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾
✨اى پديدآورنده آسمانها و زمين تنها
🌹تو در دنيا و آخرت مولاى منى
✨مرا مسلمان بميران و مرا به
🌹شايستگان ملحق فرما (۱۰۱)
📚 سوره مبارکه یوسف
✍آیه ۱۰۱
در کتاب مظفرنامه چنین حکایت شده که در ایران گوشت از قرار هر کیلو دو ریال بوده ،روزی قصابی های تهران سر از خود گوشت را یک ریال گران کردند. مردم چون چنین دیدند عصبانی شدند و به خیابانها ریخته و بر علیه قصاب ها شعاردادند!
این خبر به گوش مظفرشاه رسید و اعضاء دولت برای آرام کردن مردم از او کمک خواستند! سلطان صاحب قران فکری کرد و گفت: بروید و به قصاب ها بگویید گوشت را دو ریال گران تر از آنچه خود گران کرده اند به مردم بفروشند! یعنی هر کیلو گوشت شد از قراری پنج ریال! مردم چون دیدند قیمت گوشت بالاتر رفته این بار به خیابانها ریخته و این بار مغازه ها را به آتش کشیدند. هیئت دولت نزد قبله عالم رفتند و به عرض همایونی رساندند که تدبیر شاه شاهان کارساز نشد و مردم این کردند و آن نمودند! این دفعه مظفرالدین شاه گفت: حالا بروید و یک ریال گوشت را ارزانتر کنید! یعنی هر کیلو گوشت شد چهار ریال! و مردم هم پس از آن چون دیدند گوشت یک ریال ارزانتر شده برای سلامتی شاه دست به دعا شدند و در خیابان ها نماز شکرانه خواندند!عجب حکایتیست...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
اگر دو عبارت
"خسته ام" و
"حالم خوب نیست" را
از زندگی خود پاک کنید،
نیمی از بیحالی و
بیماری خود را
درمان کرده اید...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
📗 #داستان_آموزنده
✍ملانصرالدين از كدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ ١٥ درهم خريد و ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ كدخدا ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﺪﻫﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ كدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدين ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا، ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ!»
ملانصرالدين ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: « ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ.»
كدخدا ﮔﻔﺖ: «ﻧﻤﻲﺷﻪ! ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ»
ملا ﮔﻔﺖ: «ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ.»
كدخدا ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟»
ملا ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ»
كدخدا ﮔﻔﺖ: «مگر میشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ!»
ملا ﮔﻔﺖ: «ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣيشه. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ»
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌد كدخدا ملانصرالدين رو ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟»
ملا ﮔﻔﺖ: به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤش و اعلام كردم فقط با پرداخت ٢ درهم در قرعه كشي شركت كنيد و به قيد قرعه صاحب يك الاغ شويد. به ٥٠٠ نفر ٥٠٠ ﺑﻠﻴﺖ ٢ درهمى ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ﻭ ٩٩٨ دﺭهم ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ.»
كدخدا ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟»
ملا ﮔﻔﺖ: «ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﻫﻢ ٢ درهمش ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ.»
✅چقد داستانش آشناست شبیه آزمونها استخدام و پیامکهای
مسابقه...
🚩
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
۶ نکتهی مهم زندگی:
قبل از دعا کردن، باور داشته باشید.
قبل از صحبت کردن، خوب گوش کرده و تفکر کنید.
قبل از خرج کردن، کسب کنید.
قبل از تصمیم گرفتن، تحقیق کنید.
قبل از تسلیم شدن، یک بار دیگر تلاش کنید.
قبل از تمام شدن زندگیتان، زندگی کنید...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽآمد، ﺷﯿﺮ را میخورد ﻭ سکهاﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ میانداخت.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش میکنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ!
#کانالانرژیمثبت
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
براساس روانشناسی ، اکثره
مشکلات زمانی حل می شوند
که بهشون فکر نکنیم !!!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ضرب_المثل
#ریشه_ضرب_المثل_پهلوان_پنبه
ایرانیها از دیرباز به مناسبتهای مختلف جشنهای همگانی را برپا میکردند، جشن نوروز در بهار، تیرگان در تابستان، مهرگان در پاییز و بهمنگان در زمستان از جمله این جشنها بود.
