هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترک_گناه
🌹 نبی گرامی اسلام (صَلی اللهُ عَلیه وَ آلهِ وَ سَلّم) فرمودند:
هر کس بخواهد گناهی را مرتکب شود ولی از خوفِ خداوند، آن را انجام ندهد، بر او عمل نیکی ثبت خواهد شد.
📚نهج الفصاحه
🌹شروع روزباعطرخوشصلوات
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌹 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹در پناه لطف حق تعالی و
🌹عنایت اهل بیت علیهم السلام
🌹عاقبت بخیر باشید ان شالله
🌸 سه شنبه تون پر خیر و برکت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن
✨يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ✨
💫ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است و در حق او گولت زده است (که چنان بیباکانه نافرمانی میکنی و خود را به گناهان آلوده میسازی؟!)
✨الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ✨
💫پروردگاری که تو را آفریده است و سپس سر و سامانت داده است و بعد معتدل و متناسبت کرده است
✨فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاءَ رَكَّبَكَ✨
💫و آن گاه به هر شکلی که خواسته است تو را درآورده است و ترکیب بسته است
✨سوره انفطار آیه 6 تا 8✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#یکداستانیکپند #سفالآخرت
📘 در کتاب معراج السعاده (ملا احمد نراقی) آمده است:
🔹کاروانی از شام به اردن در حرکت بودند. شهر شام چون شهری تجاری بود، طلا به وفور و به قیمت ارزان در آنجا خرید و فروش میشد.
🔹 اهلِ کاروان هر چه فروخته بودند بهایِ آن را طلا خریدند، مگر یک نفر از اعضای کاروان که فقط ظرف سفالی خرید. همسفران او را ملامت کردند که سفال به این سنگینی و شکنندگی برای چه خریدی؟ احمق نباش و طلا بخر، هم ارزشمند و هم کم حجم و مطمئن در نقل و جابجایی است.
🔹مرد گفت: نمیخواهم! ٳنشاءالله هر دو صاحبِ خیر در مقصد شویم. شب بعد کاروان را در مسیر راهزنان غارت کردند و طلای کاروانیان بردند و سفال مرد را رها کردند.
🔹اگر مَثَل دنیا مانند طلا (نقد) باشد و مَثَل آخرت مانند سفال، باز کسی که عاقل است سفال ماندگار را بر طلای یک شب ترجیح میدهد، در حالی که آخرت طلاست و دنیا به اندازۂ سفال هم ارزشی ندارد.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
❌شکر پوست را پیر و چین وچروک را زیاد میکند
این کارطی فرایندی که گلایکشن نامیده میشود صورت میپذیرد
و پوست شدیدا شکسته خواهد شد
و حالت ارتجاعی اش را از دست خواهد داد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸ســــلام
روز سه شنبه تون بخیر
الهی سهم امروز شما
از زندگی، فراوانی نعمـت
سلامتی ، دل خوش
اتفاقات لذت بخش
و سعادت و موفقیت باشه
❤️باعشق زندگی
به بن بست نمیرسد
هر آن معجزهای اتفاق مياُفتد
به شرطی که دلت
به خدا گرم باشد♥️
سه شنبه تون گلباران🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️معجزه ها همیشه دور نیستن❤️
یه وقتهایی اینقدر بهمون نزدیکن
که متوجهشون نمیشیم !!!
مثل سلامتی
داشتن خانواده خوب
وخیلی چیزایی که برامون معمولی
شدن اما خیلی با ارزش هستند
روزهای قدیم یادشون بخیر ...
آرزو میکنم روزی پر از خاطرات قشنگ کنار عزیزانتون داشته باشید☕️🎂
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
ﺗﮑﺮﺍﺭ کنیم❤️
ﻣﻦ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ و طبیعت ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ. ﻫﺮ ﭼﻪ میخواهم میﻃﻠﺒﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺷﯽ آن ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺬﯾﺮﻡ.
خداوندا سپاسگزارم❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_امام_جواد(ع)
🌸 #میلاد_حضرت_علی_اصغر(ع)
💐دل من دوباره شاد شاده
💐شب میلاد دو آقازاده
🎤 #محمدرضا_طاهری
👏 #سرود
👌فوق زیبا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#مکر_زنان
مردی در کنار چاه زنی زیبا دید، از او پرسید : زیرکی زنان به چیست؟
زن داد و فریاد کرد و مردم را فراخواند ،
مرد که بسیار وحشت کرده بود پرسید:
چرا چنین میکنی؟ من که قصد اذیت کردن شما را نداشتم ،دیدم خانم محترم و زیبارویی هستی ، خواستم از شما سوالی بپرسم .
در این هنگام تا قبل از اینکه مردم برسند زن سطل آبی از چاه بیرون کشید و آن را بر سر خود ریخت ،مرد باتعجب پرسید : چرا چنین کردی؟ زن خطاب به مردم که برای کمک آمده بودند گفت: ای مردم من در چاه افتاده بودم و این مرد جان مرا نجات داد ، مردم از آن مرد تشکر کرده و متفرق شدند.
در این هنگام زن خطاب به مرد گفت :
این است زیرکی زنان
اگر اذیتشان کنی تو را به کام مرگ میکشند و اگر احترامشان کنی خوشبختت میکنند .
شیطان كه نظاره گر ماجرا بود، نعره ها كشيده و راه بيابان پيش گرفت...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💎 در زمان عضدالدوله دیلمی مرد ناشناسى وارد بغداد شد و گردنبندى را که هزار دینار ارزش داشت در معرض فروش قرار داد ولى مشترى پیدا نشد. چون خیال مسافرت مکه را داشت، در پى یافتن مردى امینى گشت تا گردن بند را به وى بسپارد.