در این میان جشنهای دیگری هم بودند که به مناسبت و فراخور زمان برگزار میشدند. در برخی از این جشنها، مردم لباسهای خاصی را به تن میکردند، مثلاًً در یکی از این جشنهای مردمی، دلقکی لاغراندام و نحیف بود که لباسی بر تن میکرد و در آن پنبه کار میگذاشت و از خود هیکلی پهلوانی میساخت و به نمایش حرکات پهلوانان در نزد مردم میپرداخت.
در کنار آن، مردی بود که شعر میخواند و همزمان کمانداری با تیر و کمان خود پهلوان قلابی را نشانه میگرفت و آن قدر تیر به سمت او روانه میکرد که نهایتاً همه پنبههایش را میزد.
در نهایت اندام نحیف و لاغر دلقک را مردم میدیدند و پس از آن پهلوانان واقعی وارد میدان میشدند.
از آن زمان بود که اصطلاح «پهلوان پنبه» و «پنبهاش را زدند» در میان مردم رواج یافت. «پهلوان پنبه» از آن به بعد به فردی اطلاق میشود که چیزی در چنته ندارد اما ادعای فراوانی دارد و بعد از مدتی بر همگان مسجل میشود که هر آنچه گفته و انجام داده همه برای عرضاندام بوده است.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ترفند
#نکاتآسانخانهتکانی 👌
🔸قبل از اینکه گرد و خاک روی میز و مبل ها را با دستمال پاک کنید کمی نرم کننده لباس به دستمال بزنید اینگونه گروخاک به وسایل نمی چسبد.
🔸برای این که شیرهای آب همیشه تمیز و براق باشند آن ها را با دستمال چرب تمیز کنید. بعدها می بینید که تمیز کردنشان چقدر راحت تر است.
🔸برای تمیز کردن قابلمه ها و تاوه هایی که ته آن ها غذا چسبیده است کمی نمک داخل آن بریزید با اسکاچ بشوئید.
🔸اگر سطح گاز را با روغن زیتون تمیز کنید و سپس با دستمال آن را خشک کنید دیگر لکه های روی گاز آزارتان نمی دهند.
🔸برای اینکه ظروف شیشه ای کاملا تمیز و براق شوند آن ها را با سرکه بشوئید
🔸برای تمیز کردن قهوه ساز کمی آب و سرکه داخل آن بریزید و روشن کنید. پس از مدتی خاموش کنید. این فرآیند را می توانید چندین بار تکرار کنید.
🔸اگر می خواهید اتو را تمیز کنید کمی نمک روی یک پارچه تمیز بریزید. اتو را گرم کنید و روی آن بمالید.
🔸برای تمیز کردن سینک ظرفشوئی مقداری لیمو و نمک روی آن بمالید تا براق و تمیز شود.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
┄┅═✾✾═┅┄┈
✨﷽✨✨ #پندانـــــــهـــ
#حساب_کتاب
🔥 چوب حراج به آبروی هیچکس نزنید؛
برایتان گران تمام میشود!
🌹 خانم جان، آقا جان؛
آنجا که گوشتان را تیز میکنید و با چشمانتان، رفتار و اعمال انسانها را برای رو کردن دستشان دنبال میکنید؛
دقیقاً در جادهای قــرار گرفتهاید
که خطر سقوط تهدیدتان میکند؛
زیرا آبروی مؤمن، خط قرمز خداست
و شما با بازگو کردن آنچه که شنیده یا حتی دیدهاید، از این خط قرمز، رد شدهاید...
💢 آنچه بین او و خدا بود، با کنکاش شما، حالا برای همه برملا شده، و آب ریخته را هرگز نمیتوان جمع کرد...✗
🔸 و آبرویی که هر لحظه، با نقل به نقل شدن آنچه شما فاش کردید، ریخته میشود، نه تنها جمع شدنی نیست؛ بلکه آتشی شده و دامن شما را تا ابد خواهد گرفت...
[ انسانیّت بدون #ستاریت ممکن نیست ❗️
تمرین کنیم از همین امروز، بجای رونمایی از اشتباههای دیگران، پوششی برای خطاهایشان باشیم.]
👤 استاد محمد شجاعی
┄┅═✾✾═┅┄┈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 السَّلامُ عَلَیْك
🌼َ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.
❤️ سلام مولای ما ، مهدی جان
برای دل های شکسته ی ما ،
قلب های خسته و مجروح ما ،
جان های غمین و مضطرب ما ،
چشم های خیس و منتظر ما ...
چه درمانی است جز دیدار روی ماهتان؟
زندگی دور از شما زجر است ...
درد است ... ناامیدی است ...
بیایید و حیاتمان دهید ای طبیب ما ...
🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
🌼 #سهشنبههایمصاحبالزمانیاست
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ای دل صبور باش
🌟و مخور غم که عاقبت
🌟این شام، صبح گردد
🌟و این شب سحر شود
🌟#شبتون_بخیر_و_آرام
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براۍخوشبختی باید
توکل به خداداشٺ
به وسعت عالم
تفکر مثبت داشٺ
به تعدادهرفکر
تدبیرمناسب داشٺ
به تعدادهراقدام
صبروتحمل داشٺ
درکل مسیرزندگی
💜بانام خدای مهربونم 💜
🌸چهارشنبه رو آغاز میکنم🌸
💜بسم الله الرحمن الرحیم💜
🌸 الهی به امید تو 🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز روزی زیبا با عطر خوش صلوات
#رفع_فقر
💖🌸رسول اڪرم ﷺ
دو چيز موجب
برطرف شدن فقر مے شود✨
①👈بسيار ياد ڪردن خدا
②👈فرستادن صلوات برمن
📚 نزول برڪات ۴۵
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
صبحت بخیر آقای من
آقای دلتنگی
صبحت بخیر آقای من
آقای تنهایـی
من دور افتادم ازت
اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم
که اینجایی...
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆
🌼🎋🌼🎋🌼
🎋🌼🎋🌼
🌼🎋🌼
🎋🌼
🌼
#تفسیر_سوره_نور
#لطفا_توجه_بفرمایید
👇👇👇
🌼برای جمع آوری و نوشتن
مطالب و #درس ها
وقت گذاشته می شود
درس #بیست_و_سوم
آیات افک /تهمت ، دروغ بزرگ
۱۶_۱۷_۱۸ آیات
🌼 ۱۶سوره نور
از انجا که گروهی از
مسلمانان حادثه اِفک
و
شایعه آن را سبک شمردند
واین گونه شایعه پذیری ها
دشمن را به #اهداف خود می رساند
دوباره در این ایه آنها
را توبیخ کرده
می گوید 👇
🌼وَ لَوْلا اذْ سَمِعْتُموهُ قُلْتُمْ ما یکونُ لَنا انْ نَتَکلَّمَ بِهذا
چرا آن وقتی که شنیدید،
نگفتید که ما اصلًا #حق نداریم
در این باره حرف بزنیم
و
این را بازگو کنیم؟
باید میگفتید: 👇
ما یکونُ لَنا انْ نَتَکلَّمَ بِهذا
برای ما چنین #حقی نیست که
در این باره #سخنی بگوییم،
🌼سُبْحانَک هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ
بلکه باید میگفتید:👇
سبحان الله،
این یک #تهمت و دروغ
بسیار بزرگ است
🌼یعنی #خدا منزه است
از اینکه نسبت به #آبروی مؤمن
بی تفاوت باشد
🌼در این آیه می گوید :
نباید #لب به ذکر چنین #تهمتی
گشود
چه رسد به این که عامل
#نشر ان شوید
🌼در آیه ۱۷سوره نور
می فرماید : 👇
یعِظُکمُ اللهُ انْ تَعُودوا لِمِثْلِهِ ابَداً
🌼 #خدا شما مسلمانها را
#موعظه میکند که مبادا دیگر
به مانند این
#قضیه برگردید
و تکرار کنید.
تا متوجه باشید که دیگر
#ابزار دست یک جمعیت نشوید،
#دروغ های دشمنان را
علیه خودتان
#اشاعه ندهید.
🌼از این رو #قرآن مسلمانان
را از #ساده اندیشی
و زود باوری بر حذر می دارد
و
برای تاکید براین موضوع
با بیان های گوناگون در اطراف
#حادثه اِفک دور می زند
تا از تکرار آن جلوگیری شود
🎋درایه ۱۸ سوره نور
#خداوند می فرماید: 👇
وَ یبَینُ اللهُ لَکمُ الْایاتِ وَ اللهُ
عَلیمٌ حَکیمٌ
خداوند این آیات را برای
شما تبیین
وبیان می کند
و
خداوند دانای حکیم است
🌼در این #آیات
خدا شما را #موعظه
می کند
که مبادا این عمل را
تکرار کنید
اگر مؤمن هستید
🌼این موعظه سخن عادی نیست
بلکه آیات صادر شده
از جانب #خدای دانای
حکیم است
🌼اوحکیم است
یعنی امر ونهی اوکاملا
مطابق مصلحت وحکمت است
و
#احکامی که در بارهٔ حادثه
#اِفک صادر کرده
از #حکمت او ناشی
می گردد
( این درس ادامه دارد 👆)
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_6050749372554020243.mp3
3.45M
🍀 سلام_حضرت_عشق🍀
🌹هر روز، صبح زود🌤
🕊بہ گوشم صداے توسٺ
🌹"حَےّ عَلَے الحسین،
🕊وَ حَےّ عَلَے الحَرم"
🌹با یڪ سلام✋
🕊رو بہ شما ، رو بہ ڪربلا
🌹جا مےدهم
🕊میان دلم یڪ بغل حرم
🌹صبحم به نام شما
🕊یا سیدالشـهدا
🌹السلام علی الحسین
🕊و علی علی بن الحسین
🌹و علی اولاد الحسین
🕊و علی اصحاب الحسین
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️
#یاریرساندنستمدیدهوشادکردنغمناککفارهگناهانبزرگاست☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 13 اسفند ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:08
☀️طلوع آفتاب: 06:31
🌝اذان ظهر: 12:16
🌑غروب آفتاب: 18:01
🌖اذان مغرب: 18:20
🌓نیمه شب شرعی: 23:35
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#نورمعنوی_مانندآب_حیات☝️
#ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⚠ ️#وقتىزيبايى"#صنعت"#ميشود
🔸 به كودكانمان دائم نمي گوييم كه شايسته اند و دوست داشتنى
وقتى بزك دوزك و لاغرى آنوركسيك و فك زاويه دار و خط هاى شكم ميشود ملاك "خواستنى" بودن.
🔸 وقتى مديا و مجلات و تحسينها ،اكثرا درباره القاى سليقه اى خاص از زيبا بودن است ، همین می شود كه كودكانمان، نوجوانان مان اكثرا در خلوتشان احساس " زيبا نبودن" دارند.
🔸 و بديهي است كه تيغ جراحان لاغرى براى معده نازنين مردان و زنان " خارج از سايز" تيز مي شود.
🔸البته كه صدها رژيم عجيب غريب و قرصهاى لاغرى با فرمولهاى خطرناك و ... به خورد مردمان " زشت" مي رود ، به جرم اينكه بازوى خانومه شبيه بالشه و غبغب آقائه بيرونه .
🔸به من اعتماد كنيد كه " زيبايى" امروز صنعتي است درآمد زا با صدها ميليارد دلار گردش مالى كه نه فهمى از زيبايى و تقارن دارند نه مفهوم عظيم انسان را فهميده اند.
🔹 وودى آلن، شانس آورد قبل از اين هجمه سرمايه دارى به مقوله ی تعريف زيبايى، بازيگر و كارگردانى در سطح جهانى شد! وگرنه به خاطر قيافه دفورمه اش و پذيرفته نشدنش در دنيا راهى نداشت جز افسردگى و طردشدگى.
👌 يقين بداريم سهروردى و ملاصدرا و مولوى و يك تاريخ مشاهير ما دغدغه شان را چيزى بهتر از دور كمر و چروك زير چشم و ... قرار دادند كه لياقت خلق زيباترين مفاهيم انسانى را يافتند
#دقتکنید۰۰۰۰
👤 #دكتر_شيرى
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
هیچگاه «ایبوپروفن» نخورید❌
ایبوپروفن فقط درد را ساکت میکند و ریشه درد باقی میماند
کمخونی، آسیب بهDNA،سقط جنین، فشارخون، کاهش شنوایی
و تضعیف شدید قلب از عوارض خطرناک ایبوپروفن است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام
🍃به چهارشنبه 13🌺 اسفند ماه
خوش آمدین
🌸16 قدم تا بهار
🍃آرزو می کنم
🌸توی آخرین ماه سال
🍃اگه فارغید ،عاشق بشید
🌸و اگه عاشقید،عاشق تر...
🍃آرزو میکنم
🌸چشماتون ازشادی برق بزنه
🍃لبتون پر از خنده باشه
🌸آرزو میکنم
🍃روزای آخرسال تون پُر از
🌸حسِ خوبِ با هم بودن باشه
🍃و هر شبتون یکی زیر گوشِتون
🌸 زمزمه کنه که چقد زیاد
🍃دوسِتون داره...و
🌸زندگیتون پراز خیروبرکت باشه
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 #قسمت_سی_ودوم
ولی گفتم نمیاندازم با خودم گفتم فکر کن این امتحان دو کاراته هست برو که میتونی همش به خودم امید میدادم از چندتا تپه بالا رفتم که صدای پارس سگ شنیدم به خودم گفتم حتما سگ پادگان است ولی گفتم میرم فوقش زندانیم میکنن ...
گوشهام رو تیز کردم که وقتی صدای ایست شنیدم بشینم ولی شکر خدا رفتم جلوتر یه روستا بود دنبال مسجد میگشتم گفتم خدایا درش بسته نباشه رفتم تو مسجد ؛ بخاریش خاموش بود خیلی سرد بود به حدی که تو عمرم همچنین سرمایی تجربه نکرده بودم اون شب خیلی سرد بود تمام سجاده ها رو دور خودم جمع کردم که باهاشون خودم رو گرم کنم به ساعت که نگاه کردم دیدم چیزی نمونده به نماز صبح از ساعت نه شب تو راه بودم تا اون موقع...
هرجوری بود وضو گرفتم بلندگوی مسجد روشن کردم اذان گفتم بعد گفتم الان امام جماعت میاد باهاش جماعت میکنم و ازش اجازه میگیرم چند ساعت تو مسجد استراحت کنم...
😔خیلی منتظر شدم کسی نیومد گفتم خدایا اینجا کجاست مگه دهکدهی مردگانه که کسی نمیاد نماز...!؟! خودم شروع کردم به نماز خواندن رکعت اول بلند شدم که صدای در آمد یکی کنارم ایستاد به شونم زد نماز که تمام شد دیدم یک مَرد جوان بود من رفتم یه گوشه دراز کشیدم که ازش خواستم خوابم برد بیدارم کند گفت چرا اینجا میخوابی؟ گفتم داداش اجازه بدید چند ساعت میخوابم میرم بخدا به چیزی کاری ندارم فقط خسته هستم به چیزی دست نمیزنم گفت نه ؛ منظورم اینه که بلند شو میریم خونه ما گفتم نه ممنون همینجا خوبه اگر اجازه بدید گفت نه نمیزارم.....
گفت باید باهام بیایی من کولت رو میبرم تو هم بیا ؛ گفتم صبر کن مال خودم نیست نمیام گفت میایی دنبالش رفتم که کول رو بگیرم گفت اگر نیایی نباید اینجا هم بمونی منم باهاش رفتم...
رسیدیم خونهشون گفت مادر مهمون داریم گفت قدمش رو چشمم خوش اومده بفرما...یه پیرزن بود رفتم تو گفتم مادر جان ببخشید مزاحم شدم گفت این چه حرفیه خوش اومدی خیلی محترم بود پسرش گفت بلند شو این لباس ها رو بپوش گفتم نه نمیخواد گفت چقدر تعارفی هستی... رفتن بیرون لباسام خیسِ خیس بود عوضشون کردم ، بعد اومدن داخل مادرش درست جلوم نشست گفت پاهات رو دراز کن گفتم نه پاهام رو گرفت دراز کرد تا زانوهام رو روغن زد که گرم گرم شدن بخدا داشتم از خجالت آب میشدم دستام رو هم تا آرنج روغن زد گفت خجالت نکش تو هم مثل پسرم هستی چند سالته؟ گفتم 17 سالمه گفت سنت کمه نباید اینقدر به خودت فشار بیاری بعد برام نون و پنیر آورد بخدا از هر غذایی خوشمزه تر بود...
پسرش برام چایی آورد گفت نخور پسرش گفت چرا مادر گرمش میکنه؟ گفت نه دندوناش الان سرد هستن آگه بخوره دندوناش ترک برمیداره بده برای دندوناش.... گفت از بخاری فاصله بگیر برای پوستت بده ماشاءالله برای خودش یه دکتر بود بعدش گفت دراز بکش دو تا پتو روم انداخت گرم گرم شدم....
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 #قسمت_سی_وسوم
تا ساعت 9 خوابیدم که با صدای گوسفندها بیدار شدم زود بلند شدم لباسهام خشک شده بود پوشیدم اون مادر مهربون اومد گفت چرا بیدار شدی؟ گفتم دیره باید برم گفت صبر کن صبحانه بخور بعد برو...
ازش تشکر کردم کولم رو برداشتم گفت صبر کن الان میام دم در ایستادم رفته بود برام چند تا لقمه و گردو و کشمش تو یه نایلون کرده بود گفت راهت دوره تو راه بخور... وقتی گذاشت تو جیبم دستش رو بوسیدم گفتم مادر جان شرمنده بخدا چیزی ندارم بهتون بدم حلالم کنید....
گفت این چه حرفیه پسرم همین که دنبال یه لقمه نون حلالی با این سن کمت یک دنیا ارزش داره تو هم مثل پسرم هستی... به پسرش گفت تا راه رو بهم نشون بده ؛ رفتم همش میگفت به خدا سپردمت خدا پشت پناهت باشه مواظب خودت باشه
از خونشون دور شده بودم که به پشت سرم نگاه کردم دیدم هنوز داره برام دعا میکنه....
به پسرش گفتم مادرت زن خوبیه گفت بخدا یه تار موش رو به دنیا نمیدم من پدرم رو تو بچگی از دست دادم مادرم برام پدری کرده و هم مادری...
گفتم زن نداری گفت پارسال ازدواج کردم زنم رفته خونه پدرش قهر کرده میگه باید بریم شهر من گفتم آخه کجا برم من که کاری بلد نیستم برم اونجا کارگری کنم
اینجا گوسفند دارم یه تیکه زمین دارم بیام شهر که چی بشه...
گفت سه بار رفتم دنبالش گفته نمیام منم قسم خوردم که دیگه نرم دنبالش گفتم باید قانعش میکردی که اینجا بهتره...
پرسیدم راستی چرا صبح کسی برای نماز نیومد گفت امام جماعت گفته هوا سرده هر کی خونه خودش نماز بخونه گفتم مگه میشه همچنین چیزی؟؟ گفت حالا که اینجا شده گفتم شرمنده خیلی اذیت شدید ،
راه رو بهم نشونم داد و گفت این چوب و چاقو را داشته باش
مواظب گرگ ها باش مستقیم برو اگر رسیدی سر دو راهی از سمت راست برو نری سمت چپ مین گذاری هست...
اگر گرگ ها رو دیدی تا میتونی ازشون دور شو اگر خدایی نکرده بهت حمله کردن قوی ترینشون رو بزن اگر اون رو بزنی بقیه ازت میترسن...
گفت راهت خیلی طولانی است از مسیرت خیلی دور شدی باید 5 ساعت راه بری ازش تشکر کردم حلالیت طلبیدم و رفتم تو راه به مادر مهربانش فکر میکردم که چه زن مهربانی بود میگفتم اگر خدا بهم عمر داد حتما میام براشون جبران میکنم ، وقتی بهش فکر میکردم یاد مادرم افتادم که همیشه برام دعا میکرد...
همیشه میگفتم آخه دعا به چه درد من میخوره، اونم میگفت احسان از خدا میخوام عمرت باعزت بهت بده از هر بلای به دور باشی....
چندتا کوه رفتم کفشهام خیس شده بود هوا خیلی سرد بود چشام رو به زور باز میکردم تمام زمین فقط سفید بود برف همه جا رو گرفته بود غیر از سفیدی رنگ دیگری نمیدیدم یه جا پام رو گذاشتم تمام پام فرو رفت توی برف به زور پام رو آوردم بیرون که کفشم جا موند دستم رو فرو کردم توی برفها که که بکشمش بیرون ولی پاره شد وقتی آوردمش بیرون با بند کفشم بستمش به پام ولی انگار چیزی تو پام نبود ،
نون و گردوها رو در آوردم و خوردم داشتم راه میرفتم از یه کوه تا اخرای کوه رفته بودم ؛ وقتی ایستادم مثل دیوانه ها میخندیدم که احسان پارسال این موقع یه کمونیست و بی دین بودی و تو چه خوشی ولی الان دیندار و تو چه زحمت بدبختی هستی خندم میومد آنقدر خندیدم بعد گفتم خدایا راضیم به رضایت....
🗻خودم رو به بالای کوه رساندم ولی هیچ چیزی نمیدیدم پام رو احساس نمیکردم انگار دیگه پایی نداشتم آدرسی که داده بود درست اومده بودم به خاطر سردیه پام میلنگیدم...
🔹یه کم نون و گردو برام مونده بود خوردم با دستم پام رو فشار میدادم که خون توشون جریان پیدا کنه ولی انگار بی تاثیر بود بلند شدم به راهم ادامه دادم به یه جایی رسیدم نمیدونم چی بود ترس تمام بدنم رو گرفته بود انگار از یه چیزی میترسیدم ولی نمیدونم چی بود احساس میکردم دارن از پشت بهم ضربه میزنن ولی به هر طرف که نگاه میکردم چیزی نمیدیدم خودم رو آماده کردم برای درگیری ولی خدایا با چی من که چیزی نمیبینم...
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کنید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎پیامبر رحمت (ص):
✨ هرکس یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند، خداوند او را با ابراهیم خلیل محشور می کند.
🔸ثواب الاعمال/ص ۳۴۱
➖〰➖〰➖〰➖〰➖
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 إِنَّ المُسلِمَ... إِذَا مَرِضَ وَكَّلَ اللّه بِهِ مَلَكاً يَكتُبُ لَهُ فِي سُقمِهِ مَا كَانَ يَعمَلُ مِنَ الخَيرِ فِي صِحَّتِهِ حَتّى يَرفَعَهُ اللّه وَ يَقبِضَهُ؛
🔹«وقتى مسلمان بیمار مىشود. خداوند، فرشتهاى را بر او مىگمارد تا در بیمارىاش، براى او خیرهایى را كه در زمان سلامتش انجام مىداد بنویسد، تا این كه خداوند، [روح] او را ببرد و قبض كند.»
📚 الكافي: ج۳ ص۱۱۳ ح۲