مردم عطارى را معرفى کردند که به پرهیزکارى معروف بود. گردنبند را به رسم امانت نزد وى گذاشت به مکه مسافرت کرد.
در مراجعت مقدارى هدیه براى او هم آورد. چون به نزدش رسید و هدیه را تقدیم کرد، عطار خود را به ناشناسى زد و گفت: من تو را نمىشناسم و امانتى نزد من نگذاشتى، سر و صدا بلند شد و مردم جمع شدند او را از دکان عطار پرهیزکار بیرون کردند.
چند بار دیگر نزدش رفت جز ناسزا از او چیزى نشنید.
شخصی به او گفت: حکایت خود را با این عطار، براى امیر عضدالدوله دیلمى بنویس حتما کارى برایت مىکند.
نامهاى براى امیر نوشت و عضدالدوله جواب او را داد و متذکر شد که سه روز متوالى بر در دکان عطار بنشین، روز چهارم من از آنجا خواهم گذشت و به تو سلام مىدهم تو فقط جواب سلام مرا بده.
روز بعد مطالبه گردنبند را از او بنما و نتیجه را به من خبر بده.
روز چهارم امیر با تشریفات مخصوص از در دکان عبور کرد و همین که چشمش به مرد غریب افتاد، سلام کرد و او را بسیار احترام نمود.
مرد جواب امیر را داد و امیر از او گلایه کرد که به بغداد مىآیى و از ما خبرى نمىگیرى و خواستهات را به ما نمىگویى، مرد غریب پوزش خواست که تاکنون موفق نشدم عرض ارادت نمایم.
در تمام مدت عطار و مردم در شگفت بودند که این ناشناس کیست؛ و عطار مرگ را به چشم مىدید.
همین که امیر رفت، عطار رو به آن ناشناس کرد و پرسید: برادر آن گلوبند را چه وقت به من دادى، آیا نشانهاى داشت؟ دو مرتبه بگو شاید یادم بیاید. مرد نشانههاى امانت را گفت: عطار جستجوى مختصرى کرد و گلوبند را یافت و به او تسلیم کرد؛ گفت: خدا مىداند من فراموش کرده بودم!!
مرد نزد امیر رفت و جریان را برایش نقل کرد و امیر حکم به دستگیری عطار داد.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🌷🌷🌷
گل فروش سر کوچه می گفت:
ما بچه بودیم .
بابام یخ فروش بود گاهی درآمد داشت گاهی هم نداشت .
گاهی نونمون خشک بود گاهی چرب
شاید ماهی یکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم.
نون و پنیر و سبزی گاهی نون خالی...
اما چشممون گشنه نبود.
یه دایی داشتم اون زمان کارمند دولت بود .
ملک و املاک داشت و وضعش خوب بود.
مادرمون ماهی یک بار میبردمون منزل دایی .
زنش، زن خوبی بود .
آبگوشت مشتی بار میذاشت و همه سیر میخوردیم ...
سه تا بچه هم سن و سال من داشت. به خدا ما یک بار فکر نکردیم باباشون وضعش توپه و بابای ما یخ فروش.
از بس مردم دار بودن، انسان بودن، خودنمایی و پز دادن تو کارشون نبود .
اونا هم میامدن خونه ما...
داییم دو سه کیلو گوشت و برنج میآورد یواش میداد دست مادرم و سرشو میآورد دم گوش مادرم و آهسته میگفت آبجی ناقابله .
تا مادرم میخواست تشکر کنه با چشماش اشاره میکرد که چیزی نگه .
مادرم هم ساکت میشد.
الان دیگه اینطوری نیست .
مردم دنبال لذت بردن از زندگی نیستن.
دنبال این هستن که مدام داشته هاشون رو به رخ دیگران بکشن.
دلیلشم اینه که تازه به دوران رسیده ها، زیاد شدن.
تقی به توقی خورده، یه پول وپله ای افتاده دستشون، دیگه نمیدونن اصالت رو نمیشه با پول سیاه خرید،،،
حتی بچه ها هم، اهل دک و پز شدن.
بچه یه وجبی، به خاطر کیف و کفش قر و فریش، همچین پزی میده به دوستاش که بیا و ببین.
اینا بچه ان ، تربیت نشدن، ننه و باباش، ملتفتش نکردن که این کار بده .
اگه همکلاسیش نداشته باشه، باید چکار کنه ؟
لابد میدونن که میره خونه، بهانه میگیره، و باباش شرمنده میشه تو روش.
قدیم اگه کسی ناهار اشکنه میپخت ، تلیت میکرد و یه کاسه هم واسه همسایه اش
می فرستاد و میگفت شاید بوی غذام همسایه ام رو به هوس بندازه و اونم غذا نداشته باشه.
اگه یه خانواده توی محل تلویزیون 14 اينج می خرید همه جمع می شدن توی خونه اش واسه تماشا ...
دک و پز نبود .
نهایت صفا و صداقت بود.
الان طرف پسته میخوره پوستشو قاب میگیره!
میخواد بگه آهای مردم من وضعم خوبه ، دیگه نمیگه شاید همسایه اش نداشته باشه و حسرت بخوره.
قدیم مردم صفا داشتن، الان بی وفا شدن.
ربطی هم به پیشرفت علم و اینجور چیزا نداره.
این رفتارا که پیشرفت نیست اینا افت اخلاقه...
كاش دنيا مثل قديما بود... 😔
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
حكيم گفت: خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت: پنج چیز است
- تا راست تمام نشده دروغ نگویم
- تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
حكيم گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده
#داستانهای_آموزنده
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان